بسیاری از افرادی که از افسردگی رنج میبرند، برای فرار از احساسات منفی خود به کار زیاد و ساعات طولانی پناه میبرند. این رفتار در ابتدا ممکن است بهعنوان یک راهکار موقتی برای کاهش اضطراب یا غم ظاهر شود، اما در طول زمان میتواند به یک مشکل جدیتر، یعنی اعتیاد به کار تبدیل شود.
به گزارش خط سلامت افراد در این شرایط نه تنها از زندگی شخصی و اجتماعی خود فاصله میگیرند بلکه سلامت روانشان نیز تحت تاثیر قرار میگیرد.
چه ارتباطی بین افسردگی و اعتیاد به کار وجود دارد؟
ارتباط بین افسردگی و اعتیاد به کار پیچیده و چندجانبه است. این دو وضعیت میتوانند همزمان با یکدیگر وجود داشته باشند و بهطور مداوم بر هم تاثیر بگذارند. در اینجا توضیح بیشتری از چگونگی ارتباط آنها آورده شده است:
استفاده از کار به عنوان مکانیزم مقابلهای: افرادی که به افسردگی دچار هستند ممکن است احساس کنند که هیچچیز در زندگی برایشان لذتبخش یا مهم نیست. یکی از راههای مقابله با این احساسات منفی میتواند غرق شدن در کار باشد. این افراد ممکن است برای فرار از اضطراب، غم یا احساس بیارزشی که تجربه میکنند، ساعات زیادی را صرف کار کنند.
بهطور کلی، آنها به کار پناه میبرند تا بتوانند خود را از افکار و احساسات ناخوشایند دور کنند. این نوع رفتار در بلندمدت میتواند به ایجاد اعتیاد به کار منجر شود.
تشدید افسردگی به واسطه کار زیاد: در صورتی که فرد به طور مزمن در کار غرق شود، ممکن است متوجه شود که در نتیجه از دیگر جنبههای زندگیاش مانند روابط شخصی، سرگرمیها، و حتی استراحت فاصله میگیرد.
وقتی زمان کافی برای استراحت یا انجام فعالیتهای لذتبخش باقی نمیماند، فرد بیشتر در معرض استرس، اضطراب، و فرسودگی قرار میگیرد. این فرسودگی جسمی و روحی میتواند به افزایش علائم افسردگی منجر شود.
روابط اجتماعی آسیب دیده: اعتیاد به کار معمولاً به این معناست که فرد ساعات زیادی را صرف وظایف شغلی خود میکند و وقت کمتری برای روابط اجتماعی یا تعاملات انسانی دارد. این انزوا میتواند احساس تنهایی و بیتوجهی ایجاد کند که خود یکی از علائم افسردگی است.
وقتی فرد از روابط خانوادگی یا اجتماعی دور میشود، ممکن است احساس کند که تنهاست و نمیتواند به کسی تکیه کند. این شرایط میتواند افسردگی را تشدید کند.
تاثیر منفی بر سلامت روان: افراد با اعتیاد به کار معمولاً بر خود فشار زیادی وارد میکنند تا به انتظارات شغلی برسند یا عملکردشان را ارتقا دهند. این فشار میتواند به اضطراب و استرس بیشتر منجر شود و در نهایت به افسردگی مزمن تبدیل شود.
کار زیاد ممکن است فرد را به سمت زندگی پر استرس و بدون تعادل سوق دهد و این وضعیت میتواند به مرور زمان به اختلالات روانی پیچیدهتری مانند افسردگی مزمن منجر شود.
افزایش احساس بیارزشی: بسیاری از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، ممکن است احساس کنند که هیچکاری برایشان ارزشمند نیست.
در این مواقع، فرد ممکن است تلاش کند با انجام کارهای زیاد و به دست آوردن دستاوردهای شغلی، احساس رضایت و ارزشمندی کند. این تلاشها ممکن است به طور موقت احساس خوشبختی یا موفقیت را به همراه داشته باشد، اما بهطور کلی این نوع رفتار فقط به تشدید افسردگی و احساس بیارزشی میانجامد.
در نتیجه، افسردگی و اعتیاد به کار یک رابطه دوطرفه و پیچیده دارند که میتواند همدیگر را تشدید کند. برای حل این مشکل، مهم است که فرد به دنبال روشهای مناسب برای مدیریت استرس، ارتقاء تعادل زندگی، و ایجاد روابط اجتماعی سالم باشد تا از این چرخه معیوب خارج شود. مدیریت استرس، مراقبت از خود، استراحت منظم، و مشاوره حرفهای میتواند در کاهش این اثرات منفی بسیار مفید باشد.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است