در اسکیزوفرنی ، نئولوژیسم (Neologism) به معنای ساختن یا ابداع کلمات یا عبارات جدید توسط فرد مبتلا است که معمولاً برای دیگران بیمعنی یا غیرقابل درک هستند.
به گزارش خط سلامت این پدیده یکی از نشانههای اختلال تفکر است که در برخی بیماران اسکیزوفرنیک دیده میشود. یک مثال بالینی از واژه سازی مانند:
پرسش: امروز چه احساسی دارید؟
پاسخ بیمار: "احساسم خیلی زمتیک شده، انگار همه چیز فلاروم هست."
در اینجا کلمات «زمتیک» و «فلاروم» نئولوژیسم هستند و برای دیگران معنایی ندارند.
ویژگیهای نئولوژیسم در اسکیزوفرنی
ساخت کلمات بیمعنی: بیمار ممکن است کلماتی بسازد که در زبان هیچ معنایی ندارند و صرفاً حاصل تفکر درونی او هستند.
مثال: بیمار ممکن است از واژهای مثل "کلافرانتیک" استفاده کند که معنای مشخصی ندارد.
ساخت کلمات با معانی شخصی: گاهی اوقات بیمار به کلمهای جدید، معنای خاصی میدهد که فقط برای خودش قابل فهم است.
مثال: بیمار ممکن است کلمهای مانند "نورزدگی" را برای توصیف یک احساس خاص ابداع کند.
اختلال ارتباطی: استفاده از نئولوژیسمها باعث میشود که برقراری ارتباط با دیگران برای بیمار دشوار یا غیرممکن شود، زیرا دیگران نمیتوانند معنای این کلمات را بفهمند.
دلایل وقوع نئولوژیسم در اسکیزوفرنی:
در اسکیزوفرنی، تفکر و پردازش زبان ممکن است مختل شود و فرد توانایی استفاده از کلمات رایج برای بیان افکار خود را از دست بدهد.
تفکر غیرمنطقی: این افراد اغلب دچار تفکر پریشان یا غیرمنطقی هستند که منجر به ابداع واژههای جدید میشود.
نیاز به بیان احساسات و مفاهیم شخصی: ممکن است بیمار برای بیان تجربیات یا افکار خاص خود که با کلمات عادی قابل بیان نیستند، نئولوژیسم ایجاد کند.
نئولوژیسم در اسکیزوفرنی یکی از نشانههای کلیدی اختلال تفکر فرمیک (Formal Thought Disorder) است. اگرچه این علامت به تنهایی برای تشخیص کافی نیست، اما میتواند به همراه دیگر علائم به روانپزشکان در شناسایی بیماری کمک کند.
لطفا سایر اختلالات زبانی در اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی علاوه بر نئولوژیسم، اختلالات زبانی دیگری نیز دارد که در نتیجه تفکر پریشان و نقص در پردازش زبان به وجود میآیند. این اختلالات میتوانند ارتباط بیمار را با دیگران مختل کنند و بهعنوان نشانههای کلیدی در تشخیص بیماری استفاده شوند. در ادامه به برخی از مهمترین اختلالات زبانی در اسکیزوفرنی اشاره میشود:
1. واگرایی یا تداعی آزاد (Derailment)
در این حالت، فرد نمیتواند گفتار خود را بهصورت منسجم ادامه دهد و از یک موضوع به موضوع دیگر میپرد، حتی اگر این موضوعات ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند. این تداعی آزاد باعث گسستگی جریان فکری و گفتاری بیمار میشود.
مثال: بیمار در مورد غذای مورد علاقهاش صحبت میکند و ناگهان بدون مقدمه به بحث در مورد آبوهوا میپردازد.
2. پریشانی زبان (Incoherence)
در این حالت، گفتار بیمار بسیار بینظم و بیمعناست، به طوری که دیگران نمیتوانند منظور او را درک کنند. گاهی این وضعیت به نام "سالاد کلمات" (Word Salad) نیز شناخته میشود.
مثال: "دیروز ماه رنگ سبز بود و ماشینها روی آسمان میرقصیدند."
3. انسداد فکری (Thought Blocking)
فرد بهطور ناگهانی وسط جمله یا گفتار خود متوقف میشود و توانایی ادامه صحبت را از دست میدهد. این حالت نشاندهنده اختلال در جریان تفکر است.
مثال: "من داشتم در مورد دوستم صحبت میکردم که... (سکوت طولانی)."
4. فشار کلامی (Pressured Speech)
بیمار با سرعت بسیار بالا و بدون وقفه صحبت میکند، به طوری که اطرافیان نمیتوانند گفتار او را دنبال کنند. این حالت اغلب با هیجان یا اضطراب همراه است.
5. تکرار کلمات یا عبارات (Perseveration)
بیمار بهطور مکرر یک کلمه یا عبارت خاص را تکرار میکند، حتی اگر این تکرار بیارتباط با موضوع اصلی باشد.
مثال: "آسمان آبی است، آبی، آبی، آبی..."
6. اکولالیا (Echolalia)
بیمار کلمات یا جملات شنیدهشده از دیگران را بدون تغییر تکرار میکند. این رفتار نوعی تقلید کلامی است که اغلب بدون درک واقعی از معنا صورت میگیرد.
مثال: اگر کسی بگوید: "حال شما چطور است؟"، بیمار پاسخ میدهد: "حال شما چطور است؟"
7. واژهسازی جدید بر اساس اشتباهات (Clang Associations)
بیمار بهطور غیرعادی از کلمات همقافیه یا مشابه استفاده میکند، حتی اگر این کلمات معنایی نداشته باشند.
مثال: "من میخواهم بازی کنم، سازی کنم، نازی کنم!"
8. افکار تحمیلی (Thought Insertion)
فرد معتقد است که افکاری بهصورت خارجی وارد ذهن او شدهاند و احساس میکند این افکار متعلق به خودش نیستند. این وضعیت اغلب بر گفتار او نیز تأثیر میگذارد.
9. فقر گفتار (Poverty of Speech)
بیمار پاسخهایی کوتاه، مبهم و بدون جزئیات ارائه میدهد. این حالت نشاندهنده کاهش توانایی ارتباطی و تفکر است.
مثال: به جای توصیف کامل، بیمار فقط با یک کلمه یا عبارت پاسخ میدهد: "خوب است."
10. قطعیت بیش از حد در تفکر (Concrete Thinking)
بیمار نمیتواند مفاهیم انتزاعی را درک کند و تمام حرفها را بهصورت تحتالفظی و عینی تفسیر میکند.
مثال: اگر بگویید: "درخت پول نمیدهد"، بیمار ممکن است بگوید: "اما درخت واقعی که پول ندارد!"
این اختلالات زبانی نهتنها نشانههایی از اسکیزوفرنی هستند، بلکه به روانپزشکان کمک میکنند تا شدت و نوع اختلالات شناختی بیمار را بهتر درک کنند.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است