در این سن، نوجوانان در حال شکلدهی هویت خود هستند و میخواهند از والدین شان مستقل شوند.
به گزارش خط سلامت در ادامه به برخی از مهمترین دلایل این احساس خجالت میپردازیم.
احساس شرم از خانواده
تلاش برای استقلال
نوجوانان در این سن به شدت به دنبال استقلال هستند و میخواهند نشان دهند که فردی بالغ و مستقل هستند. حضور والدین در جمع دوستانشان، میتواند این حس استقلال را تهدید کند و باعث شود که نوجوان احساس کند هنوز به والدینش وابسته است.
هراس از قضاوت دوستان
نوجوانان بسیار به نظر دوستانشان اهمیت میدهند و میخواهند در گروه همسالان خود پذیرفته شوند. اگر فکر کنند که دوستانشان به والدینشان بخندند یا آنها را قضاوت کنند، احساس شرمساری میکنند.
تفاوت نسلها
تفاوت نسلها و تفاوت در سبک زندگی، علایق و ارزشها بین نوجوانان و والدین شان، میتواند باعث شود که نوجوانان از معرفی والدین شان خجالت بکشند. آنها ممکن است فکر کنند که والدینشان قدیمی هستند یا رفتارهایشان خجالتآور است.
نگرانی از دخالت والدین
نوجوانان میخواهند حریم خصوصی خود را داشته باشند و از دخالت والدین در زندگی شخصی خود ناراحت میشوند. اگر فکر کنند که حضور والدینشان در جمع دوستانشان باعث میشود که والدینشان بخواهند در زندگی اجتماعی آنها دخالت کنند، احساس ناراحتی میکنند.
تغییرات هورمونی
تغییرات هورمونی در دوران نوجوانی میتواند باعث نوسانات خلقی و حساسیت بیش از حد شود. این تغییرات هورمونی میتواند باعث شود که نوجوانان به راحتی احساس خجالت کنند.
چگونه میتوان به نوجوانان در این زمینه کمک کرد؟
ایجاد فضای باز برای گفتگو
با نوجوانتان درباره احساساتش صحبت کنید و به او بفهمانید که به نظراتش اهمیت میدهید.
احترام به حریم خصوصی
به حریم خصوصی نوجوانتان احترام بگذارید و از دخالت بیش از حد در زندگی شخصی او خودداری کنید.
تلاش برای ایجاد ارتباط بهتر
سعی کنید با دوستان نوجوانتان ارتباط برقرار کنید و رابطه دوستانهای با آنها داشته باشید.
پذیرفتن تفاوتها
تفاوتهای بین نسلها را بپذیرید و سعی کنید به جای قضاوت، آنها را درک کنید.
توجه به احساسات نوجوان
به احساسات نوجوانتان توجه کنید و سعی کنید آنها را درک کنید.
به یاد داشته باشید این یک مرحله گذرا است و با گذشت زمان، نوجوانان به استقلال بیشتری دست پیدا میکنند و کمتر از معرفی والدینشان خجالت میکشند.
چرا از خانواده ام خجالت میکشم؟
آنچه دیگران در مورد ما فکر میکنند آنقدر مهم میشود که نوجوان تمام تلاشش را میکند که بهترین خود را نشان دهد. نوجوان در پی ارائه تصویری مثبت از خود است.
ما میخواهیم یک تصویر خوب ارائه دهیم. پذیرفته شدن از سوی "دیگران" یعنی گروه همسالان اعم از دوستان یا نوجوانان دیگر اهمیت ویژهای دارد؛ و از آنجایی که این گروه میتواند کاملاً ظالم باشد، واقعاً کمکی نمیکند تا خود را از شرمی که احساس میکنیم خلاص گردانیم.
فرض کنید فرزند شما از اینکه شما با یک اتومبیل خیلی قدیمی و آسیب دیده جلوی در مدرسه اش بیایید به شدت خجالت میکشد، در این میان همسالانش هم بر این شرم دامن میزنند؛ فرض کنید، فرزند شما در دلش میگوید: " خدا کنه بابا این پراید قراضه رو نیاره جلو در مدرسه، بره عقب پارک کنه"؛ درست همین موقع دوستانش با دیدن شما در ماشین و فرزندتان به شوخی و خنده میگویند: " علی، بدو بدو بابات با بنز آخرین سیستم اش منتظرته"!
بدیهی است که در این شرایط اگر روحیه نوجوان قوی نباشد؛ و تکیه اش بر داشتهها و توانایی هایش نباشد، اگر روی عزت نفس و اعتماد به نفس اش کار نکرده باشد، آسیب ببیند.
چرا برخی نوجوانان از خانواده خود خجالت میکشند؟
نوجوانی دورهای است که ما هنوز به خانواده وابسته ایم، اما در عین حال حس استقلال در حال شکل گیری است، زمان جدایی نزدیک است، اما هنوز کامل نشده است؛ بنابراین "نقص" فرضی والدین متوجه ما هم هست. والدینی که ما با آنها پیوندهای محکمی داریم، با حضورشان، میآیند تا چیزی در مورد اینکه چه کسی هستیم (چه کسی ممکن است باشیم) و ما لزوماً نمیخواهیم آن را فاش کنیم، بگویند.
در دوران نوجوانی، گاهی اوقات ناخودآگاه (یعنی بدون اینکه متوجه باشیم)، برخی از خصوصیات والدین خود را الگو قرار میدهیم. پس از آن میترسیم که در برخی نقاط مانند آنها باشیم و مورد تمسخر قرار بگیریم.
با این شرم و خجالت چه کنیم؟
والدین ما بی نقص نیستند و ما هم بی نقص نیستیم! آنها همانطور که ساخته شده اند هستند. چیزی که ممکن است ما را در مورد آنها آزار دهد بخشی از شخصیت، پیشینه، و زندگی آنهاست و احتمال کمی برای تغییر وجود دارد. پدر و مادر ما همین هستند که هستند و خیلی نمیتوانیم انها را تغییر دهیم.
یادمان باشد ما با پدر و مادرمان روی هم یک نفر نیستیم! آنها در نهایت بخشی از آنچه هستند را به ما منتقل میکنند، ما دیر یا زود آنها را ترک میکنیم و دیگر کاملاً خودمان هستیم.
به عنوان مثال، اگر پدری داریم که مکانیک است و ما از اینکه همیشه دستانش چرب و سیاه است، خجالت میکشیم. واقعا این مشکل مربوط به خود ماست. این دوران دیر یا زود میگذرند و در آیندهی نه چندان دور دستان سیاه چرب پدر را با عشق و علاقه به یاد میآوریم.
اگر از خانوادهتان خجالت میکشید، شاید لازم باشد روی خودتان کار کنید. همانطور که گفته شد، اکثر درگیریهای خانوادگی در دوران نوجوانی اتفاق میافتد، زیرا دوران نوجوانی دورانی است که اکثر مردم از والدین خود انتقاد میکنند.
چرا برخی نوجوانان از خانواده خود خجالت میکشند؟
با این حال، گاهی این تعارضات تا زمانی که شما بالغ میشوید هم حل ناشده باقی میمانند و تا بزرگسالی ادامه یابد.
شرم احساسی است که از قضاوت دیگران ناشی میشود. ممکن است زمانی احساس کنید آن جنبهای در خودتان که دوستش ندارید آشکار میشود.
خجالت و احساس گناه
بین خجالت و احساس گناه تفاوت وجود دارد. با احساس گناه، ممکن است احساس سرزنش کنید و کمی وقار خود را از دست بدهید. از سوی دیگر، خجالت بر صمیمیت شخصی شما تأثیر میگذارد، زیرا چیزی که میخواستید مخفی نگه دارید آشکار شده است.
این بدان معنی است که شما خود را شکست خورده میبینید. خجالت زمانی شروع میشود که احساس میکنید در معرض دید قرار میگیرید و تصور میکنید که دیگران نیز شما را شکست خورده میبینند.
خجالت از والدین
احساس خجالت از طرف خانواده منعکس کننده مسائل شخصی حل نشده یا اهمیت دادن بیش از حد به نظرات دیگران است. این نشان میدهد که احساس ناراحتی با خانواده ممکن است ناشی از کشمکشهای درونی یا نگرانی بیش از حد در مورد قضاوت بیرونی باشد.
اگر به دلایل عینی از خانواده خجالت میکشید، توصیه میکنیم کمی به خودتان فضا بدهید. با این حال، اگر خجالت شما نتیجه ناامنی شما نسبت به طبقه اجتماعی یا موقعیت اقتصادی شما باشد، ممکن است زمان آن رسیده که به ارزشهای خود فکر کنید. مشکل ممکن است خانواده شما نباشد، بلکه مشکل از ناامنیای است که احساس میکنید.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است