احساساتی که والدین فرزندخوانده در طول فرآیند فرزندخواندگی ، به ویژه در طول انتظار احساس میکنند، میتواند شامل امید، هیجان، اضطراب ، نگرانی، ناامیدی، اشتیاق، دلشکستگی و بسیاری موارد دیگر باشد.
آیا فرزندخوانده ها مشکل صمیمیت دارند؟
به گزارش خط سلامت صمیمیت اغلب برای بزرگسالان به فرزند خواندگی دشوار است زیرا آنها احساسات عمیقی از طرد، گناه یا شرم دارند و واقعاً هویت ندارند.
اغلب افرادی که این احساسات منفی را پشت سر گذاشته اند، ناخودآگاه دیگران را از خود دور می کنند تا از تجربه فقدان دیگری جلوگیری کنند.
برخی از زوج هایی که بچه دار نمی شوند تصمیم می گیرند کودکی را به فرزند خواندگی قبول کنند. فرزند خواندگی چالش هایی را سر راه والدین و کودکان فرزند خوانده قرار می دهد. والدین لازم است شیوه رفتار در موقعیت های مختلف با کودکان فرزند خوانده را بلد باشند.
در زیر توصیه هایی به والدین کودکان فرزند خوانده ارائه شده است.
فرزند خواندگی و رازداری
در اغلب موارد، کودکان در سنین نوزادی به فرزند خواندگی پذیرفته می شوند. یکی از موضوعاتی که والدین کودکان فرزند خوانده با آن مواجه خواهند شد، مسئله گفتن حقیقت به کودک است.
والدین باید در این باره با کودک صحبت کنند و پنهان کردن مسئله و راز داری بد ترین کار ممکن است. والدین باید تلاش کنند از همان سنین کودکی (برای مثال از ۳ سالگی) در مورد مسئله فرزند خواندگی فضایی باز در خانه ایجاد کنند و در این مورد با یکدیگر و کودک تعامل داشته باشند.
آنها باید به کودک این طور القا کنند که ورود او به خانه یک اتفاق مثبت و خاطره انگیز بوده است. به این طریق کودک در سنین بالا تر با تجربه کمترین میزان احساس گناه یا طرد شدگی، درباره مسائل مرتبط با فرزند خواندگی و والدین بیولوژیک خود سؤالاتش را می پرسد. فهم کودک از مسئله فرزند خواندگی، با افزایش سن تغییر می کند.
اکثر کودکان تا قبل از سنین ۵ یا ۶ سالگی توجه چندانی به موضوع ندارند اما اگر والدین کودک را از قبل برای مواجهه با این مسئله آماده کرده باشند، به احتمال خیلی کمتری در زمان مطلع شدن، به او احساس شوک دست خواهد داد.
والدین برای آماده ساختن کودکان فرزند خوانده از کتاب های قصه ای استفاده کنند که در این مورد نوشته شده است یا داستان هایی را خود درست کرده و برای کودک تعریف کنند.
یک آلبوم خاطرات از تصاویر نوزادی و نوپایی کودک تهیه کنند. کودکان علاقمند هستند تا در مورد زمان نوزادی خود اطلاعات بیشتری داشته باشند.
در صورت امکان از زمانی که نوزاد خود را به خانه آوردهاند، عکس بگیرند و در آلبوم خاطرات قرار دهند تا در آینده به کودک نشان دهند.
از موقعیت های احتمالی استفاده کنند، برای مثال اگر کودک از والدین پرسید «آیا من از درون شکم تو آمده ام؟» به او در مورد حاملگی توضیح دهند و سپس به او بگویند «تو در شکم یک زن دیگر که او هم مادر تو است، رشد کرده ای و سپس پیش ما آمدی تا با ما زندگی کنی.»
والدین باید صبور باشند، شاید در سنین پایین تر این طور به نظر برسد کودک توانسته است با مسئله فرزند خواندگی انطباق پیدا کند اما به احتمال زیاد تا قبل از اینکه مفهوم حاملگی و لقاح را کاملاً درک کند، درک درستی از مسئله فرزند خواندگی نخواهد داشت.
در نتیجه، اگر احساس کردند کودک همچنان با این مسئله درگیری دارد، ناکام نشوند. برای کودکان فرزند خوانده طبیعی است که در این مورد سؤالات زیادی بپرسد. درباره مسئله فرزند خواندگی کودک به معلم او اطلاعات دهند. اگر کودک فرزند خوانده گرایشی ژنتیکی به بعضی اختلالات و دشواری های یادگیری دارد، در مورد آن با معلم او صحبت کنند.
زمانی که کودک در مورد فرزند خواندگی سؤال می کند، سعی کنند صادق و صبور باشند. باید کمی صبر کنند تا باقی اطلاعات را زمانی که او بزرگ تر شد، ارائه دهند، به خصوص زمانی که احساس می کنند دانستن حقیقت او را در حال حاضر سردرگم کرده و به او آسیب می رساند.
به هیچ عنوان به کودک چیزی جز حقیقت نگویند، چرا که در آینده مجبور خواهند شد گفته های قبلی را نقض کنند و این رفتار به ارتباط آنها آسیب جدی وارد خواهد کرد.
در بین کودکان فرزند خوانده احساسات طرد و رها شدگی توسط والدین اصلی متداول است. این احساسات با اندوه و غم همراه است. این احساسات به مرور زمان کمرنگ تر خواهند شد اما این موضوع در هر کودکی زمان خاص خود را دارد.
این احساسات اغلب منجر به عزت نفس آسیب دیده در کودکان فرزند خوانده می شود. این کودکان فکر می کنند « در من مشکلی وجود داشته که والدین اصلی ام حاضر شده اند من را ترک کنند.» والدین کودک (والدینی که کودک را به فرزند خواندگی پذیرفته اند) باید این احساسات کودک را درک کرده و به او نشان دهند که بدون توجه به این افکار و احساسات، به او عشق می ورزند و او را دوست دارند.
مطمئن شوند کودک درک می کند اشکال و مسئله بدی در او وجود ندارد و به او بگویند او برای فرزند خواندگی به آنها سپرده شده بود چرا که والدین او توان نگهداری و مراقبت از او را نداشته اند.
احساس گناه شدید در کودکان فرزند خوانده متداول است، چرا که تصور می کنند اگر به خانواده خود فکر کنند، به نوعی قدردان محبت های والدینی که آنها را به فرزند خواندگی پذیرفته اند نبوده و محبت های آنها را نادیده گرفته اند.
کودک فرزن دخوانده قصد ندارد والدینی که او را بزرگ کرده و از نوزادی مراقب او بوده اند، را ناراحت کند اما در عین حال به این فکر می کند که به نحوی با والدین اصلی خود ملاقات کند.
والدین همواره تأکید کنند که فرزند خواندگی او در نزد آنها یک موضوع پایدار است و او را هیچ گاه طرد نخواهند کرد و همواره به او عشق می ورزند.
در مورد والدین اصلی کودک با او صحبت کنند. اگر در مورد پدر کودک صحبت نکنند، او تصور خواهد کرد که پدری که کودک را به فرزند خواندگی قبول کرده پدر اصلی او است. کودک را تشویق کنند در مورد احساسات و هیجانات خود در مورد این موضوع با آنها صحبت کند.
نباید به کودک بگویند آنها او را انتخاب کرده اند. با این حرف، کودک به این نتیجه خواهد رسید که والدین اصلی او را نمی خواسته اند.
به کودک نگویند والدین اصلی او را دوست نداشته اند، در این صورت کودک نگران محبت والدین خواهد شد و به این فکر می کند که آنها نیز او را طرد خواهند کرد. در مورد والدین اصلی کودک بدگویی نکنند.برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.