میزان اعتماد به نفس کودکان با سبک تربیتی والدین شان گره خورده است. زمانی که والدین به کودک خود اجازه انجام هیچ کاری را ندهند و دایما بار مسئولیت فرزند خود را به دوش بکشند، احساس شرم و تردید در کودک شکل می گیرد. این سبک تربیتی باعث می شود کودک در بزرگسالی احساس بی کفایتی، وابستگی و شکست خوردگی را تجربه کند.
به گزارش خط سلامت برای افزایش اعتماد به نفس کودکان و تربیت آنها باید به آنها کمک کنید تا بهتر فکر کردن را یاد بگیرند. به این ترتیب، در موقعیتهای بعدی درست و غلط را بهتر تشخیص میدهند و دچار عدم عزت نفس یا حتی در برخی از موارد، کمالگرایی افراطی نمیشوند.
چرا انتقاد از کودکان آن ها بسیار ناراحت می کند؟
هر چند بزرگسالان میتوانند توجیه کنند که انجام یک کار «بد» باعث نمیشود که یک فرد در کل آدم بدی باشد، کودکان اینطور نیستند.
آنها معمولا همه چیز را سیاه یا سفید میبینند. بنابراین، وقتی با کار بدی مواجه میشوند، ممکن است بسیار ناراحت شوند چون تصور میکنند که دنیا به آخر رسیده است.
برخی از کودکان نسبت به انتقاد حساس هستند یا با هر چیز کوچکی اعتماد به نفس خود را از دست میدهند. با وجود این، به طور کلی، ممکن است موضوع پیش آمده چندان اهمیتی نداشته باشد اما کودکان تفاوت آن را متوجه نشوند.
کارشناسان معتقدند که کودکان باید از اشتباهات خود درس بگیرند و شما همچنان میتوانید آنها را مسئول کارهای نادرست شان بدانید بدون اینکه احساس کنند بچههای بدی هستند.
شما میتوانید به کودک دربارهی روابطش با دیگران توضیح بدهید. او باید روش درست ارتباط برقرار کردن با دیگران را بداند. او باید بداند که اعمالش بر دیگران چه تأثیری میگذارد و دیگران کدام رفتارها را تحمل میکنند و چه رفتارهایی میتواند آنها را ناراحت کند.
در صورتی که کودک کار اشتباهی انجام داده باشد، احساس گناه بخشی از رشد اخلاقی او خواهد بود. این احساس باعث ایجاد احساس فشاری درونی در کودک میشود.
در این صورت، به خود میگوید که کار اشتباهی انجام داده و تلاش میکند تا اشتباهش را جبران کند. البته، باید توجه داشته باشید که احساس گناه سالم با احساس شرم یا بیارزشی یکسان نیست.
روش تربیتی کودک با ملایمت
برای تربیت و در عین حال، افزایش اعتماد به نفس کودکان باید مهارتهای درونی آنها را تقویت کنیم. بهترین روش برای تقویت مهارتهای درونی آنها هم راهبردی سه مرحلهای است که به آن انتقاد نرم هم میگویند. این روش برای برخورد با بزرگسالانی که همسر یا حتی همکار شما هستند هم مفید است.
مرحلهی اول: رفتار او را توجیه کنید
برای انتقاد از کار بدی که انجام شده، از گفتن جملاتی مانند «میدانم قصد بدی نداشتی»، «احتمالا متوجه نشدی» یا «میدانم تلاش خودت را کردهای» شروع کنید. گفتن این جملات به او نشان میدهد که میدانید او بچهی خوبی است و نیت خوبی دارد، حتی اگر گاهی اوقات اشتباه کند.
مرحلهی دوم: به او دربارهی اشتباهش و تأثیری که بر دیگران داشته بگویید
توضیح دادن اشتباهی که کودک انجام داده و تأثیری که این اشتباه بر اطرافیان او داشته به او کمک میکند تا همه چیز را بهتر درک کند.
به طور مثال، به او بگویید: «وقتی اسباببازی برادرت را گرفتی ناراحت شد» شاید اضافه کردن جملاتی مانند «تو همیشه با او اینطور رفتار میکنی» یا «به اندازهی کافی به احساسات دیگران اهمیت نمیدهی» وسوسهانگیز باشد اما با متقاعد کردن او به بد بودنش، منظور خود را بهتر نمیرسانید. این کار فقط باعث آسیب دیدن فرزندتان میشوند.
مرحلهی سوم: از آنچه رخ داده عبور کنید
کودکان نمیتوانند همه چیز را به حالت قبلی برگردانند. غیرممکن است که زمان را به عقب برگردانند و کاری که انجام شده را انجام ندهند. شما هم قطعا نمیخواهید او نسبت به خودش احساس بدی پیدا کند.
بنابراین، از فرزندتان سؤالاتی بپرسید که به او برای جبران کارهای اشتباه کمک میکند. به عنوان مثال، میتوانید به او بگویید: «فکر میکنی برای اینکه برادرت احساس بهتری داشته باشد، چه باید کرد؟»
بسته به شرایط، میتوانید راههای مختلفی را برای جبران اشتباه به او پیشنهاد دهید. این راهها ممکن است شامل عذرخواهی، دلجویی، به اشتراک گذاشتن وسایل و اسباببازیها، تمیز کردن یا انجام یکی از کارهای خانه مانند مرتب کردن خانه شود. وقتی او یکی از این کارها را انجام داد، به او بگویید که مهربان یا مفید بوده و شم قدردان او هستید.
چگونه میتوانم به فرزندم کمک کنم تا راه حلهای بهتری پیدا کند؟
اگر فرزندتان در موقعیتی دشوار قرار گرفته، بهتر است با او صحبت کنید. گفتگوی مفید که در آن مشکل با نظر دو طرف و تشویق آنها به ارائهی راه حلهای ممکن حل شود، بهترین کاری است که میتوانید انجام بدهید. علت مفید بودن این گفتگو هم بسیار ساده است. این کار به چند دلیل همه چیز را بهتر میکند که عبارتاند از:
با بیان کردن آنچه اتفاق افتاده از دیدگاه خود و کودک، میتوانید رشد ذهنی کودک را با چشمان خود ببینید.
ارائهی دو دیدگاه متفاوت به کودک کمک میکند تا مسائل را فراتر از آنچه میخواهند ببیند مشاهده کند. به این ترتیب، او یاد میگیرد که دیدگاه افراد دیگر را هم در نظر بگیرد.
هر زمان که مشکل را همراه با کودک حل میکنید، راه درست فکر کردن را به او میآموزید. اولین پیشنهاد او معمولا کاملا غیرمنطقی است. به طور مثال، شاید بگوید که برادرش باید از اتاق بیرون برود.
بنابراین، وظیفهی شما این است که به او بگویید: «این هم یکی از گزینهها است اما مشکل دیگر را حل نمیکند. مشکل دیگر را چطور حل کنیم؟» به این ترتیب، کودک اعتماد به نفس پیدا میکند و میبیند که میتواند مشکلات را حل کند.
اگر صبور باشید، فرزندتان میتواند یاد بگیرد که ایدههایی مطرح کند، برای اصلاح آنها تلاش کند و مشکلات را به بهترین شکل ممکن حل کند.
او را راهنمایی کنید تا به همهی جوانب مشکل فکر کند. پس از آن، اگر راه حل پیشنهاد فرزندتان موفقیتآمیز بود، میتوانید او را تشویق کنید و به او بگویید که راه حلش واقعا کارساز بوده است.
آیا اعتماد به نفس پایین کودک نگران کننده است؟
ممکن است شنیدن نظرات منفی کودک دربارهی خودش برای ما به عنوان والدین او عذابآور باشد. احتمالا در چنین شرایطی، میخواهیم فورا وارد عمل شویم و به او نشان بدهیم که چقدر انسان خاصی است.
با اینکه منطقی به نظر میرسد که کودکانی که نسبت به خود احساس بهتری دارند، شادتر هستند اما این چیزی نیست که تحقیقات نشان میدهند.
تحقیقات نشان داده که اعتماد به نفس بالاتر کودکان همیشه با موفقیت تحصیلی، روابط بهتر یا حتی شادی آنها ارتباطی ندارد. تحسین بیش از حد کودکان در برخی مواقع نتیجهی معکوس هم دارد.
علاوهبراین، هر چه بیشتر تلاش کنید تا به فرزندتان ثابت کنید که فوقالعاده است، احتمالا بیشتر دچار عدم عزت نفس میشود. شاید هم نگران شود که هرگز نتواند مطابق تعریف و تمجید شما رفتار کند.
یکی از پژوهشهای دانشمندان دربارهی افزایش اعتماد به نفس کودکان در سال ۲۰۰۲ انجام شد. در این آزمایش گروهی از کودکان در جلسات آموزشی برای افزایش اعتماد به نفس شرکت کردند و گروهی دیگر فقط آموزشهای آکادمیک دیدند.
حدس میزنید کدام گروه در نهایت اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردند؟ کودکانی که مهارتهای واقعی برای خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودند.
تمرکز ما نباید این باشد که کودکان را متقاعد کنیم فوقالعاده هستند، بلکه باید به آنها کمک کنیم تا با خودشان واقعا دوست شوند و شایستگیهای واقعی خود را تقویت کنند. به این ترتیب، خود را باور میکنند و اعتماد به نفس بیشتری خواهند داشت.
با این اوصاف، قطعا نمیخواهید فرزندی با اعتماد به نفس پایین داشته باشید چون بیش از پیش در معرض افسردگی قرار میگیرد. این اتفاق ممکن است مانع شکوفایی آنها هم شود.
ممکن است یک کودک از امتحان کردن چیزهای جدید بترسد چون تصور میکند نمیتواند آن کار را درست انجام دهد. شاید هم از موقعیتهای اجتماعی دوری میکند چون فکر میکند که با آنها سازگار نیست.
بعضی از کودکان هم مشکل دیگری پیدا میکنند. آنها آنقدر کمالگرا میشوند که از نظرشان هیچ چیز به اندازهی کافی خوب نیست.
در این شرایط، بهترین راه حل این نیست که به کودک یاد بدهید که نسبت به خود احساس بهتری داشته باشد چون با این کار بیش از حد بر خود تمرکز میکند و خود را مرکز عالم میپندارد.
او باید تصویر واقعی خود را ببیند و نحوهی درست برخورد با هر مشکلی را بداند. اعتماد به نفس واقعی این نیست که خودمان را بیش از حد دوست داشته باشیم.
در عوض، باید از خود بپرسیم که آیا به اندازهی کافی خوب هستیم یا نه. دربارهی کودکان هم همین موضوع صدق میکند. ما میخواهیم به کودکان کمک کنیم تا با چیزی بزرگتر از خودشان ارتباط برقرار کنند، خواه آن چیز دوستی باشد یا فرصتی برای یادگیری موضوعی که برایشان اهمیت دارد.
آیا موفق بودن باعث افزایش اعتماد به نفس کودکان میشود؟
متأسفانه، برخی از کودکان خیلی زود پیروزیهای خود را نادیده میگیرند. آنها بدیهای رفتار و کارهای خود را بررسی میکنند و اصرار میکنند که پیروزی آنها اهمیتی ندارد و آنها چندان موفق نبودهاند.
نتایج یکی از مطالعات دانشمندان نشان داده که افرادی که عزت نفس پایینی دارند، بعد از پیروزی بیشتر از شکست دچار اضطراب میشوند.
یکی از راههایی که میتوانید به فرزندتان کمک کنید تا احساس شایستگی بیشتری داشته باشد، بیان شرح حال هدفمند او است. برای او ماجراهای ارزشمندی را تعریف کنید که فرزندتان در آنها بسیار تلاش کرده و در نهایت پیروز شده است.
به طور مثال، میتوانید بگویید: "یادمه وقتی برای اولین بار دوچرخهسواری یاد میگرفتی، مدام زمین میخوردی و از دوچرخه میفتادی اما حالا نگاه کن". "رکاب میزنی و در محله دوچرخهسواری میکنی.
بر چیز مشخصی تمرکز کنید و به او بگویید قبلا نمیتوانسته کاری را انجام بدهد اما حالا میتواند. به این ترتیب، او متوجه میشود که با تلاش فراوان توانسته به هدفهای قبلی خود
وقتی فرزندم کاری را که میخواهم انجام نمیدهد، چه کنم؟
برسد. در نتیجه، این توانایی را دارد که باز هم بر مشکلات غلبه کند.
اول از همه، مطمئن شوید که انتظارات واقعبینانهی دارید. ساده است که از فرزندتان هر توقعی داشته باشید اما باید توقعاتتان بر اساس تواناییهای او باشد.
اگر همیشه از او میخواهید که به اتاقش برود و برای خواب آماده شود و هر شب، ۳۰ دقیقه بعد از درخواست شما، فقط یک جوراب را درآورده، باید روش دیگری را امتحان کنید.
واقعا مهم نیست که بیشتر کودکان هم سن و سال او میتوانند به تنهایی برای خواب آماده شوند یا حتی خواهر کوچکترش میتواند بدون کمک شما بخوابد.
انتظارات واقعبینانه به انتظاراتی گفته میشود که بر اساس آنها، کودک میتواند در زمان تعیین شده یا کمی پس از آن آنچه از او خواسته شده را انجام دهد. کمی تأخیر در انجام دادن دستورات شما نباید باعث ناامیدیتان شود. صبر داشته باشید تا کودک کمکم و بر اساس تواناییهایش پیش برود.
روش های تشویق کودکان
برای تشویق فرزندتان به انجام دادن کارها و رفتارهای مثبت میتوانید از چند راه ساده استفاده کنید. این راهها عبارتاند از:
مطمئن شوید که او میدانند که میتواند شما را راضی کند.
تلاش و پیشرفت او را به رسمیت بشناسید.
رفتارهای اشتباه او در گذشته را فراموش کنید. کودکان آنقدر سریع تغییر میکنند که هر کاری که فرزند شما در ماه گذشته انجام داد عملا توسط شخص کاملا متفاوتی انجام شده است. بنابراین، دلیلی وجود ندارد که دوباره آن را مطرح کنید.
میتوانید دربارهی چگونگی رشد یا بهتر شدن او صحبت کنید و مثلا بگویید: « تو و برادرت بهترین کار را برای نشستن روی صندلی ماشین انجام دادید.
فکر میکنم کمکم در گفتگو و سازش بهتر هم میشوی.» یا به عنوان مثال میتوانید به او بگویید: تو به همکلاسی جدیدت در مدرسه کمک کردی تا روش استفاده از رایانه را یاد بگیرد. تو داری به فردی تبدیل میشوی که میتواند مشکلات و نیازهای دیگران را ببیند و به آنها کمک کند.
کودکان هم مانند بزرگسالان باید متوجه اشتباهات خود شوند، از آنها درس بگیرند یا برای جبران اشتباهات خود تلاش کنند. بااینحال، برای تربیت کودکان نباید اعتماد به نفس آنها را پایین بیاوریم. برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.
منبع: خبرآنلاین