رابطه مادر و کودک یکی از مهمترین ارتباطات در زندگی انسان است. این ارتباط از لحظه تولد کودک شروع میشود و در تمام دوران رشد فرزند ادامه دارد. در دوران نوزادی کودک، مادر به عنوان شخصی که نیازهای اساسی و عاطفی فرزند را تأمین میکند، نقش بسیار مهمی دارد. این ارتباط باعث حس امنیت و آرامش در کودک میشود و به تقویت سلامت روانی و اجتماعی کودک در آینده کمک میکند .
به گزارش خط سلامت مجموعه ای گسترده از تحقیقات نشان داده است شکل گیری شخصیت سالم و متعادل، تا حدودی تحت تاثیر کیفیت رابطه مادر و کودک در اولین سال های تولد است.
رابطه مادر و کودک در فرایند رشد
چگونگی رابطه مادر و کودک تا حدودی تحت تاثیر سن کودک و ویژگی های رشدی او قرار دارد. در ادامه بازه های سنی متفاوتی که رابطه مادر و کودک را تحت تاثیر قرار می دهد، بررسی خواهیم کرد.
رفتار با کودک چهار ساله
وقتی کودک چهار ساله میگوید: «مامانم اینطور میگوید» مثل آن است که بزرگترین مرجع صلاحیتدار دستوری صادر کرده است و دیگر جای هیچگونه بحث و گفتگویی نیست.
وقتی در این سن در کودکستان، کودک به مربی خود میگوید: «مامانم گفته ساعت 9 باید شیرینی بخورم» بهترین دلیل را برای او آورده است.
کودک برای همبازی خود بزرگترین دلیل را می آورد وقتی به او میگوید: «مامانم میگوید شماها باید این کار را بکنید» بچههای دیگر هم ممکن است حرف او را قبول و به عنوان دلیل بپذیرند. نکته مهم در رابطه مادر و کودک، در این بازه سنی این است که کودک چهار ساله نسبتا بی ثبات است.
ممکن است تصور کنید که اگر مادر تا این اندازه برای کودک صلاحیت و مرجعیت دارد، باید انتظار داشت کودک در کلیه موارد به حرف او گوش دهد، اما ابدا اینطور نیست.
در هر سنی ممکن است کودک بعضی اوقات مقاومت به خرج دهد ولی ورد زبان بچه چهار ساله، عباراتی است از قبیل: «نه ... نخواهم کرد» یا حتی: «مگر مجبورم کنی.» در بعضی از سنین کودک مقاومت به خرج میدهد، چون نمیخواهد کاری را که از او خواستهاند، انجام دهد.
ولی اغلب اوقات چنان مینماید که کودک چهارساله مقاومت میکند. چهارسالگی سن قید ناپذیری کودک است. او احساس میکند نیرویی او را وادار میکند که از زیر بار هر گونه قیدی شانه خالی کند و از سر کشی و تمرد خوشش میآید. با این سرکشی کودک هر طور که صلاح میدانید، رفتار کنید ولی مقاومت او را زیاد جدی نگرید.
کودک پنج تا شش ساله
در پنج سالگی کودک مطیع و دوست داشتنی است. مادران در این بازه سنی، ضمن گزارش کیفیت رابطه مادر و کودک میگویند: کودکم در این سن مانند فرشته است.
اما کودکانس در شش سالگی درست بر عکس میشوند. کودک شش ساله نه تنها با مادرش رقابت میکند بلکه در برابر دستورهای او نیز مقاومت مینماید.
در صورتی که کودک پنج ساله سعی دارد، فعالیت خود را همگام با مادر انجام دهد و از او الگو بگیرد؛ کودک شش ساله، دوست دارد همه تقصیر را به گردن مادر اندازد و برای هر چیز او را سرزنش کند. شش سالگی سن احساسات شدید و غالبا متضاد است.
کودک شش ساله در حالیکه مادر خود را سخت در آغوش دارد و میگوید: «تو را از هر کس در دنیا بیشتر دوست دارم» و مادر نیز از حرف کودکش خوشحال میشود، لحظهای دیگر درست کاری مخالف سخن خود را انجام میدهد و میگوید: «مادر از تو بدم میآید» و مادر در این حالت ناراحت و افسرده میشود.
در حالی که هیچیک از دو حالت مادر منطقی نیست. زیرا کودک او در سنی است که احساساتی بوده و احساسش بر عقلش غلبه دارد. بنابراین سخنهای او پایه و اساسی ندارد و مادر باید بداند، اطاعت نکردن کودک در این سن جسورانهترین کاری است که کودک برای رسیدن به رشد انجام میدهد.
ارتباط مادر با کودک هفت ساله
در این سن کودک از همه شکایت دارد و احساس میکند که همه با او دشمن هستند و هر کس در هر موقعیتی میخواهد او را اذیت کند.
اینها از خصوصیات یک کودک هفت ساله است. بسیار حساس است و همیشه جنبههای منفی قضایا را در نظر میگیرد؛ بنابراین همیشه رنجیده و غمگین است.
کودک شش ساله یک انسان جسور و متجاوز است ولی در هفت سالگی تمایل کودک درست برعکس می شود و همیشه در برخورد با مسائل غرولند کنان عقب نشینی میکند، از والدین خود بیشتر از همه شکایت دارد و گاهی فکر میکند که آنها اصلا او را دوست ندارند. حتی کودکانی که خیلی درونگرا هستند، اعتراض هایی از خود نشان می دهند.
در رابطه مادر و کودک، گاهی مادر از رفتارهای کودک هفت ساله خود شگفت زده میشود. همدردی با کودک باعث می شود احساسات منفی کودک مانند ناامیدی و یاس کاهش پیدا کند.
رفتار شناسی کودک 8 ساله
کودک در سن 8 سالگی احتیاج شدید به یک رابطه عمیق دارد. از این رو به پدر یا مادر چسبندگی عجیبی پیدا میکند. کودک در سن 8 سالگی در برابر قبول یا رد تقاضاهایش حساس است و کوچکترین تغییر قیافه والدین را درک میکند. آرزوی نزدیک بودن به مادر آنقدر برای او زیاد است که اغلب اوقات یک حالت آمیختگی بین او و مادرش بوجود میآید. اگر این علاقه بعد از مدتی فروکش نکند، باید نگران بود و برای درمانش اقدام کرد. این حالت فقط در حوالی هشت سالگی رخ میدهد و به زودی رد میشود. یک مادر خوب در این حالت با اینکه سماجت کودکش او را خسته میکند، با دادن یک پاداش مناسب میتواند نیاز او را برای برقراری یک رابطه عاطفی ارضا نماید و راه را برای روابط فردی او در آینده هموار سازد.
رفتار با کودک نه ساله
در این سن کودک تمایل شدیدی به مستقل بودن دارد. اگردر رابطه مادر و کودک، استقلال کودک حفظ شود، شخصیتی متعادل و دوست داشتنی شکل خواهد گرفت و گرنه کودک پرخاشگر و ناسازگار جلوه میکند. در این سن کودک مصاحبت با مادر را دوست ندارد و میل ندارد با او مشورت کند، دوست دارد بیشتر با دوستانش باشد. نظر آنان بر همه کس حتی از مادر بالاتر است. اگر زیاد به کودک نه ساله خود دستور دهید، سرکشی نشان میدهد. دقت کنید و ببینید آیا واقعا دستورتان لازم است، یا اینکه تنها میخواهید خود و فرزندتان را متقاعد کنید که شما هنوز فرد مافوق هستید. تمایل فرزند شما در نه سالگی بیستر برقرار کردن ارتباط با دوستان خود است.
تربیت کودک ده ساله
کودکان در این سن اغلب منتظرند ببیند مادرشان چه دستوری میهد تا آن را انجام دهند، اگر مادری بگوید: «چنانچه این درس را سه مرتبه بخوانی یاد خواهی گرفت» کودک بدون کم و کاست آن را انجام میدهد.
ده سالگی از نظر رابطه مادر و کودک دوره خوش و مانند دوران پنج سالگی، مطابق دلخواه مادر است. کودک از مادر اطاعت و دوست دارد دستورهایش را مو به مو اجرا کند.
فرزند 11 تا 15 ساله
در این سن تمایل به حفظ رابطه مادر و کودک، از جانب کودک کاهش می یابد و کودک زیاد به مادر خود توجه ندارد. او در آستانه بلوغ است مسائل رشد، دگرگونیهایی در او بوجود آورده که حالت دگرگونی به او میدهد.
دیگر مادر برای او مطرح نیست. حتی مسائلی که از نظر زناشویی از دوستانش میشنود برای لحظاتی او را از والدین خود متنفر میکند. در هر صورت والدین باید بدانند که در این سن به حریم خلوت کودک تجاوز نکنند زیرا در آنصورت رابطه عاطفی آنها گسته خواهد شد. برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.