برخی از افراد مبتلا به اختلالات روانی قادر به تشخیص علائم خود نیستند. به این عدم آگاهی آنوسوگنوزیا می گویند.
به گزارش خط سلامت در حالی که دیگران ممکن است به وضوح ببینند یک فرد علائم بیماری را نشان می دهد، فرد مبتلا به این اختلال نظر دیگران را نمی پذیرد. این می تواند فرد را از جستجوی کمک یا پیروی از پروتکل درمانی ارائه دهنده مراقبت خود باز دارد.
آنوسوگنوزیا چیست؟
کلمه آنوسوگنوزیا از زبان یونانی گرفته شده است و معنای آن عدم آگاهی از بیماری سلامت روانی یا جسمی است. وقتی آنوسوگنوزیا وجود دارد، افراد ممکن است قاطعانه ادعا کنند که بیماری یا علائم وجود ندارد. آنوسوگنوزیا افراد را از به روز کردن تصویر خود باز می دارد و بنابراین آنها متوجه تغییرات در عملکرد خود نمی شوند. آنها عمداً در تلاش برای گمراه کردن دیگران نیستند. آنها واقعاً نمی توانند تشخیص دهند که بیمار هستند.
در موارد اسکیزوفرنی، آنوسوگنوزیا ممکن است حتی زمانی که فرد هذیان و توهم را تجربه می کند، نشان داده شود. در حالی که آنوسوگنوزیا اغلب در موارد اسکیزوفرنی نشان داده می شود، در انواع دیگر اختلالات خلقی، عصبی و روان پریشی نیز وجود دارد. اینها شامل اختلال هذیانی، سکته مغزی، اختلالات شخصیت، زوال عقل، اختلال دوقطبی و ناتوانی های ذهنی است. نداشتن بینش در مورد سلامت روان می تواند منجر به پیامدهای نامطلوب متعدد شود.
تأثیر آنوسوگنوزیا بر سایر شرایط
زمانی که فردی نتواند اذعان کند بیمار است، بعید به نظر میرسد توصیههای درمانی برای بیماری را که باور ندارد به آن مبتلا شده است، دنبال کند. این می تواند به پیامدهای منفی مختلفی از جمله امتناع از پیروی از پروتکل درمانی، افزایش دفعات عود، عملکرد ضعیف روانی اجتماعی، عودهای روان پریشی و افزایش خطر خشونت منجر شود.
علائم رایج آنوسوگنوزیا
اگرچه آنوسوگنوزیا می تواند در انواع اختلالات ظاهر شود، علائم در همه تشخیص ها مشابه است. فقدان بینش می تواند به روش های مختلفی از اجتناب از گفتگو در مورد رفتارهای علامت دار تا انکار آشکار وجود علائم ظاهر شود. چه آنوسوگنوزیا محصول اختلالات روانی یا آسیب باشد، علائم مشابه هستند زیرا نشان دهنده ناتوانی در دیدن واضح خود هستند.
علائم آنوسوگنوزیا ممکن است شامل موارد زیر باشد:
انکار آشکار بیماری: ممکن است فردی رفتارهای غیرمنتظره مرتبط با بیماری از خود نشان دهد، اما با تمام وجود بیماری خود را انکار کند.
فراموشی مصرف دارو: زمانی که فرد باور نمی کند که بیمار است، ممکن است ناخواسته یا عمدا دوز دارو را از دست بدهد.
رفتارهای طردکننده: ممکن است فرد احساس کند دیگران نگرانیهایی را مطرح میکنند که بر اساس واقعیت نیست و ممکن است نظراتی را که دیگران به اشتراک گذاشتهاند نادیده بگیرد یا نگرانیهای دیگران از جمله کمک به متخصصان را کمرنگ کند.
توجه انتخابی به علائم: افراد ممکن است روی یک علامت خاص تمرکز کنند و در عین حال وجود سایر علائم بالقوه نگرانکنندهتر را کم اهمیت جلوه دهند یا انکار کنند. این انکار به دلیل تمایل به گمراه کردن در مورد وجود یک علامت نیست، افراد مبتلا به آنوسوگنوزیا واقعاً وجود برخی علائم را تشخیص نمیدهند.
اجتناب: اگر در مورد سلامتی آنها صحبت می شود، افراد ممکن است سعی کنند موضوع را تغییر دهند یا از موقعیت هایی که سلامت روان آنها مورد توجه قرار می گیرد اجتناب کنند. افراد مبتلا به آنوسوگنوزیا بیماری خود را درک نمی کنند و ممکن است ترجیح دهند از تنظیماتی که ممکن است تمرکز آن باشد اجتناب کنند.
تحریک پذیری: به دلیل عدم آگاهی از یک اختلال، افراد ممکن است نسبت به افرادی که می خواهند توجه را به علائم خود جلب کنند، تحریک پذیری و بی حوصلگی نشان دهند.
علل آنسوگنوزیا
آنوسوگنوزیا می تواند به دلیل عوامل مختلفی از جمله بیماری، آسیب مغزی و سایر عوامل استرس زا در مغز ایجاد شود. بیماری های روانی، از جمله اسکیزوفرنی، می تواند منجر به افکار و باورهای نادرست شود. 6 اختلال دوقطبی و افسردگی نیز گاهی اوقات ممکن است شامل آنوسوگنوزیا باشد. بیماریهای جسمی، از جمله سکته مغزی، و سایر بیماریهایی که بر مغز تأثیر میگذارند نیز میتوانند منجر به آنوسوگنوزیا شوند.
آنوسوگنوزیا ممکن است ناشی از موارد زیر باشد:
اسکیزوفرنی: این اختلال ناشی از اختلال در فعالیت انتقال دهنده های عصبی است که بر عملکرد بسیاری از مناطق مغز تأثیر می گذارد.
اختلال دوقطبی: این اختلال خلقی باعث بروز دورههایی از افسردگی شدید و شیدایی میشود.
بیماری آلزایمر: آنوسوگنوزیا در بیماری آلزایمر بسیار دیده می شود و این به دلیل اختلال در حافظه و مهارت های تفکر است. به همین دلیل است که فرد مبتلا به این اختلال ممکن است وجود علائم را انکار کند.
سکته مغزی: وقتی فردی دچار سکته می شود، آسیبی که به نیمکره راست وارد می شود می تواند توانایی فرد را در تشخیص قسمت هایی از بدن خود مختل کند. همه این عوامل می توانند در ایجاد آنوسوگنوزیا نقش داشته باشند.
زوال عقل : آنسوگنوزیا در افراد مبتلا به زوال عقل بسیار شایع است. ممکن است افراد نتوانند حقایق مربوط به خود را به خاطر بسپارند یا علائم خود را تصدیق کنند.
افسردگی: در حالی که هیچ رابطه واضحی بین افسردگی و آنوسوگنوزیا وجود ندارد ، به نظر میرسد که افسردگی در افرادی که زوال عقل، بیماری آلزایمر یا پس از سکته مغزی دارند رخ میدهد.
بیماری هانتینگتون: این یک بیماری پیشرونده است که بر افکار، احساسات و حرکت فرد تأثیر می گذارد. به دلیل تأثیر آن بر مغز، آنوسوگنوزیا می تواند در نتیجه این بیماری ایجاد شود.
علل زمینه ای آنوسوگنوزیا عبارتند از:
آسیب مغزی
آنوسوگنوزیا نتیجه اختلال در عملکرد مغز است. این می تواند ناشی از سکته مغزی، تشنج، صرع، تومورها، کمبود اکسیژن به مغز، آسیب های مغزی تروماتیک و عفونت در مغز باشد.
بیماریهای دژنراتیو
در بیماریهایی که بر عملکرد مغز تأثیر میگذارند، آنوسوگنوزیا میتواند ایجاد شود. منطقه مورد توجه لوب فرونتال است که در آن بازتاب خود و توانایی به روز رسانی تصویر از خود قرار دارد. هنگامی که این نواحی توسط بیماری های دژنراتیو از جمله زوال عقل، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی و بیماری آلزایمر آسیب می بینند، آنوسوگنوزیا یک عارضه مکرر است.
درمان های آنسوگنوزیا
در حالی که هیچ درمان خاصی برای درمان آنوسوگنوزیا طراحی نشده است، برخی از درمانها برای درمان اختلالات و بیماریهایی که علت این اختلال هستند طراحی شدهاند. بنابراین، روشهای مورد استفاده برای رسیدگی و به حداقل رساندن اختلال در علائم آنوسوگنوزیا بر اساس شرایطی که مسئول آن است متفاوت است. در برخی موارد، دارو درمانی می تواند مفید باشد و در موارد دیگر، روان درمانی یک درمان کمکی مفید است.
داروها
با توجه به انواع اختلالات و بیماری هایی که منجر به آنوسوگنوزیا می شوند، هیچ دارویی وجود ندارد که برای همه موارد آنوسوگنوزیا موثر باشد. افرادی که دارای اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات هستند که با دوره های روان پریشی مشخص می شوند، معمولاً داروهای ضد روان پریشی تجویز می شوند . در حالی که این موارد ممکن است مستقیماً به وجود آنوسوگنوزیا نپردازند، اما می توانند به مدیریت علائم اختلال روانی کمک کنند.
اگر اختلال اولیه فردی افسردگی باشد، برای او داروهای ضد افسردگی تجویز می شود . با این حال، در مواردی که دوره های روان پریشی همراه با افسردگی رخ می دهد، درمان هم شامل داروهای ضد افسردگی و هم داروهای ضد روان پریشی مانند اولانزاپین یا کوتیاپین می شود . در اختلال دوقطبی، داروها ممکن است شامل داروهای تثبیت کننده خلق و خو، داروهای ضد افسردگی و داروهای ضد روان پریشی باشند. برخی از افراد قبل از اینکه بهترین دارو را پیدا کنند، باید چندین دارو یا ترکیب دارویی را امتحان کنند.
گزینه های روان درمانی
انواع مختلفی از روان درمانی وجود دارد که از آنوسوگنوزیا پشتیبانی می کند. درمان شناختی رفتاری (CBT) می تواند در قالب بندی مجدد و بازنگری باورهای منفی مفید باشد. درمان تقویت شناختی (CET) به حمایت از شناخت/تفکر و عملکرد در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمک می کند.
در اینجا درمانهایی وجود دارد که نویدبخش هستند:
CBT: درمان شناختی رفتاری در تشویق افراد به جایگزینی باورهای منفی با باورهای واقعی تر مفید است. CBT همچنین چارچوب بندی مجدد موقعیت ها را در یک نور مثبت تر تشویق می کند.
CET: درمان تقویت شناختی از روشهای مختلفی برای کمک به افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و سایر بیماریهای روانی شدید استفاده میکند تا مهارتهای شناختی خود از جمله حافظه، دامنه توجه و توانایی یادگیری را افزایش دهند.
MET: درمان تقویت انگیزه بر کمک به بیمار در نحوه نگاه کردن به رفتارها و علائم خود متمرکز است. همچنین می تواند از تغییر شکل تصویر فرد از خود حمایت کند تا بتواند واقعیت وضعیت سلامتی خود را درک کند.
بستری شدن در بیمارستان
هنگامی که علائم شدید هستند، بستری شدن در بیمارستان یا مراقبت های بیمارستانی برای فرد مبتلا به آنوسوگنوزیا یک گزینه است. فقدان بینش و پتانسیل تغییر شخصیت مرتبط با آنوسوگنوزیا می تواند به ویژه نگران کننده باشد. اگر فردی برای خود یا دیگران خطری به نظر می رسد، بستری شدن در بیمارستان ممکن است منطقی ترین درمان برای پیگیری باشد. این به آنها امکان می دهد تا در صورت نیاز، درمان متمرکزتر، مراقبت های پزشکی از جمله تنظیم داروها را دریافت کنند. و مراقبت شبانه روزی
چگونه به شخص مبتلا به آنوسوگنوزیا کمک کنیم؟
افرادی که از آنوسوگنوزیا رنج می برند، بینش کمی نسبت به رفتار، علائم یا نیاز به مراقبت دارند. به آنها صبر و شکیبایی ارائه دهید و نگرانی دلسوزانه خود را نشان دهید. صرف زمان لازم برای درک احساسات و عواطف این فرد و مهربانی در به اشتراک گذاری اطلاعات و نگرانی ضروری است. حمایت و همدلی می تواند به فرد کمک کند تا درک بهتری از نحوه مدیریت ارتباط به شیوه ای سالم داشته باشد.
برخی از راههای کمک به یک عزیز برای مقابله با آنوسوگنوزیا عبارتند از:
حمایت کننده بودن: تشخیص دهید که این شخص عمداً وجود علائم یا اختلال را انکار نمی کند. از آنها به روش هایی حمایت کنید که به آنها کمک کند علائم خود را مدیریت کنند و تأثیرات منفی بر عملکرد معمول این علائم ممکن است داشته باشند.
یادداشتی از علائم داشته باشید: داشتن دفترچه ای از علائم مفید است که در طول زمان دیدگاهی را در مورد بدتر شدن علائم یا ظاهر شدن علائم جدید یا کاهش تکرار علائم ارائه دهد. این می تواند برای نشان دادن اینکه چگونه به عزیزانشان تحت تاثیر آنوسوگنوزیا قرار می گیرند و همچنین ارائه شواهدی برای یک پزشک یا روانپزشک استفاده می شود.
همدل باشید: توجه داشته باشید که فقدان بینش این فرد ممکن است برای فرد مبتلا به آنوسوگنوزیا اضطراب ایجاد کند، زیرا او از وضعیت خود مطلع می شود یا نتایج رفتارهای خود را می بیند. با همدردی با احساسات آنها، می توانید از راه هایی که برای آنها مهم است حمایت بیشتری کنید.
قضاوت کننده نباشید: بسیاری از افراد ممکن است به سرعت رفتارهای فردی مبتلا به آنوسوگنوزیا را برچسب زدن یا محکوم کنند. مهم است که بدانیم آسیب مغزی یا بیماری دژنراتیو علت فقدان بینش و خودآگاهی آنهاست. آنها صادقانه نیت بدی ندارند.
مکالمات را بر روی اهداف قابل دستیابی متمرکز کنید: به جای بحث در مورد کمبودها یا چالش های فرد، راه هایی را جستجو کنید که آنها قادر به تغییر زندگی خود به سمت بهتر شدن هستند، مانند زندگی مستقل. با تقسیم اهداف به اهداف قابل دستیابی، این ممکن است به آنها کمک کند تا ببینند کجا به حمایت پزشکی یا روان درمانی نیاز دارند.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است