رشد کردن در یک خانواده ناکارآمد میتواند تأثیر ماندگاری بر رفتارها و الگوها بگذارد که تا بزرگسالی ادامه مییابد.
به گزارش خط سلامت، این تأثیر همیشه به راحتی قابل تشخیص نیست. این یک جریان زیرین ظریف است که در زیر سطح زندگی روزمره ما جریان دارد. کسانی از ما که در چنین خانوادههایی بزرگ شدهاند، اغلب رفتارهای خاصی را اتخاذ میکنند که برای ما طبیعی به نظر میرسند، اما ممکن است برای دیگران غیرمعمول یا حتی نگرانکننده به نظر برسند.
در مقاله زیر، ما 7 رفتار رایج را که معمولاً توسط افرادی که در خانوادههای ناکارآمد بزرگ شدهاند، نشان داده میشود را آشکار خواهیم کرد.
هوشیاری بیش از حد
رشد کردن در میان آشوب تمایل دارد که فرد را به سرعت و اغلب ناخودآگاه با محیط اطراف خود سازگار کند.
برای کسانی که در یک خانواده ناکارآمد بزرگ شدهاند، یک رفتار معمول هوشیاری بیش از حد است. این هوشیاری مداوم یا مراقبت برای خطر یا دشواری بالقوه است.
در مورد آن فکر کنید. به عنوان یک کودک در یک محیط ناپایدار، شما یک حس دقیق برای تشخیص تغییرات در خلق و خو، لحن صدا یا زبان بدن ایجاد میکنید. این در واقع یک مکانیسم بقا است.
تشخیص این تغییرات و واکنش سریع به آنها میتواند به معنای اجتناب از درگیری یا اطمینان از برآورده شدن نیازهای اساسی شما باشد.
به عنوان یک بزرگسال، این هوشیاری بیش از حد اغلب ادامه دارد، حتی زمانی که تهدید دیگر وجود ندارد. ممکن است خود را در حال اسکن مداوم محیط اطراف خود برای مشکلات بالقوه و احساس دائمی در لبه پیدا کنید.
دشواری در شکلدهی و حفظ روابط
هنگامی که در یک خانواده ناکارآمد بزرگ شدهاید، روابط میتواند یک هزارتوی گیجکننده باشد.
اولین رابطه جدی خود را به یاد میآورم. من دائماً در حال آمادهباش بودم، منتظر بودم تا کفش دوم بیفتد. من اعتماد کردن، رها کردن و لذت بردن از رابطه برای آنچه که بود را سخت مییافتم. من همیشه برای فاجعه، خیانت، ترک شدن آماده بودم.
این رفتار در میان کسانی از ما که در محیطهای ناپایدار بزرگ شدهاند رایج است. ممکن است اعتماد به دیگران یا ترس از نزدیک شدن به کسی را به دلیل اینکه قبلاً ناامید شدهایم، دشوار بیابیم.
ممکن است ما به دلیل ترس مردم را دور کنیم یا به دلیل ناامنی بیش از حد بچسبیم. یافتن تعادل یک مبارزه مداوم است.
تشخیص این الگو کلیدی برای شکستن چرخه و ایجاد روابط سالمتر در آینده است.
تمایل به کمالگرایی
کمالگرایی میتواند یک شمشیر دو لبه باشد. از یک طرف، میتواند موفقیت و دستاورد را هدایت کند، اما از سوی دیگر، میتواند منجر به خودانتقادی شدید و استرس شود.
برای کسانی که در یک خانواده ناکارآمد بزرگ شدهاند، جستجوی کمال اغلب یک مکانیسم مقابلهای است. به عنوان یک کودک، ممکن است احساس میکردید که اگر کامل باشید، اگر اشتباه نمیکردید، آنگاه آشوب یا درگیری در خانه کاهش مییابد.
مطالعات روانشناختی نشان میدهند کودکانی که در محیطهای ناپایدار بزرگ میشوند، بیشتر احتمال دارد تمایلات کمالگرایی را توسعه دهند. این به این دلیل است که آنها اغلب احساس نیاز بیشتری برای کنترل محیط خود و خوشحال کردن اطرافیان خود دارند.
به عنوان بزرگسالان، این میتواند به یک نیاز بیرحم برای کمال در هر کاری که انجام میدهیم ترجمه شود - از مشاغل ما تا روابط ما. اما مهم است که به یاد داشته باشید که اشتباه کردن اشکالی ندارد. همه ما اشتباه میکنیم.
مشکل در تعیین مرزها
مرزها یک جنبه حیاتی هر رابطه سالم هستند. آنها به تعریف فضای شخصی و مناطق راحتی ما کمک میکنند.
برای کسانی از ما که در یک خانواده ناکارآمد بزرگ شدهایم، درک و تعیین مرزها میتواند یک چالش واقعی باشد.
این اغلب به این دلیل است که مرزها در خانههای کودکی ما وجود نداشتند یا دائماً در حال تغییر بودند. این میتواند منجر به یک درک مبهم از آنچه رفتار قابل قبول است و چه چیزی نیست شود.
به عنوان بزرگسالان، ممکن است اجازه دهیم مردم بدون اعتراض از مرزهای ما عبور کنند، یا ممکن است بدون اینکه متوجه شویم، مرزهای دیگران را نقض کنیم.
ترس از درگیری
درگیری بخشی از زندگی است. این نتیجه طبیعی افراد مختلف با نظرات مختلف است که با یکدیگر تعامل میکنند. اما برای کسانی از ما که در یک خانواده ناکارآمد بزرگ شدهایم، درگیری میتواند یک تجربه عمیقاً ناراحتکننده باشد.
به یاد دارم هر زمان صداها بالا میرفت یا عصبانیت شعلهور میشد، حتی بر سر مسائل کوچک، ترس شدیدی را احساس میکردم. من انزجار از هر نوع اختلاف یا مقابله را توسعه دادم.
به جای رسیدگی مستقیم به مسائل، من خود را در حال راه رفتن روی نوک پا در اطراف آنها مییافتم، هر کاری که میتوانستم انجام میدادم تا از تشدید درگیری جلوگیری کنم. این اغلب به معنای سرکوب احساسات و نیازهای خودم بود.
اما با گذشت زمان، یاد گرفتهام اجتناب از درگیری آن را از بین نمیبرد. این فقط آن را دفن میکند و اجازه میدهد تا رشد کند. ارتباط باز و محترمانه کلید رسیدگی و حل مؤثر درگیریها است.
مشکل در بیان احساسات
بیان احساسات به روشی سالم و سازنده چیزی است که بسیاری از ما آن را مسلم میگیرند. اما برای کسانی که در یک خانواده ناکارآمد بزرگ شدهاند، میتواند یک مبارزه قابل توجه باشد.
در یک محیط ناپایدار، بیان آشکار احساسات ممکن است تشویق نشده یا حتی مجازات شده باشد. در نتیجه، ممکن است یاد گرفته باشید که احساسات خود را پنهان کنید، آنها را در داخل خود نگه دارید.
این میتواند منجر به مشکل در بیان احساسات به عنوان یک بزرگسال شود. ممکن است احساس ناراحتی کنید که آسیبپذیری خود را نشان دهید یا از قضاوت یا رد شدن برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود بترسید.
مسئولیت بیش از حد
یکی از قابل توجهترین رفتارهای نشان داده شده توسط کسانی که در یک خانواده ناکارآمد بزرگ شدهاند، احساس مسئولیت بیش از حد است.
ممکن است مجبور بوده باشید در سنین پایین به دلیل بیثباتی یا عدم حضور بزرگسالان مسئول، مسئولیتهای بزرگسالی را بر عهده بگیرید.
به عنوان یک بزرگسال، این میتواند به معنای احساس مسئولیت برای همه و همه چیز در اطراف شما باشد. ممکن است خود را در حال انجام وظایف بیشتری از آنچه میتوانید انجام دهید، یا احساس گناه اگر قادر به رفع یک موقعیت یا کمک به کسی نیستید، پیدا کنید.
این احساس مداوم مسئولیت میتواند تخلیه کننده باشد و منجر به فرسودگی شود. مهم است که به یاد داشته باشید که درخواست کمک اشکالی ندارد و نیازی نیست وزن جهان را بر روی شانههای خود حمل کنید.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است