روانشناسی شخصیت / افراد شخصیت وابسته در چه خانواده ای بزرگ می شوند؟

خط سلامت: شخصیت وابسته به شخصی اطلاق می شود که برای تصمیم گیری، حل مشکلات یا رفع نیازهای عاطفی خود به شدت به دیگران متکی است .

روانشناسی شخصیت / افراد شخصیت وابسته در چه خانواده ای بزرگ می شوند؟

افراد شخصیت وابسته اغلب فاقد اعتماد به نفس هستند و به سختی می توانند مستقل عمل کنند و به دنبال اطمینان و راهنمایی مداوم از اطرافیان خود هستند.

چه عوامل خانوادگی بر شخصیت تأثیر می گذارد؟

به گزارش خط سلامت عواملی مانند محیط خانواده، تربیت والدین و پیوندهای بین نسلی به طور قابل توجهی بر رشد شخصیت کودک تأثیر می گذارد.

خانواده های متعارض که با مسائلی مانند خیانت، رها شدن و شدت وابسته شدن بیش از حد مشخص می شوند، می توانند مانع رشد و شکل گیری شخصیت کودک شوند.

وابسته ها در چه خانواده هایی بزرگ می شوند و چه صدمات روانی می بینند طلاق و جدایی و بسیاری دیگر از آسیب ها که در زندگی متوجه افراد می شود مربوط به اختلالات شخصیتی است.

 شخصیت های وابسته را در مطلب زیر به آسیب شناسی و بررسی می نشینیم.

قصه یک زندگی

 نیاز به توجه و حمایت را به راحتی می شد از عمق چشمانش حس کرد . یک الگوی بادوام از افکار غیر واقع گرایانه و رفتار تحریف شده که سال ها زنگار روح و جسمش شده بودند .

درمانگر عینکش را برداشت و چند ثانیه ای را پشت نقاب تفکر مخفی شد و جمله ای را یادداشت کرد . اما سرش را که بلند کرد ، خبری از آن نگاه کهربایی رنگ با آن همه پژواک تنهایی که تا همین چند ثانیه پیش دست تمنا داشت  نبود .

زن می خواست به بهار برسد . از خیال آن جاده مه گرفته روزهای دور ، از خیال مردی که دلش می خواست چشم و گوشش باشد و از خیال زمستانی که سال ها نفس اش را به یغما برده بود ، بگریزد و به بهار برسد .

دلش می خواست حس رهایی را تجربه کند ،اما برای او که تحمل ثانیه ای تنهایی را نداشت ، باز کردن گره هایی که این سال ها کور شده بودند ، غیر ممکن بود . با این همه وابستگی چه باید می کرد؟

شخصیت وابسته

معمولا افراد مبتلا به شخصیت وابسته را با عناوینی مانند اتکا به اطرافیان ، ناتوانی در تصمیم گیری ،  تحمل نداشتن تنهایی و مسئولیت ناپذیری می شناسنند . به طور کلی بیماران وابسته برای زمانی هر چند کوتاه هم نمی توانند از عهده زندگی مستقل بر آیند و به علت شخصیت وابسته منفعلی که دارند به حضور و مسئولیت پذیری دائمی فردی دیگر نیازمند هستند .

این بیماران از طرفی به شدت در مقابل انتقاد حساس بوده و از سوی دیگر به دلیل ترس از طرد شدن و رهایی جرات اظهار نظر و بازگویی احساسات فردی و مخالفت را ندارند .

از این رو اغلب این افراد روابط ناسالمی با دیگران برقرار می کنند و همین دلبستگی نامعقول شان رابطه را در معرض آسیب پذیری قرار می دهد . افراد مبتلا به شخصیت وابسته از بی کفایتی و برخوردار نبودن از لیاقت و شایستگی خود اطمینان دارند و به همین دلیل می خواهند احساس ناامیدی و طرد شدگی شان را در رابطه ای حاکی از وابستگی ، دلبستگی تمام عیار ، سلطه پذیری با پاسخگویی به نیازهای شان جبران کنند .

تا جایی که برای به دست آوردن یا دوام بخشیدن به چنین رابطه ای ممکن است تا مرز به تاراج بخشیدن ارزش های انسانی شان هم پیش بروند و  شرافت شان را هم چوب حراج بزنند .

پافشاری های بدون اساس و پایه ، برخوردار بودن از تفکر جادویی ، تلقین پذیری ، کمال گرایی ، آرمانی سازی ، فرافکنی ، در نقش قربانی ظاهر شدن ، برخوردار بودن از عزت نفس و اعتماد به نفس پایین و مضطرب بودن از صفات و تحریف های شناختی این گروه از بیماران است که به عقیده متخصصان تنها با رسیدن به بینش کافی در خصوص این مشکلات و تلاش برای مدیریت سیکل معیوب رفتارها و اتمرین رسیدن به استقلال ، پیامدهای موفقیت آمیزی را می توان انتظار داشت .

پیشگیری ازآسیب

از آن جا مشکلاتی مانند طلاق ، خیانت ، آزار جنسی و حتی  ابتلا به افسردگی اساسی یا مبتلا شدن به مشکلاتی مانند اختلال  شخصیت دوری گزین ، هراس اجتماعی  ، اختلال روان پریشی مشترک یا جنون دو نفره ، حمله های ناشی از وحشت زدگی و پیامدهایی مانند خودکشی وفرار از منزل بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته را تهدید می کند ، شناسایی بیماری و تلاش برای تغییر انگیزه و درمان از اهمیت قابل توجهی برخوردار است .

به عقیده متخصصان بهره مند شدن از تکنیک های رفتار درمانی یا استفاده از شیوه  سیستمی در خانواده درمانی، مدیریت رفتار با آموختن مهارت های جرات ورزی و مشارکت در جلسات درمان گروهی که در آن درمانگر  با کمک قواعد مبتنی بر اصول شناختی و رفتاری به بیمار کمک می کند تا عزت نفس خود را تقویت کرده و بدون حضور دیگران به زندگی فردی اش بپردازد ، نقش موثری در پیشگیری از تبعات بیماری خواهد داشت و از طرف دیگر از آن جایی که این اختلال جزو بیماری های مزمن تلقی می شود، باید به بیمار کمک کرد تا حوصله به خرج دهد و درمان را نیمه کاره رها نکند حمایت اطرافیان و درمانگر در زمان مشخص بیمار را به فردی با اتکا بر مهارت های فردی و مجهز به اعتماد به نفس بالا و مستقل بدل خواهد کرد.

تغییر نگاه

در فرهنگ هایی که اختلال روانی را به رسمیت نمی شناسند ، گاهی اوقات  علائم افسردگی ناشی از شکست عاطفی یا طلاق ممکن است به صورت علائم  ظاهری بدنی مانند سردرد ، کوفتگی یا ضعف بدنی نمود پیدا کنند .

رفتار درمانگر ها و شناخت درمانگرها ، یک راه موثر در غلبه بر مشکلات عاطفی و روانی ناشی از سوء استفاده های جنسی و روانی در افراد را تغییر دیدگاه و نگرش و نوع برداشت فرد از محیط می دانند .

تحقیقات نشان می دهد افسردگی در افراد مبتلا به شخصیت وابسته اغلب به دلیل برداشت غیر واقعی این افراد نسبت به محیط اطراف و توقع نابجای آن ها از اطرافیان اتفاق می افتد .

که این مسئله می تواند در اغلب موارد باعث سوء استفاده دیگران شده و سلامت جسمی و روانی شخصیت وابسته را تحت شعاع قرار دهد .

به بیان دیگر شخصیت وابسته که درصد زیادی از آن ها ، سبک دلبستگی نا ایمن دوران کودکی را تجربه کرده اند اغلب خودشان زمینه سوء استتفاده و آسیب رساندن ، سود جویان را فراهم می کنند .

این در حالی است که با تغییر و از بین بردن تحریف های شناختی می توان از وقوع سوء استفاده های جنسی و روانی و روابط ناسالم و بیمار گونه پیشگیری کرد یا عوارض ناشی از سانحه مانند افسردگی و اضطراب را با به چالش کشیدن افکار غلط و تحریف های شناختی را از بین برد.

سبک صحیح زندگی

محققان معتقدند تغییر تفکر و دید گاه می تواند دگرگونی خلق و تغییر تصمیم گیری را به دنبال داشته باشد و از بروز روابط ناسالم پیشگیری کند .

از طرفی می توان گفت درصد قابل توجهی از افراد وابسته، به دلیل سبک غلط زندگی دچار شکست های عاطفی متعدد یا گرفتار روابط بیمار گونه وسوءاستفاده های روانی و جنسی می شوند .

درماندگی آموخته شده یکی از سبک هایی است که روان شناسان مکتب انسان گرا آن را ناشی از باور غلط افراد و نوع نگرش افراد مبتلا به شخصیت وابسته به محیط پیرامون شان می دانند.

این گروه از بیماران بر این باورند تلاش شان برای برقراری یک رابطه سالم  و دست یافتن به حس استقلال و عزت نفس بدون نتیجه بوده وبه هیچ وجه قادر به کنترل شرایط نخواهند بود .

برای همین شخصیت وابسته بیشتر شکست عاطفی را تجربه کرده و خسارت روانی ناشی از روابط بیمار گونه را بر دوش می کشند .

همچنین احتمال ابتلا به افسردگی یا اختلالات اضطرابی در این افراد بیشتر گزارش می شود و خطر شکست عاطفی یا قرار گرفتن در معرض سوء استفاده جنسی ، آمار قابل توجهی از آن ها را تهدید می کند .

از این رو متخصصان رهایی از این مشکلات را به چالش کشیدن مولفه ها و عناصر شناختی تحریف شده و اصلاح آن ها معرفی می کنند.

بررسی نقش خانواده

تحقیقات نشان می دهد الگوهای خانوادگی، شیوه های فرزند پروری و و جود عواملی مانند مجادله های بی پایان و پرخاشگری های زناشویی ، طلاق و سبک های مراقبتی بیمار گونه مادران از فرزندان شان در افزایش شانس ابتلا به اختلال شخصیت وابسته بی تاثیر نیست .

در افرادی که کودکی شان را در خانواده هایی با سبک فرزند پروری مستبدانه ، سخت گیر و کمال گرا گذرانده اند و اجازه هیچ گونه تصمیم گیری و اظهار نظر به آن ها داده نشده است ، احتمال ابتلا به این اختلال افزایش پیدا می کند .

به طوری که این کودکان اغلب وابستگی ، بدبینی ، برخوردار شدن از تفکر همه یا هیچ ، انفعال و بی ارادگی را در بزرگسالی تجربه خواهند کرد .

همچنین افرادی که در خانواده های ناز پرور ، رشد یافته اند و نیازهای شان به صورت افراطی بر آورده شده است  یا به دلیل ترک خانه از سوی مادر  و مراقبت های نسبی و بدون کیفیت و عاری از حمایت عاطفی از حمایت سالم بی نصیب مانده اند ، ممکن است در آینده از دلبستگی و وابستگی بیمار گونه به منظور دفاع از حق و سرکوب خشم های درونی شان کمک کنند .

از طرف دیگر کودکان مبتلا به اضطراب جدایی در بزرگسالی بیشتر از سایرین از رها شدگی واهمه دارند و همین مسئله می تواند توجیه مناسبی برای رفتارهای ارتباطی ناصحیح  آن ها باشد. برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید. 

تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.

ارسال نظر

آخرین اخبار
خط سلامت
فیلم ها
  • خط سلامت: عشق و حسادت با هم مرتبط هستند زیرا یک هورمون مشترک در این دو احساس نقش دارد. عشق احساسی است که به هورمون…

گزارش ویژه
پادکست
اتاق درمان