در عشق ناامن هستید؟
یعنی احساس می‌کنید که عاشق هستید و کاملاً به اتحادتان متعهد هستید، اما مطمئن نیستید که همسرتان کاملاً به شما متعهد است یا خیر؟
آیا وسواس دارید که طرف مقابلتان واقعاً در مورد شما چه فکری می کند؟
آیا ایرادات خود را بر می شمرید؟
آیا او فکر می کند خیلی چاق هستم؟
آیا فکر می‌کنید که عشق تان شما را آزاردهنده می‌بیند؟
در سطح عمیق‌تر، این نوع اضطراب اغلب از سوی افرادی نشأت می‌گیرد که از بدترین اتفاق می‌ترسند که می‌تواند از یافتن فرد مناسب، عاشق شدن عمیق و پایان دادن به کل رابطه به شیوه‌ای بسیار وحشتناک باشد. ناامنی عاشقانه در این سطح به یک تهدید اصلی برای یک رابطه عاشقانه پایدار تبدیل می شود. هر چه بیشتر حدس بزنید و این اضطراب را وارد رابطه کنید، احتمال اینکه شریک زندگی تان غرق شود بیشتر می شود.
ناامنی عاشقانه نیز باعث می شود که احساس عشق و امنیت کامل، بدون قید و شرط نداشته باشید. این ناامنی می تواند آنقدر بلند باشد که توانایی شما را برای آسیب پذیر بودن و آشکار ساختن عمیق تر خود به چالش می کشد. نگرانی و وسواس شما را ناتوان می کند، بنابراین هرگز واقعاً احساس نمی کنید که شناخته شده اید. این پویایی قضاوت در مورد اینکه چقدر این رابطه برای شما سالم است را برای شما سخت می کند.
دلایل متعددی برای ناامنی عاشقانه وجود دارد، از جمله دلبستگی های ناپایدار دوران کودکی ، آسیب های عاشقانه گذشته، اعتماد به نفس پایین ، یا فقط اضطراب قدیمی. اگر ناامنی عاشقانه دارید، روی این پنج زمینه تمرکز کنید تا به شما کمک کند از این الگو خارج شوید:
وابستگی به مراقبان
از بدو تولد، نوزادان وابسته هستند و برای زنده ماندن باید به مراقبین خود وابسته شوند. در حالت ایده‌آل، نیازهای آنها عموماً از طریق همسویی برآورده می‌شوند.
رقصی میان نوزاد و مراقبین در جایی که نوزاد نیاز دارد، و بزرگسالان این نیاز را با گرما و ارتباط انسانی برآورده می‌کنند. این رقص با رشد کودک ادامه می یابد. این دوره برای شما چگونه کار کرد؟ آیا نیازهای شما به طور کلی برآورده شد؟ آیا نسبت گرمی و مهربانی در مقابل قوانین سخت و انتقاد وجود داشت؟ آیا از بودن خود در کنار مراقبان خود احساس امنیت می کردید؟ اگر روابط شما بیشتر مضطرب بود تا امن، یعنی نمی‌توانید از خودتان احساس امنیت کنید، به این فکر کنید که چگونه در بزرگسالی پایگاه امن خود باشید.
یاد بگیرید بهترین مراقب خود باشید با فکر کردن در مورد آنچه که شما را در کودکی آرام می کرد. به عنوان مثال، ایجاد یک لحن گرم درونی، کاهش زبان انتقادی یا قضاوتی با خودتان، و یادآوری اینکه ارزش شما به این نیست که دیگران در مورد شما چه فکر می کنند. بیاموزید که خود را باور داشته باشید حتی زمانی که کار سخت می شود.
آسیب های عاشقانه گذشته
اگر در یک رابطه عاشقانه گذشته بوده اید که در آن اتفاق دردناکی رخ داده است، آزار جسمی یا عاطفی ، خیانت ، یا رفتار ظالمانه، طبیعی است که این ارتباط را به رابطه بعدی خود منتقل کنید. شریک فعلی شما ممکن است مهربان و قابل اعتماد باشد و با این حال شما هنوز در ترس از ناامید شدن آنها زندگی می کنید. اگر این مورد است، در نظر بگیرید که آیا رابطه گذشته را به اندازه کافی پردازش کرده اید یا خیر.
برای پردازش، باید به گذشته برگردید و درک کنید که چه احساسی داشتید و روش هایی که ممکن است برای شما خوب نبوده باشد، کنار آمدید. درک کنید که چگونه در آن اتحادیه گرفتار شدید و چگونه می خواهید در آینده متفاوت باشید. برای خودتان دلسوزی کنید که مجبور بودید آن رابطه را تحمل کنید.
به خود یادآوری کنید که اگر آن موقعیت دوباره ایجاد شود، می‌دانید که باید به گونه‌ای متفاوت با آن رفتار کنید. این به این معنی است که وسواس و نگرانی نداشته باشید، بلکه به این معنی است که به شما این قدرت را می‌دهد که در مورد ناراحتی خود با شریک زندگی خود صحبت کنید و ببینید که آیا با هم می‌توانید پیشرفت کنید.
کاستی های شریک زندگی
افراد دارای ناامنی عاشقانه اغلب شریک زندگی خود را روی یک پایه قرار می دهند. گاهی اوقات این به این دلیل است که آنها با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم می کنند و بنابراین احساس خوش شانسی می کنند که کسی را در زندگی خود دارند و در نتیجه باید آن شخص را در خود جای دهند.
این نوع تفکر خطرناک است زیرا به این معنی است که شما کسی را بر روی پایه ای قرار داده اید که ممکن است لیاقتش را نداشته باشد. بالاخره همه ما عیب هایی داریم. عینی به شریک زندگی خود نگاه کنید. به خود یادآوری کنید که بهتر است این شخص را آنطور که هست ببینید تا اینکه تاثیر منفی او را روی شما نادیده بگیرید.
هر چه بیشتر نقاط ضعف شریک زندگی خود را به عنوان نقاط ضعف خود درونی کنید، بیشتر مضطرب خواهید شد. در عوض آنچه را که شما را در مورد آنها آزار می دهد بنویسید و با خودتان در مورد تأثیر آن چیزها بر شما روراست باشید.
نیازها و احساسات عمیق‌تر
به جای تمرکز بر این که آیا شریک زندگی تان با شما خوب است یا خیر، روی آنچه احساس می کنید و از او نیاز دارید تمرکز کنید. با صحبت در مورد راه هایی که در رابطه با آنها احساس ناامنی می کنید و همچنین روش هایی که برای رشد خود تلاش می کنید، ببینید آیا می توانید با شریک زندگی خود آسیب پذیر باشید یا خیر.
در درون خود بشناسید و به شریکتان بگویید چه کاری می‌تواند برای حمایت از شما در این رشد انجام دهد: «وقتی خارج از شهر هستید، اگر می‌توانید تماس بگیرید و بررسی کنید» یا «اگر می‌توانید بیشتر به من بگویید چه احساسی نسبت به من دارید. ”
ایجاد پذیرش:
حتی اگر یک شریک کامل وجود داشته باشد و او مال شما باشد، هیچ راهی برای دور زدن این واقعیت وجود ندارد که در پایان روز، همه باید برخی چیزها را همانطور که هستند بپذیرند. فقط می توانید بعضی چیزها را کنترل کنید. فقط می توانید بعضی چیزها را بدانید؛ فقط می توانید بسیاری از عدم قطعیت ها را حل کنید.برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.
