دستور حمله تروریستی به تهران با هدف به شهادت رساندن اسماعیل هنیه را بنیامین نتانیاهو صادر کرده است.
متهم ردیف اول ترور شهید هنیه
به گزارش خط سلامت از رکنا نخستوزیر رژیم صهیونیستی چند روز پس از تشویقهای نمایندگان کنگره آمریکا در واشنگتن دستور حمله تروریستی به تهران با هدف به شهادت رساندن اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در کشورمان را صادر کرد.
سفر نتانیاهو به واشنگتن و دیدار با مقامهای آمریکایی بسیاری را ازجمله در تهران متقاعد کرده که نخستوزیر جنایتکار اسرائیل که در 300روز گذشته با حمایت تمامقد آمریکا نزدیک به 40هزار فلسطینی را در نوار غزه به خاک و خون کشیده، این بار نیز با چراغ سبز آمریکاییها دستور هدف قرار دادن شهید هنیه را در تهران صادر کرده است.
تارنمای الوقت نوشته: مروری گذرا بر ترورهای انجامشده در چند روز گذشته توسط رژیم صهیونیستی نشان میدهد که این ترورها پس از بازگشت نتانیاهو از سفر به آمریکا انجام گرفته است. گویی نتانیاهو چراغ سبز واشنگتن را برای آغاز فصل جدیدی از عملیاتهای تروریستی دریافت کرده است.
یادداشت
جبهه واحد آمریکا و اسرائیل در نبرد با مقاومت
امیرعلی ابوالفتح؛ کارشناس مسائل آمریکا
هر اقدامی که از سوی رژیم صهیونیستی صورت میگیرد تا بر منطقه غرب آسیا و سطح بینالمللی اثرگذار باشد، بیشک هماهنگشده با آمریکاییها و با اطلاع آنهاست. صلح، جنگ، ترور و... و هر اقدام نظامی و امنیتیای که قرار باشد توسط اسرائیلیها به مرحله اجرا برسد، حتما با اطلاع قبلی و هماهنگی با مقامات ارشد ایالات متحده است.
براساس این مبنای قطعی، ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس که وجوه منطقهای و بسامدهای بینالمللی به همراه دارد، با اطلاع کامل و توجیه مستأجران کاخ سفید بوده است. اما نکتهای که در این زمینه وجود دارد این است که هنوز ابعاد دقیق و اطلاعات جزئی درباره این ردوبدلشدن اطلاعات در باب ترور شهید هنیه در دست نیست و نیاز به بررسی بیشتر دارد.
از طرفی، درخصوص حمایت آمریکا از اسرائیل پوشیده نیست که واشنگتن از هر اقدام و کاری که به بقا و حفظ رژیم صهیونیستی کمک کند فروگذاری نمیکند و به هر نحو ممکن، آن را محقق خواهد کرد. اما نکته قابل توجه این است که آمریکاییها با وجود این حمایتهای همهجانبه، ادعای تنشزدایی از منطقه و پایان جنگ و برقراری ثبات را دارند.
تنشزدایی و ثباتی که مدنظر آمریکاییهاست با آنچه ما از تنشزدایی و پایان جنگ در ذهن داریم تفاوتهای فاحشی دارد. بهطور مثال آمریکاییها نهتنها اسرائیل را در مقابله با گروههای مقاومت یاری میکنند، بلکه با طرفهای محور مقاومت که از نظر آنان گروههای تروریستی محسوب میشوند نیز به شکل مستقیم وارد درگیری و جنگ میشوند. در راستای یک سیاست کلان راهبردی اساسا از منظر آمریکاییها باید با گروههای مقاومت به جنگ پرداخت و آنها را تضعیف کرد یا از میان برد.
به عنوان مثال آمریکاییها در نبرد خود با مقاومت یمن، پروپاگاندایی به راه انداختند و آنان را تروریست نامیدند و این همان شیوهای است که اسرائیل در جنگ با حماس در پیش گرفته است و نیروهای مقاومت فلسطین را تروریست میداند.
نکته قابل توجه اینجاست که در سیاستهای کلان و راهبردی، اختلاف نظری بین رژیم صهیونیستی و آمریکا وجود ندارد، به این مفهوم که هر دو، یک سیاست واحد را در بعد منطقهای و جهانی تعقیب میکنند اما بعضا در تاکتیک و روش بین واشنگتن و تلآویو برای رسیدن به آن سیاستهای بالادستی، تفاوت آرا مشاهده میشود.
مثلا رژیم صهیونیستی با حملات کور که آنها را حملات پیشدستانه و هدفمند میداند، دست به کشتار و خشونت علیه مردم غزه میزند؛ ولی آمریکا معتقد است که رژیم صهیونیستی باید محتاطتر عمل کند تا توافقی میان فلسطینیها و اسرائیل ایجاد شود که آن توافق هم در نهایت، به نفع اسرائیل تمام میشود.
اما باید توجه داشت که یا این توصیهها از سوی صهیونیستها مورد توجه قرار نمیگیرد و به آنها توجه نمیشود یا آن دستهای که قصد توجه به توصیههای آمریکا را دارند وقتی حمایتهای همهجانبه واشنگتن از اسرائیل را میبینند، مقید به راهکارهای محتاطانهتر نمیشوند؛ چراکه رویکرد تحذیری آمریکا جدی نیست.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است