خیانت در خیانت: داستان زنجیره‌ای که با خیانت شوهر آغاز شد / اتاق درمان

خط سلامت: زنی ۳۸ ساله پس از فهمیدن خیانت شوهرش، به او خیانت کرد و در پی آن به‌خاطر شکایت شوهر ۲۸ ساله‌اش به مرکز انتظامی احضار شد. او در اظهاراتش به کارشناسان اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد، از زندگی سخت و محدودیت‌هایی که از سوی خانواده‌اش تحمیل می‌شد، صحبت کرد و ادعا نمود که به خاطر کتک‌های همسرش احساس امنیت جانی ندارد.

خیانت در خیانت: داستان زنجیره‌ای که با خیانت شوهر آغاز شد / اتاق درمان

داستان زندگی زن ۳۸ ساله‌ای که با خیانت شوهرش آغاز شد، به ماجرایی پیچیده منجر شد که حالا او را در مرکز توجه قرار داده است. این زن جوان، با ادعای اینکه امنیت جانی ندارد و از کتک‌های همسرش رنج می‌برد، به مرکز انتظامی مشهد مراجعه کرد.

کودکی سخت و محدودیت‌های خانواده

به گزارش خط سلامت این زن که در خانواده‌ای با وضعیت مالی نامناسب بزرگ شده بود، از محدودیت‌های سخت خانواده‌اش خسته بود. پدرش مردی کارگر بود که نمی‌توانست به تنهایی هزینه‌های خانواده را تأمین کند و دو برادرش وظیفه کمک به خانواده را داشتند. بخصوص اینکه برادرانش دیدگاهی بسته و رفتارهایی متعصبانه داشتند و حتی اجازه خروج تنهایی از خانه یا رفتن به مدرسه را به او نمی‌دادند.

ازدواج ناخواسته و زندگی با همسر خشونت‌آمیز

زندگی این زن بیش از پیش پیچیده شد زمانی که پیشنهاد ازدواج با برادر کوچک‌تر خانواده‌ای که دیده بود، به او داده شد و او که به دنبال راهی برای فرار از محدودیت‌های خانوادگی بود، پذیرفت. در حالی که انتظار زندگی بهتری را داشت، اما با واقعیت تلخی روبرو شد: همسرش مدام او را کتک می‌زد و به او خیانت می‌کرد.

رابطه با یک راننده و مشکلات جدید

در خلال پروسه طلاق و درددل با یک راننده مسافربر به نام قدیر، او وارد رابطه‌ای جدید شد. این رابطه، مشکلات خاص خود را به همراه داشت و در نهایت، همسر اولش متوجه این رابطه شد و نتوانست به خیانت زنش تاب بیاورد.

طوفان بعدی: ازدواج با قدیر

بعد از طلاق، زن به عقد موقت قدیر درآمد؛ اما باز هم این ازدواج با مشکلات خاص خود همراه بود. او با مخالفت خانواده قدیر روبرو شد و مورد کتک قرار گرفت. در نهایت، او تصمیم گرفت نزد یکی از دوستانش برود و از قدیر که تنها ۸ سال از پسرش بزرگ‌تر بود، دوری کند.

تحلیل روانشناسی

داستان زندگی این زن، نمونه‌ای از مجموعه پیچیده‌ای از عوامل روانشناختی، اجتماعی و خانوادگی است که در کنار هم شرایط دشواری را ایجاد کرده‌اند. برای تحلیل روانشناسی این پرونده، می‌توان به ابعاد زیر پرداخت:

1. تأثیر کودکی و محیط خانوادگی محدودکننده

کودکی سخت و حضور در خانواده‌ای با محدودیت‌های شدید و رفتارهای متعصبانه، اثرات عمیقی بر رشد روانی این زن داشته است.

  • احساس ناکامی و کمبود کنترل: نبود آزادی، تجربه محرومیت از نیازهای طبیعی (مثل تحصیل و استقلال)، باعث شکل‌گیری احساس عمیق ناتوانی و کمبود کنترل در زندگی او شده است. این احساس می‌تواند منجر به انتخاب‌های ناگهانی و غیرمنطقی برای فرار از شرایط محدودکننده شود (مثل ازدواج ناخواسته).
  • خودپنداره منفی: رفتارهای تحقیرآمیز خانواده، احتمالاً به شکل‌گیری تصویر منفی از خود و احساس بی‌ارزشی کمک کرده است. این حس می‌تواند زمینه‌ساز انتخاب‌های نادرست و تحمل خشونت در ازدواج باشد.

2. ازدواج ناخواسته و خشونت خانگی

ورود به ازدواجی که از روی اجبار یا فرار از شرایط صورت گرفته است، معمولاً نتیجه‌ای جز ادامه چرخه خشونت ندارد.

  • چرخه قربانی بودن: زندگی با یک همسر خشونت‌آمیز و خیانت‌کار باعث تداوم احساس قربانی بودن شده است. این زن احتمالاً به دلیل باورهای عمیق درونی (نظیر اینکه "من لیاقت خوشبختی ندارم") خشونت را تحمل کرده و به‌جای مقابله، به انفعال روی آورده است.
  • افزایش آسیب‌های روانی: تجربه کتک، خیانت و تحقیر مداوم می‌تواند منجر به ایجاد مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، یا حتی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شود.

3. رابطه با راننده و ازدواج دوم

ورود به یک رابطه جدید، به نظر می‌رسد تلاشی برای پر کردن خلأ عاطفی و فرار از تنهایی بوده است.

  • نیاز به حمایت عاطفی: این زن که از کودکی تا زندگی زناشویی اول خود تجربه محبت و امنیت را نداشته، احتمالاً جذب رابطه‌ای شده که به او احساس پذیرش و توجه می‌داده است، حتی اگر آن رابطه مشکلات دیگری داشته باشد.
  • تصمیم‌های هیجانی و بدون فکر: ورود سریع به رابطه با قدیر و سپس ازدواج موقت با او، نشان‌دهنده تصمیم‌گیری‌های هیجانی برای فرار از موقعیت‌های دشوار است، بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن.

4. پیامدهای اجتماعی و روانی ازدواج دوم

ازدواج موقت با قدیر مشکلات دیگری برای او به همراه داشت:

  • احساس طرد اجتماعی: مخالفت خانواده قدیر و کتک خوردن، به احساس طردشدگی و عدم حمایت اجتماعی او دامن زده است. این موضوع می‌تواند احساس ناامیدی و انزوا را تشدید کند.
  • کاهش اعتمادبه‌نفس: شکست در دومین رابطه و مواجهه با خشونت مجدد، اعتمادبه‌نفس او را بیشتر از قبل کاهش داده است.

5. مشکلات روانی کنونی و نیازهای درمانی

با توجه به شرایط و وقایع این زن، او ممکن است دچار مشکلات زیر باشد:

  • اختلالات اضطرابی: ناشی از تجربه خشونت و تهدیدهای مداوم.
  • افسردگی: به دلیل احساس شکست‌های متوالی و عدم دسترسی به زندگی مطلوب.
  • وابستگی عاطفی بیمارگونه: به دلیل نیاز شدید به پذیرش و حمایت، حتی در روابط آسیب‌زا.

راهکارها و مسیر درمانی

  1. مشاوره روانشناختی و درمان فردی

    • او نیاز به یک دوره روان‌درمانی دارد تا باورهای غلط درونی مانند "من لایق خوشبختی نیستم" یا "فرار تنها راه‌حل مشکلات است" تغییر کند.
    • تکنیک‌های مدیریت استرس و افزایش اعتمادبه‌نفس می‌توانند در توانمندسازی او مؤثر باشند.
  2. آموزش مهارت‌های زندگی

    • او باید مهارت‌هایی مثل تصمیم‌گیری منطقی، مدیریت هیجانات، و ایجاد مرزهای سالم در روابط را بیاموزد.
  3. حمایت اجتماعی

    • ورود به گروه‌های حمایتی یا جامعه‌هایی که از زنان آسیب‌دیده حمایت می‌کنند، می‌تواند احساس تنهایی و انزوا را کاهش دهد.
  4. پیگیری حقوقی و حمایت قانونی

    • حمایت قانونی برای جلوگیری از خشونت یا تهدیدهای احتمالی از سوی همسر اول یا خانواده قدیر ضروری است.
  5. برنامه‌ریزی برای استقلال مالی

    • برای خروج از وابستگی به دیگران، او باید روی مهارت‌آموزی و ایجاد استقلال مالی تمرکز کند.

این پرونده نمونه‌ای از چالش‌های چندلایه‌ای است که نیازمند توجه هم‌زمان به عوامل روانی، خانوادگی و اجتماعی است. بازگرداندن حس ارزشمندی و ایجاد استقلال روانی و مالی، کلیدهای اصلی در مسیر بهبود این زن هستند.

 

برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
ارسال نظر

خط سلامت
فیلم ها
  • خط سلامت: عشق و حسادت با هم مرتبط هستند زیرا یک هورمون مشترک در این دو احساس نقش دارد. عشق احساسی است که به هورمون…

گزارش ویژه
پادکست
  • 00:00
    00:00
اتاق درمان