به گزارش خط سلامت محققان مکانیسمی را در مغز شناسایی کردند که اطلاعات را با ارتباط عاطفی برای تقویت حافظه برچسب گذاری می کند. امواج مغزی با فرکانس بالا در آمیگدال و هیپوکامپ برای تقویت خاطرات عاطفی حیاتی هستند.
بیشتر مردم وقایع عاطفی - مانند روز عروسی خود - را به وضوح به یاد می آورند، اما محققان مطمئن نیستند که چگونه مغز انسان خاطرات عاطفی را در حافظه اولویت بندی می کند.
تقویت حافظه برای محرکهای عاطفی
امواج مغزی با فرکانس بالا در آمیگدال، مرکزی برای فرآیندهای عاطفی، و هیپوکامپ، مرکزی برای فرآیندهای حافظه، برای تقویت حافظه برای محرکهای عاطفی حیاتی هستند. اختلال در این مکانیسم عصبی، که به دلیل تحریک الکتریکی مغز یا افسردگی ایجاد می شود، حافظه را به طور خاص برای محرک های عاطفی مختل می کند.
افزایش شیوع اختلالات حافظه
شیوع فزاینده اختلالات حافظه مانند زوال عقل اثرات مخربی را که از دست دادن حافظه بر افراد و جامعه می گذارد برجسته کرده است. اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) همچنین می توانند فرآیندهای حافظه نامتعادل را نشان دهند.
سلمان ای. قاسم میگوید: به خاطر سپردن خاطرات عاطفی - مانند تولد فرزندتان - آسانتر از رویدادهای دیگر در همان زمان است. مغز به وضوح یک مکانیسم طبیعی برای تقویت حافظه های خاص دارد و ما می خواستیم آن را شناسایی کنیم.
دشواری مطالعه مکانیسم های عصبی در انسان
بیشتر تحقیقات در مورد مکانیسمهای عصبی در حیواناتی مانند موشها انجام میشود، زیرا چنین مطالعاتی نیاز به دسترسی مستقیم به مغز برای ثبت فعالیت مغز و انجام آزمایشهایی دارد که علیت را نشان میدهد، مانند اختلال دقیق مدارهای عصبی. اما مشاهده یا توصیف یک پدیده شناختی پیچیده مانند تقویت حافظه عاطفی در مطالعات حیوانی دشوار است.
قاسم و جاکوبز برای مطالعه مستقیم این فرآیند در انسان، دادههای آزمایشهای حافظه انجامشده با بیماران صرعی را که در حال ثبت مستقیم مغز داخل جمجمهای برای شناسایی و درمان تشنج بودند، تجزیه و تحلیل کردند. در طول این ضبطها، بیماران مبتلا به صرع فهرستی از کلمات را به خاطر میسپردند در حالی که الکترودهایی که در هیپوکامپ و آمیگدال آنها قرار میگرفتند فعالیت الکتریکی مغز را ثبت میکردند.
مطالعه الگوهای امواج مغزی کلمات عاطفی
قاسم با توصیف سیستماتیک تداعیهای عاطفی هر کلمه با استفاده از رتبهبندیهای هیجانی مبتنی بر جمعیت، دریافت که شرکتکنندگان کلمات احساسی بیشتری را بهتر از کلمات خنثیتر به خاطر میآورند.
محققان خاطرنشان کردند هرگاه شرکتکنندگان با موفقیت کلمات احساسی را به خاطر بسپارند، فعالیت عصبی با فرکانس بالا (30 تا 128 هرتز) در مدار آمیگدال-هیپوکامپ شایعتر میشود.
هنگامی که شرکت کنندگان کلمات خنثی بیشتری را به خاطر می آوردند یا کلاً کلمه ای را به خاطر نمی آوردند، این الگو وجود نداشت.
محققان این الگو را در مجموعه دادههای 147 بیمار مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند و ارتباط واضحی بین افزایش حافظه شرکتکنندگان برای کلمات احساسی و شیوع امواج مغزی با فرکانس بالا در سراسر مدار آمیگدال-هیپوکامپ در مغز آنها یافتند.
جاکوبز می گوید: پیدا کردن این الگوی فعالیت مغز که احساسات و حافظه را به هم مرتبط می کند برای ما بسیار هیجان انگیز بود، زیرا تحقیقات قبلی نشان داده است که فعالیت با فرکانس بالا در هیپوکامپ چقدر برای حافظه غیر عاطفی مهم است.
تحریک الکتریکی حافظه کلمات عاطفی را مختل می کند
به منظور تعیین اینکه آیا این فعالیت با فرکانس بالا واقعاً یک مکانیسم علّی را منعکس میکند یا خیر، جاکوبز و تیمش رویکردی منحصربهفرد را برای تکرار نوع اختلالات تجربی که معمولاً برای تحقیقات حیوانی محفوظ است، تدوین کردند.
ابتدا، آنها زیرمجموعه ای از این بیماران را تجزیه و تحلیل کردند که وظیفه حافظه را انجام داده بودند در حالی که تحریک الکتریکی مستقیم روی هیپوکامپ برای نیمی از کلماتی که شرکت کنندگان باید به خاطر بسپارند، اعمال می شد.
آنها دریافتند که تحریک الکتریکی، که تاریخچهای ترکیبی از سودمندی یا کاهش حافظه بسته به استفاده از آن دارد، به وضوح و به طور مداوم حافظه را بهویژه برای کلمات احساسی مختل میکند.
اوما موهان، خاطرنشان کرد این تحریک همچنین فعالیت فرکانس بالا را در هیپوکامپ کاهش می دهد. این شواهد نشان میدهد با حذف الگوی فعالیت مغزی که با حافظه عاطفی مرتبط است، تحریک به طور انتخابی حافظه عاطفی را کاهش میدهد.
افسردگی مانند تحریک مغز عمل می کند
قاسم در ادامه این فرضیه را مطرح کرد افسردگی ، که می تواند حافظه عاطفی نامنظم را به همراه داشته باشد، ممکن است مانند تحریک مغز عمل کند. او حافظه عاطفی بیماران را به موازات ارزیابی های خلقی که بیماران برای توصیف وضعیت روانی آنها انجام می دادند، تجزیه و تحلیل کرد.
در واقع، در زیرمجموعه بیماران مبتلا به افسردگی ، تیم کاهش همزمان در حافظه مبتنی بر هیجان و فعالیت با فرکانس بالا را در هیپوکامپ و آمیگدال مشاهده کردند.
قاسم و جاکوبز امیدوارند که کارشان الهامبخش تحقیقات حیوانی باشد تا چگونگی ارتباط این فعالیت با فرکانس بالا با نوراپینفرین، یک انتقالدهنده عصبی مرتبط با فرآیندهای توجهی را که به نظر آنها ممکن است در پس تقویت حافظه برای محرکهای عاطفی باشد، الهام بخشد.
در نهایت، آنها امیدوارند که تحقیقات آینده فعالیت های با فرکانس بالا در مدار آمیگدال-هیپوکامپ را برای تقویت و محافظت از حافظه ، به ویژه حافظه عاطفی، هدف قرار دهد.
قاسم افزود: خاطرات عاطفی ما یکی از حیاتیترین جنبههای تجربه انسانی است که همه چیز را از تصمیمگیریهای ما گرفته تا کل شخصیت ما را آگاه میکند. هر اقدامی که بتوانیم برای کاهش از دست دادن آنها در اختلالات حافظه یا جلوگیری از ربوده شدن آنها در اختلالات روانپزشکی انجام دهیم بسیار هیجان انگیز است. برای ورود به صفحه ی اینستاگرام کلیک کنید. تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.