
تغییر جزء جدایی ناپذیر زندگی است.
در زندگی مسئلۀ متناقضی وجود دارد: از سویی ما از لحظۀ تولد همواره در حال تغییر هستیم؛ که ممکن است سرعت این تغییرات کند یا تند شود، اما هیچگاه متوقف نمیشود.
به گزارش خط سلامت ما انسان ها برای خود هویت یکپارچهای قائل میشویم که همیشۀ ما را «همان آدمِ همیشگی» نگه میدارد. چطور ممکن است همگام با اینکه تغییر می کنیم، همان آدم قبلی هم باشیم؟ کوین توبیا، استادیار حقوق در مرکز حقوق دانشگاه جورج تاون، میگوید: کلید فهم این تناقض، در نوعِ درک ما از ماهیت تغییرات است.
تغییر و حفظ هویت یکپارچه!
کوین توبیا در کتاب "من و آنتونی" که دربارۀ اعتیاد پسرش نوشته، میگوید «شش سال از روزی که فهمیدم پسرم مواد میکشد گذشته. تمام مدت غمگین و ویران بودم. لازم به گفتن نیست که چقدر نگران سلامتیاش بودم. پسرم دیگر آن آدم سابق نبود».
اینکه یک نفر «دیگر آن آدم سابق نباشد» مفهوم گیجکنندهای است. این عبارت اگرچه رنگوبویی فلسفی دارد و کمی هم مبهم است، اما بجا و مناسب هم هست و بهخوبی حس غریبگی با کسی را که روزگاری آشنای مان بوده است را منتقل میکند. بسیاری از ما عزیزی را دیدهایم که آنقدر تغییر کرده که به یک آدم کاملاً متفاوت تبدیل شده است.
رویدادهای تلخی که افراد را تغییر می دهند
اعتیاد به مواد مخدر نمونهای بارز از دگرگونی هایی است که به موجب آن یک فرد کاملا تحت تاثیر مواد مخدر قرار می گیرد، شخصیت اش تا حدودی تغییر می کند و ممکن است حتی دیگران او را نشناسند.
همچنین یک رابطۀ ویرانگر یا طلاق ممکن است آنقدر دوست مان را تغییر میدهد که گویا به یک آدم کاملاً متفاوت تبدیل شده. آلزایمر هم، که بیش از نیمی از سالمندان آمریکایی را درگیر کرده، همین کار را میکند. تجربیات مختلف ممکن است منجر به تغییرات اساسی شده و دوستان یا اعضای خانوادهمان را به افرادی کاملاً غریبه تبدیل کنند.
چه چیزی انسان را تغییر می دهد؟
تغییرات زندگی، درک انسان را از خود عمیقاً به چالش میکشد. بااینحال، تغییرات بسیاری وجود دارد که هویت انسان را مختل نمیکند. اتفاقاً بعضی تغییرات عمیق باعث میشوند فرد به خودِ واقعی و حقیقی اش تبدیل شود. فرض کنید کسی در عشق رمانتیک خودِ واقعیاش را پیدا کند؛ علایق پنهانش را کشف کند؛ برای بهبود سلامتیاش تلاش کند.
تجربیات ناگوار، مثل جنگ نیز همین تأثیر را دارند، همۀ این موارد به تغییرات شگرف منجر میشوند، اما هویت شخص را به خطر نمیاندازند. درعوض، این تغییرات خود واقعی فرد را آشکار میکنند و او را به آنچه واقعاً باید باشد بدل میسازند. تغییراتی که نام بردیم این گزارهٔ بهظاهر متناقض را تعدیل می کند؛ بنابر این باید گفت: در مواردی که فرد پس از گذراندن چالش های سخت، باز هم همان آدم قبل باقی میماند، در حقیقت بهطور اساسی تغییر کرده است.
نگاه فلسفه به تغییرات انسان
در فلسفه معمولاً بر اهمیت ثبات فرد علیرغم تغییرات تأکید میشود. اینکه تغییرات گوناگون، مثل ازدستدادن حافظه یا عمل پیوند مغز، چگونه از ما فرد متفاوتی میسازد در فلسفه محل بحث است. این مباحث به روشنترشدن جنبههای مختلف هویت فردی و «خود» کمک میکنند، اما همزمان اهمیت خودِ تغییر را تحتالشعاع قرار میدهند. حالت ایده آل برای اینکه در گذر زمان همان آدم سابق بمانیم این نیست که دقیقاً مثل قبل باشیم، بلکه باید تغییر کنیم.
در زندگی معمولی به نمونههای بیشماری برمیخوریم از تغییراتی که هدفمند بوده و هویت شخص را حفظ میکنند. گاهی اوقات، تغییرات شگرفْ ابعادی از جوهر یا خودِ واقعی فرد را به نمایش میگذارند. داشتن رابطهای متعهدانه، پیشرفت در شغل جدید یا مسلطشدن به کار مورد علاقه، ما را تغییر میدهند، اما با درک ما از خودمان مطابقت دارند. این تغییرات باعث نمیشوند که ما «کمتر خودمان باشیم». درعوض، به ما کمک میکنند به همانی که هستیم تبدیل شویم. برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.