عشق بالغ ، آنگونه که اریک فروم، روانکاو برجسته توصیف میکند، فراتر از احساسات زودگذر و جذابیتهای سطحی است.
به گزارش خط سلامت عشق بالغ بر پایه اعتماد، همدلی، احترام متقابل و تعهد بنا شده است. اما آیا افرادی که با اختلال شخصیت خودشیفته دست و پنجه نرم میکنند، میتوانند به چنین سطحی از عشق دست پیدا کنند؟ در این مقاله، به بررسی این موضوع میپردازیم که چرا خودشیفتگی و عشق بالغ دو قطب متضاد هستند و چه عواملی مانع از آن میشوند که افراد خودشیفته بتوانند عشق واقعی را تجربه کنند.
4 رکن اساسی عشق بالغ
این نوع عشق بر پایه چهار نگرش بنیادین بنا شده است:
مراقبت: نگرانی فعالانه و واقعی برای رشد و بهبود خود و دیگران.
پاسخگویی: آمادگی برای پاسخ به نیازهای فیزیکی و عاطفی خود و دیگران.
دانش: شناخت عمیق و واقعی از خود و دیگران.
احترام: دیدن و ارزش قائل شدن برای فردیت و استقلال خود و دیگران.
خودشیفتگی از سوی دیگر، یک اختلال شخصیتی است که با احساس خودبزرگبینی، نیاز به تحسین و عدم همدلی مشخص میشود. خودشیفتهها معمولاً درگیر خودشان هستند و به نیازهای و احساسات دیگران توجهی ندارند.
چرا خودشیفتگی با عشق بالغ ناسازگار است؟
خودشیفتهها به جای شناخت واقعی خود، تصویری اغراقشده و ایدهآل از خودشان ساختهاند. این تصویر کاذب مانع از رشد و توسعه شخصی آنها میشود و آنها را قادر نمیسازد تا به دیگران به عنوان افراد مستقل و ارزشمند نگاه کنند.
عدم همدلی
خودشیفتهها به دلیل تمرکز بیش از حد بر خود، قادر به درک و همدلی با احساسات دیگران نیستند. آنها به جای اینکه به نیازهای دیگران پاسخ دهند، بیشتر به دنبال تأیید و تحسین خود هستند.
میل به دریافت کردن
خودشیفتهها به جای دادن و بخشیدن، بیشتر به دنبال دریافت هستند. آنها به دنبال افرادی هستند که نیازهای آنها را برآورده کنند و به آنها توجه کنند.
عشق بالغ و خودشیفتگی دو قطب متضاد هستند. خودشیفتهها به دلیل ویژگیهای شخصیتی خود، قادر به تجربه عشق واقعی و پایدار نیستند. اگر در رابطه با فردی خودشیفته هستید، بهتر است به دنبال کمک حرفهای باشید.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است