طلاق خاموش یا طلاق نامرئی یا طلاق عاطفی به طور کلی به همین مفهوم اشاره دارد.
دینامیک طلاق خاموش
به گزارش خط سلامت هر سه عبارت وضعیتی را توصیف می کنند که در آن یک زوج متاهل به طور قانونی ازدواج کرده اند اما به طور موثر به رابطه عاطفی و اغلب فیزیکی خود پایان داده اند.
امروزه سرد شدن ارتباط بین زوجین از مشکلات بزرگ جامعه است که تاثیرات زیادی روی زندگی آنها گذاشته و اغلب به طلاق عاطفی منجر می شود. زوجین در طلاق عاطفی بدون احساس و لذت بردن به زندگی تن داده اند و به طور رسمی از یکدیگر جدا نمی شوند. طلاق عاطفی صدمات جبران ناپذیری به فرد و فرزندان می رساند، در واقع طلاق عاطفی عدم علاقه و حمایت زوجین از یکدیگر و بی تفاوتی آنها به زندگی مشترک است.
علل طلاق خاموش
ناسازگاری میان زوجین موجب انواع اختلالات روانی از جمله افسردگی خصوصاً در زنان ، سوء مصرف مواد مخدر در مردان ، ناکارآمدی جنسی در هر دو جنس و مشکلات رفتاری فزاینده در فرزندان خصوصاً فرزندان پسر می شود .
با افزایش تعارض در ارتباط زوجین ، ناسازگاری افزایش یافته و نارضایتی بیشتری حاصل می شود، بعلاوه این مشکلات از مقدمات طلاق و جدایی محسوب می شوند .
نتایج تحقیقات نشان می دهد میزان بالای بزهکاری و جنایت، اقدامات ضد اجتماعی، سوءظن و بدبینی، رفتار روان رنجوری، رشد اخلاقی نامناسب، پرخاشگری، ترس بدون دلیل، پایین بودن سطح سلامت روان، مصرف شدید الکل، ناراحتی های قلبی و عملکرد تحصیلی پایین فرزندان از پیامدهای ناسازگاری زوجین می باشد.
تحقیقات نشان داده است تأثیرات منفی تعارض ( خشم، نفرت، ناراحتی و ترس ) در تعاملات زوجین، با میزان خشونت و درگیری مرتبط است .
از دیگر اثرات منفی طلاق عاطفی، افسردگی، گوشه گیری، ضعف کفایت اجتماعی و مشکلات بهداشتی می باشد.
هرچه باورهای غیرمنطقی زوجین بالاتر و آگاهی به اشتباه بودن این تفکرات کمتر باشد، کیفیت ارتباطی زوجین مختل شده و میزان سازگاری آنها کمتر خواهد بود .
بداخلاقی های زوجین نسبت به یکدیگر، امنیت و آرامش خانواده را نابود می کند و این برخلاف حکمت و هدف تشکیل خانواده است .
اگر زنی به هر دلیلی ( ثروت، تحصیلات، زیبایی و . . . ) بر شوهر خود فخرفروشی کند و حالت خود برتربینی داشته باشد، زندگی مشترک دوامی نخواهد داشت .
گاه بین زوجین تضادی ایجاد می شود و هریک برای احراز منزلت خود و رسیدن به اهداف خویش، از طریق امکانات مالی و فرهنگی قصد تسلط بر دیگری را دارد.
تداوم این وضعیت، تنش و کشمکش بین زوجین را افزایش داده و در نهایت منجر به جدایی و طلاق آنها می شود .
میراث طلاق، به خصوص طلاق عاطفی فرزندانی است که دچار جرائم اجتماعی سبک و سنگین می شوند.
ناسازگاری زوجین، آنها را به سوی افزایش احساس افسردگی سوق می دهد، احساسی که پیامد مستقیم آن کاهش عزت نفس و خودکارآمدی آنها است.
پژوهش ها نشان می دهد اختلالات روانی در بین زوجینی که طلاق عاطفی گرفته اند بیشتر از افراد متأهل است.
نخستین پیامد اجتماعی پس از طلاق عاطفی، از دست دادن ستون هایی است که هویت اجتماعی زوجین را در جامعه و محیط اطراف شکل می دهند.
فرزندان والدینی که ازدواج آنها با نزاع، کنش، نارضایتی متقابل، خصومت و فقدان گرمی و صمیمیت باشد بیشتر آشفته و رنجیده خاطر می شوند.
کودکان پرورش یافته در خانواده های مملو از تعارض، از فردی تقلید می کنند که تسلط بیشتری دارد.
کودکانی که شاهد عدم رضایت والدین از زندگی زناشویی و نیز شاهد پرخاشگری بین والدین در فضای خانه هستند، بیشتر مستعد اختلالات رفتاری از جمله بیش فعالی همراه با اختلال توجه می باشند که شامل مواردی همچون انجام ندادن تکالیف مدرسه، حواس پرتی، ترس، اضطراب، بی حوصلگی، بی خوابی، عصبانیت می شود، که این موارد از نشانه های اختلالات رفتاری است.برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.