
شناخت علل بی احترامی به والدین و نحوه مواجه شدن با آن به والدین و فرزندان کمک می کند تا راحت تر مسئله را حل و از آن عبور کنند.
به گزارش خط سلامت فرزندان اغلب به نتیجه عمل خود فکر نمی کنند و این والدین هستند که باید وضعیت را کنترل کرده و مسیر مناسب را به فرزندان نشان دهند.
در این مطلب به بررسی علل بی احترامی به والدین و برخورد صحیح والدین پرداخته شده است.
دلایل بی احترامی فرزندان به والدین
دلیل بی احترامی به والدین اغلب این است که آنها روش مناسب پاسخگویی احساسات را نیاموخته اند و با تماشای اطرافیان و البته همسالان سعی می کنند چیزهای جدید یاد بگیرند.
زمانی که فرزند خسته و نا امید است و نمی داند چگونه باید این حس را نشان دهد، با نگاه کردن به اطرافیانش درمی یابد این حس را چگونه انتقال دهد، متوجه می شود در مواقع خستگی اخم می کنید و چهره عبوس می شود، به این ترتیب به طور غیر مستقیم یاد می گیرد هنگام خستگی باید اخم کند و چهره یک فرد عصبی را به خود بگیرد.
والدین باید نسبت به رفتار فرزندان به طور مستقیم واکنش نشان ندهند، زیرا فرزندان تحریک می شوند و آن کار را انجام می دهند.
یک نکته مهم در بی احترامی به والدین
اگر والدین نسبت به بی احترامی و رفتار بد فرزندان واکنش قوی نشان دهند، در حقیقت رفتار فرزندان را تقویت کرده و به آن قدرت می بخشند و همانطور که فرزند رشد می کند و به سن نوجوانی می رسد، به دنبال روش های جدید می گردد تا از آن طریق والدین را تحت فشار قرار دهد.
هر چقدر کمتر به چالش کشیده شود، نیروی فرزند کمتر شده و هر چقدر قدرت رفتار زشت فرزند کمتر باشد، زودتر به فراموشی سپرده می شود، بنابراین بدترین کار و واکنشی که والددین در برابر فرزندان از خود نشان می دهند، مقابله با او است.
اگرچه گاهی چشم پوشی از رفتار آنها بسیار سخت است، ولی بهتر است در بدترین شرایط نیز بهترین واکنش نشان داده شود.
واکنش در برابر طعنه فرزندان
یکی از ارکان اصلی زنجیره بی احترامی فرزندان و رفتارهای کلامی زشت آنها، پاسخ های کلامی نامناسب و طعنه زدن است. به طور کلی کودکان و نوجوانان، آن را به دو روش بروز می دهند: زمانی که احساس می کنند تحت فشار هستند، می خواهند با این روش به آرامش برسند و یا از آن در هنگام عصبانیت به عنوان روش ایمن برای کنترل و مدیریت خشم خود استفاده می کنند. منظور از روش ایمن، روشی است که کمتر از هر وسیله دیگری آسیب و ضرر برساند.
معمولاً طعنه زدن آموختنی است و فرزندان آن را از رفتار والدین الگو برداری می کنند، بنابراین بخشی از رفتارها و واکنش های فرزندان ناشی از رفتار والدین است.
وقتی فرزندان کار اشتباهی انجام می دهند، والدین شروع به سرزنش کردن و طعنه زدن آنها می کنند و فرزندان در برابر این رفتار والدین حالت دفاعی به خود می گیرند و خود نیز این نوع رفتار را می آموزند و هنگام نشان دادن خشم خود به سایر افراد از این روش استفاده می کنند، این بسیار تحقیر کننده است و موجب قطع ارتباط میان افراد می شود.
تمامی مکانیسم های رفتاری طعنه زدن و بی احترامی و پر حرفی ارتباطات را کمرنگ و کمرنگ تر می کند، وقتی هر یک از این رفتارها از فرزند مشاهده شد، اولین سوالی که باید پرسیده شود، این است که چه چیزی موجب این رفتار فرزندان شده است؟ پیدا کردن پاسخ این سوال خیلی سخت نیست، گاهی یک کار به اتمام نرسیده و گاهی جنگ قدرت و… دلیل آن هر چه باشد، بعد از شناسایی آن، بهترین روش، خنثی کردن آن است و هیچ چیز ساده تر و اثر بخش تر از این نیست که از فرزند خواسته شود این گونه رفتار نکند و به او بگویند این گونه صحبت نکن، این روش صحبت تو پسندیده نیست.
و سپس بقیه حرف های او را گوش ندهند و از او دور شوند. بدین ترتیب والدین قدرت را به دست آوردهاند، در صورتی که اگر بایستند و با فرزند بحث کنند، در حقیقت او را قدرتمند کردهاند، اگر فرزند گفت تو مرا درک نمی کنی و من به همین دلیل به تو بی احترامی می کنم، کافی است برای او توضیح دهند این وظیفه اوست به گونه ای رفتار کند که متوجه او و حرکاتش بشوند و او را درک کنند و بیاحترامی، هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد.
بی احترامی فرزند به خواهر یا برادر
هنگامی که یکی از فرزندان به خواهر یا برادر بی ادبی می کند، اگر چه به عنوان پدر و مادر سخت است مداخله نکنند، ولی نباید مداخله کنند. فرزندان باید یاد بگیرند روی پای خود بایستند.
آنها در اتوبوس، در مدرسه و در کلاس تنها هستند و باید بیاموزند چگونه از حق خود دفاع کنند، پس این ایده سنگدلانه نخواهد بود.
آنها باید بیاموزند در برابر این رفتارها چه واکنشی از خود نشان دهند. در این موارد از فرزندان بخواهند یا نوع گفتارش را تغییر دهد و یا جمع را ترک کند و تنها بماند و به اتاقش برود.
سعی کنند فرزندان را از جمع خارج و در گوشه ای به تنهایی با او صحبت کنند، سرزنش فرزندان در جمع باعث خجالت او نزد سایر کودکان شده و مشکل تشدید می شود.
همه مشکلات در شرایط خصوصی تر راحت تر حل می شوند. اگر قصد والدین، تغییر رفتار فرزندان است، بهتر است دور از دیگران، با او حرف بزنند.
اگر سن فرزندان کم است و نمی تواند به راحتی والدین را درک کند، با گرفتن اسباب بازی و محدود کردن تماشای تلویزیون او را متقاعد کنند تا زمانی که خواسته والدین را برآورده نکرده است، نمی تواند کار دیگری انجام دهد.
بهترین روش این است که ابتدا به او این فرصت را بدهند تا در زمان مناسب آن را انجام دهد، یعنی اجازه دهند هر زمان که تمایل دارد انجام دهد.
مهارت های اجتماعی و حل مسائل
مهارت های حل مسائل چگونگی تعامل و صحبت کردن با دیگران و چگونگی نشان دادن واکنش در برابر لطف و مهربانی سایرین و… است.
چگونگی واکنش در برابر هر نوع رفتار سایرین و برطرف کردن انتظارات و مطالبات اطرافیان است که فرزندان را در معرض انتقاد سایرین قرار می دهد. برخی از فرزندان به همین دلیل است که تکالیف را انجام نمی دهند، زیرا نمی خواهد در کلاس مورد انتقاد قرار بگیرند و برای کار خود پاسخگو باشند.
آموزش مهارت حل مسائل به فرزندان
همه افراد با انگیزه هستند ولی سوال اینجاست که انگیزه آنها چیست؟ هر فرزند برای انجام کاری مشتاق و علاقه مند است و یکی از کارهایی که والدین باید انجام دهند، این است که در برابر خواسته فرزندان مقاومت کنند و کنترل اوضاع را به دست بگیرند.
در این موارد سکوت والدین و نشان ندادن واکنش به معنای تسلیم شدن برابر قدرت و خواست فرزندان است. گاهی اوقات حتی لازم است با فریاد کشیدن و اصرار بر خواسته خود، اجازه ندهند فرزندان بر والدین مسلط شود.
گاهی فرزندان به روش دیگری برای گوش ندادن به والدین، متوسل می شوند و پدر و مادر همواره باید به دنبال روش جدیدی باشند تا کنترل فرزندان را در اختیار داشته باشند.
اگر هر روز با فرزند خود کلنجار می روند تا او بموقع از خواب بیدار شود، مطمئن باشند مشکل حل نشده است، زیرا حتی اگر روزی فرزند این کار را انجام دهد، برای نشان دادن قدرت خود به روش دیگری متوسل می شود و مثلاً مسواک نمی زند و یا حتی اگر دندانش را مسواک بزند، موهایش را شانه نخواهد کرد و یا لباس عوض نخواهد کرد و یا تکالیفش را انجام نخواهد داد و… .
در این موارد پدر و مادر روزگار سختی خواهند داشت. اولین گام در آموزش این مهارت به فرزندان درک چگونگی طرز تفکر آنها است. آنها همواره می کوشند مشکل جدید را حل کنند، ولی روش آنها ناکارآمد است.
با روش نظام مند باید با این روش های ناکارآمد، مقابله کنند. باید یک روش و یک تصویر کامل و جامع داشته باشند. در اکثر مواقع فریاد کشیدن و اصرار بر خواسته خود مۆثر نیست و مشکل حل نخواهد شد، گاهی اوقات با داد زدن، فقط ضعف خود را به فرزند نشان داده اند و او را قدرتمند تر می کنند.
والدین باید سعی کنند حق انتخاب را به او بدهند و از کلمه «من می خواهم» استفاده کنند، یعنی به جای دستور دادن از تخت خواب بلند شو، بگویند، من می خواهم که بلند شوی و یا من می خواهم که تکالیف را انجام دهی، سپس اتاق را ترک کنند.
اگر فرزندان خواسته والدین را انجام ندادند، بگویند باید عواقب آن را نیز در نظر بگیرند.
انگیزه دادن به فرزندان
بعد از تعطیلات تابستان بازگشت به روال عادی روزهای مدرسه کمی سخت است، به خصوص برای فرزندانی که تمام اوقاعت فراغت خود را در منزل مانده اند.
اغلب والدین در این مورد با مشکل رو به رو می شوند و فرزند آنها صبح با غرغر رخت خواب را ترک می کند. زمان انجام تکالیف مدرسه، اوضاع بد تر می شود. موضوع قابل توجه این است که فرزند انگیزه دارد و فقط در برابر خواست والدین مخالفت می کند.
برخی از فرزندان با انجام ندادن تکالیف مدرسه و بیدار نشدن بموقع از خواب، قصد دارند به والدین خود بگویند آنها این کارها را طبق خواست و به روش خود انجام خواهند داد، نه به خواسته والدین و روش آنها.
وقتی فردی احساس ناتوانی و ضعف می کند، سعی می کند با قهر کردن، قدرتمند جلوه کند و وقتی فرزند احساس ضعف و ناتوانی می کند، با مدرسه نرفتن و انجام ندادن تکالیف و خود داری از انجام خواسته های والدین می خواهد قدرت خود را نشان دهد و ثابت کند کنترل اوضاع را در دست دارد.
در این موارد کنترل شرایط کاملاً از دست والدین خارج می شود، ولی فرزند این روش را تنها راه نشان دادن و اثبات قدرت خود می داند. در این مواقع والدین باید به او هشدار دهند و او را از پیامد های طبیعی رفتارش آگاه کنند.
تشویق کودک
گاهی لازم است اجازه دهند فرزند این مراحل را طی کرده و نتیجه و عواقب رفتار خود را مشاهده کند. گاهی با در نظر گرفتن یک جایزه او را ترغیب می کنند تا به حرف والدین گوش دهد.
خیلی ساده است، اگر امتحانات را با موفقیت سپری کرد جایزه خواهد گرفت و اگر نتیجه دلخواه را نگرفت، هیچ تنبیهی در کار نخواهد بود.
اگر تلاش والدین برای سر به راه کردن فرزندان نتیجه نداد و این تلاش به جنگ والدین و فرزندان تبدیل شد و یا اگر فرزند کم انگیزه است و به صحبت های والدین گوش نمی دهد، ناشی از یک مشکل و یک نگرانی بزرگ و یا نوع واکنش والدین نسبت به رفتار او می باشد، در این موارد بهتر است به روانشناس بالینی مراجعه شود. برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.