آیا فرزند اول‌ها واقعاً مسئولیت‌پذیرتر هستند؟ + فرزندان وسط: صلح‌طلب یا گم‌شده؟/ تک‌فرزندها: مستقل یا خودمحور؟

خط سلامت: آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا برخی از افراد با وجود اینکه در یک خانواده بزرگ شده‌اند، شخصیت‌های کاملاً متفاوتی دارند؟ آیا ترتیب تولد ممکن است در شکل‌گیری شخصیت افراد نقش داشته باشد؟ این سوالی است که سال‌ها ذهن روانشناسان و محققان را به خود مشغول کرده است.

آیا فرزند اول‌ها واقعاً مسئولیت‌پذیرتر هستند؟ + فرزندان وسط: صلح‌طلب یا گم‌شده؟/ تک‌فرزندها: مستقل یا خودمحور؟

نظریه ترتیب تولد

نظریه ترتیب تولد، که اولین بار توسط آلفرد آدلر مطرح شد، بیان می‌کند که ترتیب تولد یک فرد در خانواده می‌تواند بر شخصیت، رفتار و حتی انتخاب‌های او در زندگی تأثیرگذار باشد.

به گزارش خط سلامت این نظریه بر این اساس است که هر فرزند در خانواده، موقعیت و تجربیات منحصر به فردی را تجربه می‌کند که بر شکل‌گیری شخصیت او تأثیر می‌گذارد.

تأثیر ترتیب تولد بر شخصیت

فرزند اول

مسئولیت‌پذیر: معمولاً نقش رهبری در خانواده را بر عهده می‌گیرند و مسئولیت‌پذیر هستند.

کمال‌گرا: به دنبال کمال هستند و استانداردهای بالایی برای خود و دیگران قائلند.

محافظه‌کار: به تغییرات زیاد علاقه‌ای ندارند و ترجیح می‌دهند همه چیز طبق برنامه پیش برود.

فرزند دوم

رقابتی: برای جلب توجه والدین با فرزند اول رقابت می‌کنند.

صلح‌طلب: به دنبال ایجاد تعادل و هماهنگی در خانواده هستند.

انعطاف‌پذیر: به تغییرات بهتر از فرزند اول سازگار می‌شوند.

فرزند وسط

دیپلمات: مهارت‌های ارتباطی خوبی دارند و اغلب نقش میانجی را ایفا می‌کنند.

مستقل: به دلیل اینکه همیشه در میان خواهر و برادرهای بزرگ‌تر و کوچک‌تر قرار دارند، به استقلال عادت می‌کنند.

سازگار: به راحتی با شرایط مختلف سازگار می‌شوند.

فرزند آخر

خلاق: برای جلب توجه، اغلب رفتارهای خلاقانه از خود نشان می‌دهند.

اجتماعی: به دلیل اینکه با افراد بزرگ‌تر در خانواده ارتباط برقرار می‌کنند، مهارت‌های اجتماعی خوبی دارند.

بی‌خیال: گاهی اوقات بی‌مسئولیت و بی‌خیال به نظر می‌رسند.

تک‌فرزندها

تک‌فرزندها نیز ویژگی‌های منحصر به فرد خود را دارند. آن‌ها اغلب باهوش، مسئولیت‌پذیر و مستقل هستند. همچنین ممکن است به دلیل نداشتن خواهر و برادر، به دنبال توجه بزرگسالان باشند و مهارت‌های اجتماعی کمتری داشته باشند.

عوامل مؤثر بر شخصیت

با وجود اینکه ترتیب تولد می‌تواند بر شخصیت افراد تأثیر بگذارد، اما این تنها عامل مؤثر نیست. عوامل دیگری مانند سبک فرزندپروری، شرایط اقتصادی خانواده، فرهنگ و تجربیات فردی نیز در شکل‌گیری شخصیت نقش مهمی دارند.

محدودیت‌های نظریه ترتیب تولد

کلی‌گویی: این نظریه نمی‌تواند شخصیت هر فرد را به طور کامل توضیح دهد.

تغییرات شخصیتی: شخصیت افراد در طول زمان تغییر می‌کند و ممکن است با پیش‌بینی‌های این نظریه مطابقت نداشته باشد.

عوامل فردی: عوامل فردی مانند ژنتیک و تجربیات منحصر به فرد هر فرد نیز در شکل‌گیری شخصیت نقش دارند.

نتیجه‌گیری

در حالی که ترتیب تولد می‌تواند بر برخی ویژگی‌های شخصیتی تأثیر بگذارد، اما نباید آن را به عنوان تنها عامل تعیین‌کننده شخصیت در نظر گرفت. هر فرد منحصر به فرد است و شخصیت او تحت تأثیر عوامل متعددی شکل می‌گیرد.

 

آلفرد آدلر و نظریه ترتیب تولد بر شخصیت

نظریه روان‌شناختی ترتیب تولد تا اوایل قرن بیستم توسعه نیافت؛ در آن زمان روان‌شناسی به نام آلفرد آدلر این نظریه را ارائه کرد که ترتیب تولد نه تنها بر جایگاه اجتماعی بلکه بر رشد و شخصیت کودک تأثیر می‌گذارد.

آدلر که به عنوان پدر روان‌شناسی فردی شناخته می‌شود، معتقد بود «منظومه خانوادگی» فرد منجر به ویژگی‌های شخصیتی قابل پیش‌بینی می‌شود. او نوشت: موقعیت در خانواده یک اثر ماندگار بر سبک زندگی فرد می‌گذارد.

طبق نظر آدلر، تولد یک خواهر یا برادر، توجه بی‌قید و شرط والدین را از فرزند بزرگ‌تر می‌گیرد و در نتیجه آن‌ها عصبی، بیشتر متمایل به محافظه‌کاری و متمایل به تقلید از بزرگتر‌ها می‌شوند. فرزندان دوم رقابت‌طلب و جلب‌توجه کننده هستند، در حالی که فرزندان کوچک‌تر لوس و تنبل هستند. او همچنین اعتقاد داشت که افرادی که بدون خواهر و برادر بزرگ می‌شوند دارای نوعی «عقدۀ مادر» هستند و با پدر خود رقابت دارند.

آدلر که به خاطر سخنرانی‌های بین‌المللی، متون روان‌شناسی محبوب و تکنیک‌های روان‌درمانی‌اش مشهور شده بود، تأثیرش همچنان در زمینه روان‌شناسی طنین‌انداز است و به همین دلیل نسل‌های بعدی روان‌شناسان تحقیقاتی را انجام داده‌اند که سعی در اثبات نظریه ترتیب تولد او دارند.

تحقیقات علمی درباره ترتیب تولد 

مطالعات انجام شده از زمان آدلر ارتباطاتی بین ترتیب تولد و خیلی چیز‌های دیگر، از پیشرفت تحصیلی گرفته تا تمایلات جنسی و موفقیت فرزندان وسط در ورزش‌های تیمی پیدا کرده‌اند.

فرانک سولووی، یکی از برجسته‌ترین طرفداران مدرن این نظریه، در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ به بررسی بزرگسالان و حرفه‌هایشان پرداخت تا تأثیر ترتیب تولد را ارزیابی کند. او معتقد بود که مثلا دانشمندانی که فرزند اول خانواده بوده‌اند بیشتر تمایل به تحقیقات محافظه‌کارانه دارند، ولی دانشمندانی که فرزند اول نبوده‌اند به سراغ تحقیقات رادیکال‌تر مانند نظریه تکامل و نظریه نسبیت می‌روند. او حتی تفاوت‌هایی بین استراتژی‌های نظامی و سیاسی بین نخست‌زاده‌های جنگجو مانند ماکسیمیلیان روبسپیر و روش‌های معتدل و غیرخشونت‌آمیز بین معروف‌ترین فرزندان وسط پیدا کرد.

اما مطالعاتی که بیشتر به توسعه شخصیت مربوط می‌شوند، به بررسی پنج ویژگی بزرگ شخصیتی یعنی آزادمنشی، وظیفه‌شناسی، برون‌گرایی، سازگاری و عصبی بودن می‌پردازند. این مطالعات اخیر نظریه‌ای را که می‌گوید ترتیب تولد می‌تواند شخصیت شما را شکل دهد، بی‌اعتبار می‌کنند.

رودیکا دامیان، استاد روان‌شناسی در دانشگاه هوستون، یکی از بزرگ‌ترین مطالعات این چنینی را در سال ۲۰۱۵ انجام داد و از داده‌های یک مطالعه طولی بر روی بیش از ۴۴۰،۰۰۰ دانش‌آموز دبیرستانی ایالات متحده استفاده کرد. پس از کنترل وضعیت اجتماعی-اقتصادی، جنسیت و سن، این مطالعه نشان داد  ارتباط بین ترتیب تولد و ویژگی‌های شخصیتی نزدیک به صفر است.

مطالعه دیگری در سال ۲۰۱۵ نیز یافته‌های دامیان را تأیید کرد: پس از تحلیل سه گروه نمونه بزرگ از کشور‌های ایالات متحده، بریتانیا و آلمان، محققان نوشتند هیچ تأثیری از ترتیب تولد بر برون‌گرایی، ثبات عاطفی، سازگاری، وظیفه‌شناسی یا تخیل پیدا نکردیم.

اما هر دو گروه محققان شواهدی برای یک ویژگی یافتند که در مورد فرزندان نخست‌زاده صدق می‌کرد: هر دو مطالعه نشان دادند که فرزندان نخست‌زاده به احتمال زیاد هوش کلامی بالاتری دارند.

اما این لزوماً به این معنی نیست که فرزندان نخست‌زاده باهوش‌تر هستند یا راحت‌تر یاد می‌گیرند. احتمالاً این ویژگی بیشتر به این دلیل است که نخست‌زاده‌ها در اوایل کودکی بیشتر وقت خود را با بزرگسالان می‌گذرانند؛ ضمن اینکه تفاوت آن‌ها از این جهت با خواهران و برادرانشان به طور میانگین فقط یک نمره IQ بود.

گروه دیگری از محققان که چنین مطالعه‌ای را انجام دادند نوشتند که «ما باید نتیجه بگیریم که ترتیب تولد تأثیر پایداری بر ویژگی‌های شخصیتی گسترده ندارد».

چه چیزی شخصیت را می‌سازد؟

دامیان می‌گوید: تحقیقات مدرن اساساً نظریه تأثیر ترتیب تولد بر شخصیت را رد می‌کنند؛ نظریه‌ای که او آن را نظریه زامبی می‌نامد، زیرا انگار هرچقدر هم که با تحقیقات علمی رد شود، باز هم از بین نمی‌رود و خیلی‌ها باز هم به آن اعتقاد پیدا می‌کنند؛ بنابراین می‌توان سوال کرد که چرا این ایده همچنان مردم را مجذوب می‌کند و چرا محققان همچنان به بررسی این سؤال ادامه می‌دهند؟

دامیان می‌گوید: هر کسی در مورد آن نظری دارد، زیرا همه آدم‌ها ترتیب تولدی دارند و بخشی از دلیل اینکه ما نمی‌توانیم از روان‌شناسی ترتیب تولد دست بکشیم، ممکن است به تجربیات خودمان که همیشه به نظر می‌رسد از آن نظریه پشتیبانی می‌کنند، مربوط باشد. مثلا بچه‌های بزرگ‌تر همیشه فکر می‌کنند که مسئولیت‌پذیرتر و پیچیده‌تر از خواهر و برادران کوچکترشان هستند.

برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
ارسال نظر

آخرین اخبار
خط سلامت
فیلم ها
  • خط سلامت: عشق و حسادت با هم مرتبط هستند زیرا یک هورمون مشترک در این دو احساس نقش دارد. عشق احساسی است که به هورمون…

گزارش ویژه
پادکست
اتاق درمان