تفکر از نوع فاجعهسازی میتواند منجر به احساسات منفی شدیدی مانند اضطراب، افسردگی و خشم شود.
به گزارش خط سلامت فاجعهسازی به معنای بزرگنمایی بیش از حد مشکلات و وقایع منفی است. به عنوان مثال، فردی که از دست دادن شغل خود را به عنوان پایان زندگیاش میبیند، دچار فاجعهسازی شده است. این نوع تفکر، اغلب ریشه در نگرشهای نادرست و باورهای غیرمنطقی دارد.
چه کسانی بیشتر در معرض خطای شناختی فاجعهسازی هستند؟
خطای شناختی فاجعهسازی، همانطور که از نامش پیداست، تمایل به بزرگنمایی بیش از حد مشکلات و تصور بدترین حالت ممکن برای هر موقعیتی است. این نوع تفکر میتواند منجر به احساسات منفی شدیدی مانند اضطراب، افسردگی و احساس ناامیدی شود. اما چه عواملی باعث میشود برخی افراد بیشتر از دیگران به این نوع تفکر گرایش پیدا کنند؟
عوامل موثر بر فاجعهسازی
شخصیت: افرادی که دارای ویژگیهایی مانند کمالگرایی، حساسیت بیش از حد و عدم تحمل ابهام هستند، بیشتر مستعد فاجعهسازی هستند.
تجربیات گذشته: افرادی که در گذشته تجربیات دردناک یا آسیبزایی را تجربه کردهاند، ممکن است به دلیل ترس از تکرار آن تجربیات، به فاجعهسازی روی آورند.
سبک دلبستگی: افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند (مانند سبک دلبستگی دوریگرا یا اضطرابی)، ممکن است به دلیل ترس از طرد شدن یا ترک شدن، به فاجعهسازی در روابط خود گرایش پیدا کنند.
عوامل فرهنگی: برخی فرهنگها و محیطهای خانوادگی، تفکر منفی و بزرگنمایی مشکلات را تقویت میکنند که میتواند به شکلگیری الگوهای فاجعهسازی کمک کند.
اختلالات روانی: افرادی که مبتلا به اختلالات روانی مانند اضطراب، افسردگی و اختلال وسواس فکری-عملی هستند، بیشتر در معرض فاجعهسازی قرار دارند.
رابطه خطای شناختی فاجعهسازی با اختلالات روانی
فاجعهسازی یکی از رایجترین خطاهای شناختی است که در آن افراد، رویدادهای منفی را بزرگنمایی کرده و بدترین حالت ممکن را برای آنها تصور میکنند. این نوع تفکر اغلب منجر به احساسات منفی شدیدی مانند اضطراب، افسردگی و احساس ناامیدی میشود.
ارتباط فاجعهسازی با اختلالات روانی
رابطه بین فاجعهسازی و اختلالات روانی بسیار قوی است. بسیاری از اختلالات روانی، مانند اضطراب، افسردگی، اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، با الگوهای فکری منفی و تحریفشده همراه هستند که فاجعهسازی یکی از بارزترین آنهاست.
اضطراب
افراد مبتلا به اضطراب اغلب نگران اتفاقاتی هستند که ممکن است در آینده رخ دهد و با فاجعهسازی، این نگرانیها را تشدید میکنند. آنها ممکن است بدترین سناریو را برای هر موقعیتی تصور کنند و احساس کنند که توانایی کنترل اوضاع را ندارند.
افسردگی
افراد افسرده اغلب به خود، آینده و جهان اطراف خود دید منفی دارند. آنها ممکن است به طور مداوم شکستهای خود را بزرگنمایی کرده و موفقیتهایشان را نادیده بگیرند. فاجعهسازی باعث میشود که این افراد احساس ناامیدی و بیارزشی کنند.
اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)
افراد مبتلا به OCD افکار وسواسی مزاحم و تکرارشوندهای دارند که آنها را به انجام اعمال اجباری وادار میکند. این افکار اغلب شامل فاجعهسازی در مورد عواقب انجام ندادن این اعمال است.
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
افرادی که دچار PTSD هستند، اغلب رویدادهای آسیبزای گذشته را به صورت فاجعهبار به یاد میآورند و از تکرار آنها وحشت دارند. آنها ممکن است از موقعیتها و افرادی که آنها را به آن رویداد یادآوری میکنند، اجتناب کنند.
چرا فاجعهسازی به اختلالات روانی دامن میزند؟
تثبیت افکار منفی: فاجعهسازی باعث میشود که افکار منفی تقویت شده و به باورهای پایدار تبدیل شوند.
کاهش انگیزه: هنگامی که افراد معتقدند که هر کاری که انجام میدهند به شکست منجر خواهد شد، انگیزهشان برای تلاش کاهش مییابد.
افزایش اضطراب و افسردگی: فاجعهسازی باعث میشود که افراد احساس ناامنی و بیارزشی کنند که این امر به نوبه خود اضطراب و افسردگی را تشدید میکند.
اختلال در روابط: افرادی که دائماً در حال فاجعهسازی هستند، ممکن است روابط خود را با دیگران به خطر بیندازند، زیرا دیگران ممکن است از نگرانیهای بیش از حد آنها خسته شوند.
چگونه با فاجعهسازی مقابله کنیم؟
شناسایی و اندازه گیری افکار فاجعهآمیز
اولین قدم برای مقابله با فاجعهسازی، شناسایی و اندازه گیری افکار منفی و اغراقآمیزی است که در ذهن شما شکل میگیرد. اندازهگیری فاجعهسازی به دلایل زیر اهمیت دارد:
تعیین شدت مشکل: با اندازهگیری میزان فاجعهسازی، میتوان به طور دقیقتر شدت مشکل را تعیین کرد و برنامه درمانی مناسبتری را طراحی کرد.
پیگیری پیشرفت: با اندازهگیری مکرر فاجعهسازی، میتوان پیشرفت فرد در کاهش این نوع تفکر را پیگیری کرد و به او انگیزه داد.
ارزیابی اثربخشی درمان: این روش میتواند به درمانگران کمک کند تا اثربخشی مداخلات درمانی خود را ارزیابی کنند.
روش اندازهگیری فاجعهسازی
روش پیشنهادی در این مقاله شامل مراحل زیر است:
تصور یک مقیاس
فرد باید یک مقیاس ذهنی از 0 تا 10 را تصور کند که در آن 10 نشاندهنده بدترین حالت ممکن است.
ارزیابی احساسی
فرد باید احساسات منفی خود را در رابطه با رویداد مورد نظر ارزیابی کند.
رتبهبندی احساسی
فرد باید شدت احساسات منفی خود را بر روی مقیاس 10 تایی رتبهبندی کند.
ارزیابی منطقی
فرد باید به صورت منطقی ارزیابی کند که چقدر احتمال دارد رویداد مورد نظر به بدترین حالت ممکن منجر شود.
رتبهبندی منطقی
فرد باید شدت احتمال وقوع بدترین حالت را بر روی مقیاس 10 تایی رتبهبندی کند.
محاسبه شاخص فاجعهسازی: با کم کردن رتبهبندی منطقی از رتبهبندی احساسی، شاخص فاجعهسازی محاسبه میشود. هرچه این شاخص بالاتر باشد، میزان فاجعهسازی بیشتر است.
چالش کشیدن افکار
پس از شناسایی افکار فاجعهآمیز، باید آنها را به چالش کشیده و واقعبینانهتر به آنها نگاه کنید.
تغییر باورهای نادرست
باورهای نادرستی که منجر به فاجعهسازی میشوند، باید تغییر کنند.
تمرین تکنیکهای آرامسازی
تکنیکهایی مانند تنفس عمیق، مدیتیشن و یوگا میتوانند به کاهش اضطراب و مقابله با افکار منفی کمک کنند.
جستجوی کمک حرفهای
اگر فاجعهسازی به طور جدی بر زندگی شما تأثیر میگذارد، بهتر است به یک متخصص سلامت روان مراجعه کنید.
در نهایت، فاجعهسازی یک الگوی فکری قابل تغییر است. با شناسایی و چالش کشیدن این افکار، میتوان به تدریج بر آنها غلبه کرد و کیفیت زندگی را بهبود بخشید.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است