متأسفانه، مجموعه ای از باورهای غلط درباره خودکشی همچنان وجود دارند که باعث سوءتفاهم، انگزنی و حتی رفتارهای مضر میشوند. لازم است این تصورات نادرست شناسایی شده و با اطلاعات دقیق جایگزین شوند تا بتوان به افراد در معرض خطر کمک کرد و رویکردی دلسوزانهتر نسبت به سلامت روان ایجاد کرد.
به گزارش خط سلامت در ادامه به برخی از رایجترین باورهای غلط درباره خودکشی و واقعیتهایی که آنها را رد میکند، میپردازیم.
رایجترین باورهای غلط درباره خودکشی
افرادی که درباره خودکشی صحبت میکنند، فقط دنبال جلب توجه هستند
واقعیت: در حالی که ممکن است برخی افراد افکار خودکشی را بهعنوان یک فریاد کمک بیان کنند، اکثر کسانی که درباره خودکشی صحبت میکنند، واقعاً به فکر انجام آن هستند. در حقیقت، بیان افکار خودکشی میتواند یک علامت هشدار حیاتی باشد که نشاندهنده درد و رنج آنها است. باید هرگونه اشاره به خودکشی را جدی گرفت و از آنها حمایت کرد یا آنها را به کمک حرفهای تشویق کرد. نادیده گرفتن این صحبتها میتواند خطر وقوع یک تراژدی را افزایش دهد.
خودکشی بدون هیچ هشداری رخ میدهد
واقعیت: اکثر افرادی که بر اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند، نشانهها یا رفتارهایی از خود بروز میدهند که نشاندهنده پریشانی آنها است. این نشانهها میتواند شامل کنارهگیری از عزیزان، تغییرات رفتاری یا خلقی، احساس ناامیدی، و حتی بخشیدن اموال شخصی باشد. اگرچه همه افراد نشانههای واضحی نشان نمیدهند، معمولاً علائم ظریفی وجود دارد که دوستان و خانواده میتوانند متوجه آن شوند. شناسایی زودهنگام این علائم و ارائه حمایت میتواند جان افراد را نجات دهد.
افراد خودکشیگرا واقعاً میخواهند بمیرند
واقعیت: اغلب، افرادی که افکار خودکشی دارند، نمیخواهند بمیرند، بلکه آنقدر دردی عاطفی و روانی را تجربه میکنند که فکر میکنند خودکشی تنها راه برای رهایی از این رنج است. برای بسیاری، خودکشی بهعنوان راهی برای خروج از یک وضعیت غیرقابل تحمل تصور میشود، اما به دنبال مرگ نیستند، بلکه به دنبال تسکین درد هستند. درمان، مشاوره و مداخله میتواند به رفع مشکلات اساسی کمک کرده و امید به زندگی را بازگرداند.
خودکشی فقط ناشی از بیماریهای روانی است
واقعیت: اگرچه بیماریهای روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال دوقطبی عوامل خطر مهمی برای خودکشی هستند، تنها دلیل آن نیستند. عوامل دیگری مانند رویدادهای آسیبزا، سوءمصرف مواد، بیماریهای مزمن جسمی، مشکلات مالی، زورگویی یا مشکلات روابطی نیز میتوانند به افکار خودکشی منجر شوند.
خودکشی اغلب نتیجه ترکیبی از این عوامل است و هر مورد منحصربهفرد است. رسیدگی به مشکلات اساسی میتواند از وقوع خودکشی جلوگیری کند، حتی در افرادی که ممکن است بیماری روانی تشخیص داده نشده داشته باشند.
صحبت کردن درباره خودکشی میتواند افراد را به این کار تشویق کند
واقعیت: صحبت کردن باز درباره خودکشی خطر اقدام به آن را افزایش نمیدهد. در واقع، صحبت درباره خودکشی به روشی حمایتی و بدون قضاوت میتواند به کاهش انگها کمک کرده و افراد را به جستجوی کمک تشویق کند. این گفتگوهای باز، فضایی امن برای افراد درگیر فراهم میکند تا احساسات و نگرانیهای خود را بیان کنند، که میتواند یک گام حیاتی به سمت دریافت حمایت
خودکشی نشانه ضعف یا خودخواهی است
واقعیت: خودکشی نتیجه ضعف یا خودخواهی نیست. این اقدام پاسخی پیچیده به درد و رنج طاقتفرسایی است که فرد احساس میکند هیچ گزینه دیگری ندارد. افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، اغلب با پریشانی عاطفی و روانی شدیدی روبهرو هستند که قضاوت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. ضروری است که به این موضوع با همدلی برخورد شود و درک کنیم که افکار خودکشی اغلب یک فریاد کمک است، نه بازتابی از شخصیت یا ارزش اخلاقی فرد.
افرادی که یک بار اقدام به خودکشی میکنند، دوباره تلاش نخواهند کرد
واقعیت: خطر اقدام دوم به خودکشی در افرادی که قبلاً اقدام به این کار کردهاند، بسیار بالاست. بسیاری از بازماندگان خودکشی احساس میکنند که از نجات جان خود خوشحالند، اما برخی همچنان درد عاطفی مداومی را تجربه میکنند که ممکن است آنها را به تکرار این اقدام سوق دهد. به همین دلیل، این افراد به حمایت مداوم، درمان و مراقبت نیاز دارند.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است