سلامت روان و جسم چگونه به هم مرتبط هستند؟
بدن و ذهن ما از هم جدا نیستند، بنابراین جای تعجب نیست که بیماری روانی بر بدن تأثیر بگذارد . افسردگی می تواند همراه با سردرد، خستگی و مشکلات گوارشی باشد و برای مثال اضطراب می تواند باعث ناراحتی معده شود.
به گزارش خط سلامت علائم دیگر می تواند شامل بی خوابی، بی قراری و مشکل در تمرکز باشد.
چه ارتباطی بین سلامت جسم و روان وجود دارد؟
ارتباط ذهن و بدن یک رابطه دو طرفه است که در آن ذهن بر بدن تأثیر می گذارد و بدن بر ذهن تأثیر می گذارد .
افکار مثبت ممکن است منجر به آزاد شدن انتقال دهنده های عصبی احساس خوب مانند سروتونین و دوپامین شود، در حالی که احساسات فیزیکی (مثبت یا منفی) ممکن است بر وضعیت روانی ما تأثیر بگذارد.
آیا سلامت روانی و جسمی ارتباطی جدایی ناپذیر دارند؟
سلامت روان ضعیف یک عامل خطر برای شرایط فیزیکی مزمن است. افراد مبتلا به بیماری های روانی جدی در معرض خطر بالای تجربه شرایط فیزیکی مزمن هستند.
افراد مبتلا به شرایط فیزیکی مزمن در معرض خطر ابتلا به سلامت روانی ضعیف هستند.
چگونه بدن بر سلامت روان تأثیر می گذارد؟
اگر احساسات ناراحت کننده ای را در مورد بدن تجربه می کنید، ممکن است تصویر بدنی منفی داشته باشید.
تجربه اضطراب با تصویر بدن شما با زندگی با وضعیت سلامت روانی اختلال بدشکلی بدن (BDD) که نوعی اختلال اضطرابی است، متفاوت است.
رابطه اختلالات التهابی با سلامت روان
اختلالات التهابی و متابولیکی نیز میتوانند اثرات قابلتوجهی بر سلامت روان داشته باشند، اگرچه روانپزشکان بهندرت آنها را مورد توجه قرار میدهند.
بازاندیشی درباره علت اختلالات روانی میتواند پیامدهای عمیقی برای میلیونها فرد مبتلا به بیماریهای روانی داشته باشد که درحالحاضر بهخوبی تحت درمان قرار نمیگیرند.
عفونت موجب اختلال وسواس، تیک، اضطراب و حتی روانپریشی می شود.
رشته روانپزشکی حول توصیف و طبقهبندی علائم متمرکز بوده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و حاوی توصیفات، علائم و معیارهای تشخیصی است.
اگرچه این راهنما به یکسان شدن تشخیصها کمک کرده است، بدون درنظر گرفتن مکانیسمهای پشتصحنهی اختلالات روانی بیماران را گروهبندی میکند.
بین علائم افسردگی و اضطراب همپوشانی زیادی وجود دارد و برخی این سوال را مطرح میکنند که آیا این موارد واقعا بیماریهای مجزایی هستند. درعینحال، افسردگی و اضطراب به شکلهای مختلفی وجود دارند.
برای مثال، اختلال هراس با و بدون آگورافوبیا تشخیصهای متفاوتی هستند، اما ممکن است تفاوتهای معناداری بین آنها پیدا نکنیم.
این امر میتواند به تنوع بالای بیماران شرکتکننده در کارآزماییهای دارویی منجر شود و به علت اشتراکات کم و اختلافات زیاد میان شرکتکنندگان، این آزمایشها نتیجهای حاصل نکنند.
تلاشهای پیشین برای یافتن مکانیسمهای علّی برای بیماریهای روانی چالشبرانگیز بوده است. در سال ۲۰۱۳ موسسه ملی سلامت روان سعی کرد از پژوهش برپایهی طبقهبندیهای مبتنیبر علائم DSM فاصله بگیرد. بودجه هنگفتی صرف پژوهش درمورد فرایندهای بیماری مغز شد با این امید که ژنها را مستقیما به رفتارها پیوند بزند. اما این ایده درنهایت شکست خورد و بیشتر ژنهای کشفشده اثرات کوچکی داشتند.
ژنها گرچه ممکن است در ابتلا به اختلالات روانی نقش داشته باشند، بهتنهایی پاسخ این موضوع نیستند. لودگر تبارتز ون الست، استاد روانپزشکی و رواندرمانی در بیمارستان دانشگاه فرایبورگ آلمان میگوید بسیاری از اختلالات مانند اسکیزوفرنی، اختلال نقص توجه-بیشفعالی، اضطراب و اوتیسم میتوانند براثر اختلال ژنتیکی 22q11.2 ایجاد شوند که در آن بخشی از کروموزوم ۲۲ حذف شده است.
در سال ۲۰۰۷ مطالعات انجامشده در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد ۱۰۰ بیمار با علائم روانپزشکی یا نقایص شناختی درواقع دچار نوعی بیماری خودایمنی بودند.
مطالعات انجامشده روی بیمارانی که اولین دوره روانپریشی را داشتند، نشان داده است بین ۵ تا ۱۰ درصد آنها آنتیبادیهای حملهکننده به مغز را نیز داشتند.
مطالعات نشان دادهاند برخی از بیماران دارای علائم روانی یا نقایص شناختی دچار نوعی بیماری خودایمنی هستند.
مطالعه بیماران مبتلا به روانپریشی ناشی از سیستم ایمنی نشان میدهد طیف وسیعتری از استراتژیها ازجمله حذف آنتیبادیها و مصرف داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها میتوانند درمانهای موثری باشند.
اختلالات متابولیک نیز بر سلامت روان تاثیر می گذارند. مغز عضوی انرژیخواه است و تغییرات متابولیکی مرتبط با مسیرهای انرژی در اختلالات مختلفی ازجمله اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، روانپریشی، اختلالات خوردن و اختلال افسردگی عمده نقش دارد.
بسیاری از بیماری های روانی ریشه جسمانی دارند
رژیم غذایی کتوژنیک بدن را مجبور میکند برای تامین انرژی چربی بسوزاند و مواد شیمیایی معروف به کتونها را ایجاد کند که میتواند در زمان محدود بودن مقدار گلوکز بهعنوان منبع سوخت در مغز استفاده شود.
تاثیر اختلالات متابولیک بر سلامت روان
اکنون حجم عظیمی از دادهها با سرعت بیسابقهای تجزیهوتحلیل میشود تا ارتباطی را آشکار کنند که قبلا از دید پنهان بوده است. این امر درنهایت میتواند به درمانهای شخصیتر و بهتر منجر شود.
دادههای سال ۲۰۲۳ زیست بانک بریتانیا نشان میداد افراد مبتلا به دورههای افسردگی دارای سطوح بالاتری از پروتئینهای التهابی مانند سیتوکینها در خون بودند و حدود یکچهارم از بیماران افسرده شواهدی از التهاب خفیف را نشان میدادند.
پژوهشها نشان میدهند بیماران مبتلا به التهاب به داروهای ضدافسردگی پاسخ ضعیفی نشان میدهند.
پیشرفتهای تازهای در رابطه با درک علل زمینهای اختلالات روانی پیشرو است. گروهی از پژوهشگران درحال بررسی راههای مختلفی برای بهبود تشخیص بیش فعالی هستند مثل طبقهبندی بیماران به زیرگروههای مختلف که برخی از آنها قبلا ناشناخته بود.
پژوهشگران در سال ۲۰۲۴ از کشف نشانگرهای زیستی که میتواند خطر زوال عقل، اوتیسم و روانپریشی را پیشبینی کنند خبر دادند.
جستجو برای ابزارهای تشخیصی بهتر با استفاده از هوش مصنوعی تسریع میشود. بسیاری از مشکلات را میتوان با کاهش فاصلهای که امروزه بین عصبشناسی و روانپزشکی وجود دارد، حل کرد. عصبشناسی اختلالات فیزیکی، ساختاری و عملکردی مغز را مطالعه و درمان میکند در حالیکه روانپزشکی با اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری سر و کار دارد. برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.