![در کودکی غلامحسین بنان را چه صدا می کردند؟ باورش سخت است](https://cdn.khatesalamat.com/thumbnail/rR8VfpZrOcIj/EdZARtDDQWiKpxZlY_IdhE_upYPZSv9EHH3tk0D4RWreabCuDy965partGzErZFG-RYAtpS7rWMnOfrkRMmz4lK4BHGAEW6IEPnLF5s_72nkDRV3vI8ARS_ch6ZR7ZJhYcd9guv0coNF1ZAeQEqvDRNupYlGORWH/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF+%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86.jpg)
غلامحسین بنان خواننده مطرح ایرانی، از سال ۱۳۰۶تا ۱۳۴۷ در زمینه موسیقی فعالیت داشت.
به گزارش خط سلامت در این مطلب به شرح سرگذشت این استاد موسیقی بزرگ می پردازیم.
سرگذشت غلامحسین بنان
در آخرین روزهای اردیبهشت ۱۳۳۳ خبرنگار اطلاعات هفتگی به سراغ غلامحسین بنان خوانندهی سرشناس موسیقی سنتی رفت تا با او دربارهی زندگی حرفهایاش به گفتوگو بنشیند. آنچه در پی میخوانید چکیدهی گزارش او از این دیدار است که در اطلاعات هفتگی مورخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۳ منتشر شد:
۴۱ سال پیش، در یکی از کوچههای خلوت و خوشمنظرهی خیابان با صفای عینالدوله، غلامحسینخان بنان به دنیا آمد و به قول خودش از روزی که دست چپ و راست خود را شناخت و صدای آدمیزاد را از نوای سایر مخلوقات تشخیص داد گوشش با آهنگ آواز و نغمهی ساز خو گرفت.
پدرش مرحوم کریمخان بنانالدوله با وجود گرفتاریهایی که به سبب کار مهم و پرمسئولیت دولتی خویش داشت، گاهگاهی با عدهای از اهل ذوق و هنر محفل انس خودمانی برپا میکرد و همآهنگ با استادان موسیقی آن زمان خودش نیز آوازی میخواند.
مادر غلامحسینخان، خانم شرفالسلطنه، دختر مرحوم محمدتقی میرزا رکنالدوله برادر ناصرالدینشاه از دوستداران و شیفتگان هنر و بهخصوص موسیقی بود و خوب پیانو مینواخت.
مرحوم بنانالدوله، هرچند شب یک بار عدهای از هنرمندان آن زمان و از جمله مرحوم ضیاءالذاکرین و آقای ناصر سیف را که هر دو از معروفترین خوانندگان زمان خود بودند به منزل خویش دعوت میکرد.
در این مجالس همیشه غلامحسینخان نیز در گوشهای مینشست و ساعتها بیحرکت و ذوقزده چشم به دهان و گوش به آواز ایشان میدوخت و هنوز مهمانان پا از پاشنهی در حیاط بیرون نگذاشته بودند که خود را به اتاق خلوتی میرساند و آنچه را که از ایشان شنیده و در خاطرش مانده بود در تنهایی زمزمه می کرد.
و روزها هنگامی که مرتضیخان نیداود به منزل آنها میآمد و خواهرانش از پشت پرده مشق تار میکردند او نیز لای پرده میایستاد و حرفها و دستورهای استاد را با علاقه گوش میداد
غلامحسینخان بنان در چنین خانواده و محیطی پرورش مییافت و بزرگ میشد ولی مرحوم بنانالدوله همانقدر که به آواز و موسیقی و صدای خوب علاقهمند بود، دلش میخواست پسرش در ادبیات عربی و فرانسه استاد شود.
کمکم غلامحسینخان آنقدر آواز خواند که بالاخره یک روز صدایش به گوش پدرش رسید. مرحوم بنانالدوله که تا آن روز تصور نمیکرد واقعا پسرش صدا و استعدادی و آوازی داشته باشد.
وقتی این صدا را شنید فکری کرد و روز بعد که مرتضیخان نیداود آمد به او گفت خواهش میکنم از این به بعد وقتی مشق تار دخترها تمام شد قدری هم با غلامحسین آواز کار کند.
در این موقع آقای بنان یازدهساله بود. بنان مقدمات آواز و ردیفها را نزد نیداود آموخت و خوشبختانه بر خلاف بسیاری از کسانی که از بچگی آواز میخوانند، بعد از تکلیف شدن نیز صدایش خراب نشد.
بعد از نیداود، بنان با استادان دیگری نیز کار کرد و از هر خرمن خوشهای اندوخت... اما هیچیک از این استادان هنرمند، آن که بنان در جستوجویش بود نبود و روزی که بنان با آقای خالقی آشنا شد حس کرد که گمشدهی خود را یافته است.
بنان تمام شهرت و بیش از نیمی از هنر خویش را مرهون زحمات آقای خالقی میداند. خودش میگوید: خالقی استاد من است اما من همچنانکه هر شاگرد قدرشناسی استاد بزرگوار و هنرمند خود را دوست میدارد، خالقی را دوست نمیدارم علاقهی من نسبت به این مرد شریف و بزرگوار از مرحلهی دوستی گذشته و به درجه ی عشق رسیده است.
آغاز فعالیت حرفه ای استاد بنان
بنان از سال ۱۳۲۰ در رادیو تهران شروع به خوانندگی کرد و هنگامی که انجمن موسیقی ملی به همت آقای خالقی و خود او و عدهای دیگر تاسیس شد و ارکستر بزرگ انجمن برای دادن کنسرت به رادیو تهران دعوت شد.
بنان نیز منحصرا در برنامههای آن شرکت کرد و اکنون نیز، علاوه بر هفتهای چند ساعت درس آوازی که در هنرستان موسیقی ملی میدهد، از پروپاقرصترین اعضا و موسسین انجمن و شرکتکنندگان در کلیهی کنسرتها و برنامههای رادیویی ارکستر انجمن است.
زیرا گذشته از همه چیز دو نفر مشوق معبود حقیقی بنان نیز در این ارکستر شرکت دارند. یکی از این دو چنانکه گفتیم آقای خالقی رهبر ارکستر است و دیگری استاد صبا ویولونیست معروف هنرمند آن.
اتفاقا استاد صبا نیز در میان خوانندگان برای هیچکدام به اندازهی بنان ارزش قائل نیست.
بنان اکنون دو فرزند دارد: گیتی ۱۳ ساله و بیژن ۳ ساله ولی حالا فقط بیژن پیوسته با پدر خود به سر میبرد و از شیطنتهایی که نمونهای از شیطنتهای دوران بچگی خود غلامحسینخان است پدر هنرمندش را به عذاب میآورد و بیچاره میکند.
گیتی دختر بنان با مادرش که خواهر آقای کلنل وزیری است و چهار سال پیش بعد از ۱۲ سال زندگی از بنان جدا شد به سر میبرد و هفتهای یک روز با او به دیدن پدر میآید یا بنان با یک بغل پر از هدایای گوناگون نزد او میرود.
وقتی دربارهی علت جدایی بنان و همسر اولش از او سوال کردم فکری کرد و گفت: «اخلاقمان با هم سازگار نبود. خانمم در عین آنکه مثل تمام افراد فامیل وزیری بسیار هنرمند و کدبانو و مهربان بود خیلی زود از کوره درمیرفت، عصبی میشد و چون من طبعا آدم خونسردی هستم، خودش بیشتر رنج میکشید.
سرانجام برای آنکه به این رنج و عذاب خاتمه بدهیم تصمیم گرفتیم در کمال صلح و صفا از یکدیگر جدا بشویم و جدا شدیم.»
استاد بنان سپس همسر تازهای نیز اختیار کرد که بیژن شیطان ثمرهی آن ازدواج است. اما بنان نیز همانطور که پدرش نمیخواست پسرش خواننده بشود میل ندارد بیژن در این رشته وارد شود.
بنان در میان خوراکیها عاشق بادمجان است. در بچگی هم مثل حالا آنقدر به بادمجان علاقه داشت که مادرش اسم او را «غلام بادمجان» گذاشته بود.
مادر هر سال مقداری بادمجان خشک میکرد تا در زمستان هم برای پسر عزیز دردانهاش خورش بادمجان بپزد. بنان روزگاری از علاقهمندان شمشیربازی و مشتزنی بود ولی حالا دیگر به قول خودش موسیقی جای همه چیز را در دلش گرفته زندگی او در حقیقت وقف هنرش شده است.
تصنیف مورد علاقه بنان
از ز بنان پرسیدم: «به عقیدهی شما تصنیف خوب یعنی چه؟» خندید و گفت: «یعنی تصنیفی که آهنگش را یا آقای کلنل وزیری یا آقای خالقی ساخته باشند و شعرش را هم حتما آقای رهی معیری گفته باشد و اگر این تصنیف در دستگاه شور هم باشد که دیگر نور علی نور است.» برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.
منبع: خبر آنلاین