![مردان باهوش کمانگیزه، این 9 ویژگی رفتاری را دارند](https://cdn.khatesalamat.com/thumbnail/0RtwGkzoWrvG/EdZARtDDQWiKpxZlY_IdhE_upYPZSv9EHH3tk0D4RWreabCuDy965partGzErZFG-RYAtpS7rWMnOfrkRMmz4lK4BHGAEW6IEPnLF5s_72nkDRV3vI8ARS_ch6ZR7ZJhYcd9guv0coNF1ZAeQEqvDfn0v_N32IUC/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86+%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%B4.jpg)
آلبرت انیشتین، یکی از درخشانترین ذهنهای تاریخ، زمانی اعتراف کرد که احساس یک « کلاهبردار غیرارادی» میکند. این نشان میدهد حتی باهوشترین افراد نیز ممکن است با موانعی روبرو شوند که مانع موفقیت آنها میشود.
به گزارش خط سلامت، هوش، تنها کلید موفقیت نیست. در واقع، بسیاری از مردان باهوش به نظر میرسد که انگیزه لازم برای موفقیت در جهان را ندارند.
من متوجه شدهام که این مردان، با وجود ذهنهای درخشان خود، اغلب رفتارهای مشخصی را از خود نشان میدهند که آنها را از رسیدن به پتانسیل خود باز میدارد.
اگر تا به حال کنجکاو شدهاید چرا برخی از باهوشترین مردانی که میشناسید به اندازه آنچه میتوانند موفق نیستند، این نه رفتار ممکن است بینشی ارائه دهد.
حال، بیایید نگاه دقیقتری به آنچه این مردان را از همتایان با انگیزه خود متمایز میکند، بیندازیم.
1) اجتناب از ریسک
یکی از ویژگیهای رایج در میان مردان باهوش که انگیزه موفقیت ندارند، تمایل آنها به اجتناب از ریسک است.
پذیرش ریسک یک جزء حیاتی موفقیت است. شما باید حاضر باشید از منطقه راحتی خود خارج شوید و احتمال شکست را در آغوش بگیرید تا به ارتفاعات جدید برسید.
اما این مردان معمولاً ترجیح میدهند در پناهگاه امن خود بمانند. آنها در برابر تغییر و شکست بالقوه مقاومت میکنند، حتی اگر به معنای از دست دادن فرصتهای رشد یا پیشرفت باشد.
این عدم تمایل به پذیرش ریسک اغلب خود را در ترس از تصمیمگیری، بهویژه در مواجهه با عدم اطمینان، نشان میدهد. و بیایید واقعبین باشیم، زندگی پر از عدم اطمینان است.
نتیجه؟ آنها در نهایت در حالتی از بیتحرکی گیر میکنند، با هوشی که به دلیل عدم اقدام هدر میرود.
به یاد داشته باشید، هوش بدون عمل مانند اتومبیلی بدون سوخت است. ممکن است چشمگیر به نظر برسد، اما شما را به جایی نمیرساند.
2) تعلل
تعویق یکی دیگر از رفتارهای معمول این مردان باهوش است که انگیزه موفقیت ندارند.
این موضوع در مورد تعلل است – این اغلب در مورد مدیریت زمان یا نظم نیست، بلکه در مورد مدیریت احساسات و ترس از شکست است.
3) کمبود اعتماد به نفس
با وجود هوش بالای خود، این مردان اغلب از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرند.
آلبرت انیشتین، یکی از بزرگترین ذهنها در تاریخ، زمانی اعتراف کرد که احساس یک «کلاهبردار غیرارادی» میکند زیرا باور نداشت که کار او به اندازه آنچه دیگران آن را نشان میدادند، مهم است. این پدیده، که اکنون به عنوان سندرم خودزنی شناخته میشود، در افراد بسیار باهوش رایج است.
این مردان از تواناییهای خود شک میکنند و از اینکه بهعنوان فریبکار افشا شوند، میترسند، با وجود شواهد صلاحیت خود. این کمبود اعتماد به نفس آنها را از بهرهبرداری از هوش خود و رسیدن به پتانسیل خود باز میدارد. این یک پیشگویی خودآزمایی است – آنها باور ندارند که میتوانند موفق شوند، بنابراین نمیکنند.
بنابراین به یاد داشته باشید، باور به خود به اندازه باهوش بودن برای موفقیت مهم است.
4) تفکر بیش از حد
مردان باهوش که انگیزه موفقیت ندارند، اغلب تمایل به تفکر بیش از حد دارند.
آنها در افکار خود گرفتار میشوند، هر جزئیاتی را تجزیه و تحلیل میکنند و هر نتیجه احتمالی را در نظر میگیرند. در حالی که این میتواند در برخی موقعیتها مفید باشد، اما همچنین میتواند فلجکننده باشد. این آنها را در یک حلقه تفکر مداوم گیر میاندازد، بدون اینکه هرگز به عمل حرکت کنند.
این تفکر بیش از حد اغلب منجر به «فلج تحلیل» میشود، جایی که آنها آنقدر توسط امکانات غرق میشوند که قادر به تصمیمگیری یا قدم جلو بردن نیستند.
در نهایت، موفقیت نیازمند عمل است. و در حالی که فکر کردن به مسائل مهم است، دانستن اینکه چه زمانی باید از فکر کردن دست برداشت و شروع به انجام کار کرد، به همان اندازه مهم است.
5) وابستگی به منطقه راحتی
یکی دیگر از ویژگیهای رایج در میان مردان باهوش فاقد موفقیت، وابستگی شدید آنها به مناطق راحتی خود است.
این مردان روتین و پیشبینیپذیری را ترجیح میدهند، اغلب به آنچه که بهتر میشناسند پایبند هستند. آنها از ورود به ناشناختهها ترس دارند، از ناراحتی که ممکن است به همراه داشته باشد. در حالی که این احساس ایمنی و راحتی میدهد، این رویکرد همچنین آنها را از کاوش در فرصتها و تجربیات جدید باز میدارد.
این وابستگی به مناطق راحتی رشد آنها را کند میکند و پتانسیل موفقیت آنها را مهار میکند. از این گذشته، پیشرفتها و پیشرفتها معمولاً در خارج از مناطق راحتی ما اتفاق میافتند، نه در داخل آنها.
6) ترس از موفقیت
ممکن است ضد شهودی به نظر برسد، اما برخی از مردان باهوش واقعاً از موفقیت میترسند.
ترس از موفقیت به خودی خود نیست، بلکه چیزی است که با خود میآورد – توجه، مسئولیت و انتظارات بالا. این مردان نگران فشارها و تقاضاهایی هستند که با موفقیت همراه است و اینکه چگونه ممکن است زندگی یا روابط آنها را تغییر دهد.
آنها میترسند که نتوانند موفقیت خود را حفظ کنند یا اینکه اگر شکست بخورند دیگران را ناامید کنند. بنابراین آنها بهطور ناخودآگاه تلاشهای خود را برای رسیدن به پتانسیل خود خراب میکنند.
این یک چرخه دلخراش است، زیرا این مردان چیزهای زیادی برای ارائه به جهان دارند. هوش آنها میتواند آنها را به دستاوردهای شگفتانگیزی برساند اگر فقط بتوانند از ترس خود غلبه کنند.
7) کمالگرایی
کمالگرایی یکی دیگر از رفتارهایی است که من در مردان باهوش فاقد انگیزه موفقیت مشاهده کردهام.
من خودم زمانی در این تله گرفتار شده بودم. من ایده خوبی یا پروژهای داشتم که به آن علاقه داشتم، اما آنقدر روی کامل کردن آن تمرکز میکردم که هرگز واقعاً آن را تمام نمیکردم. در جزئیات کوچک گیر میکردم و چشمانداز بزرگتر را از دست میدادم.
این کمالگرایی من را به سمت موفقیت سوق نمیداد، بلکه مرا از آن باز میداشت. این باعث شد تا از اشتباه کردن بترسم، که من را از پذیرش ریسک و امتحان کردن چیزهای جدید باز میداشت.
در نهایت، متوجه شدم که کمالگرایی دستیافتنی نیست و تلاش برای آن فقط مانع من میشد. مهمتر است که پیشرفت کنیم، حتی اگر ناقص باشد، تا اینکه توسط جستجوی کمال فلج شویم.
بنابراین به یاد داشته باشید، اجازه ندهید کمالگرایی شما را از رسیدن به پتانسیل خود باز دارد. بهتر است تلاش کنید و شکست بخورید تا اصلاً تلاش نکنید.
8) کمبود انگیزه
مردان باهوش که انگیزه موفقیت ندارند، اغلب در یافتن انگیزه مشکل دارند.
این مردان جهان اطراف خود را درک میکنند، پر از دانش و ایده هستند، اما فاقد نیروی محرکهای هستند که آنها را به عمل کردن بر روی این ایدهها سوق دهد.
آنها ممکن است مراحل لازم برای رسیدن به موفقیت را درک کنند، اما بدون انگیزه، این مراحل طاقتفرسا یا بیمعنی به نظر میرسند. این کمبود انگیزه آنها را از استفاده کامل از هوش خود باز میدارد.
انگیزه سوخت محرکه عمل است. بدون آن، حتی باهوشترین افراد نیز میتوانند خود را در یک رکود گیر کرده بیابند.
9) سوءتفاهم در مورد موفقیت
بسیاری از مردان بسیار باهوش که انگیزه موفقیت ندارند، اساساً درک اشتراکی از موفقیت دارند.
آنها اغلب موفقیت را بهعنوان یک مقصد یا هدف نهایی میبینند، نه بهعنوان یک سفر یا فرآیند. آنها آنقدر بر رسیدن به یک نتیجه خاص یا معیار موفقیت متمرکز میشوند که از قدردانی نسبت به یادگیری و رشدی که از خود سفر حاصل میشود، غفلت میکنند.
این سوءتفاهم میتواند منجر به احساس ناکافی و ناامیدی شود، زمانی که آنها به تعریف سفت و سخت خود از موفقیت دست نیابند.
موفقیت فقط در مورد نتیجه نهایی نیست. این در مورد فرآیند، تجربیات و رشد شخصی در طول مسیر است.
درک این موضوع میتواند اساساً دیدگاه آنها را تغییر دهد و پتانسیل ایجاد انگیزهای را که آنها برای استفاده از هوش خود به سمت دستیابی به موفقیت واقعی نیاز دارند، روشن کند.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است