شخصیت به مجموعه ای از ویژگی های نسبتا پایدار فرد اشاره دارد. با توجه به این تعریف به نظر شما این امکان وجود دارد که انسان شخصیت خود را تغییر دهد؟
به گزارش خط سلامت پژوهش ها نشان داده است امکان تغییر ویژگی های شخصیتی وجود دارد. البته این امر فرایندی طولانی است که مستلزم پشتکار و تمرین ویژگی ها رفتاری جدید است.
آیا کسی میتواند شخصیت خودش را تغییر دهد؟
روانپزشکی کلاسیک معتقد بود که شخصیت چیزی نیست که بتوانیم تغییرش دهیم، خصوصیات اصلی روانی ما، یا از بدو تولد با ما هستند، یا در همان ماهها و سالهای اولیۀ زندگی ساخته میشوند و برای همیشه ثابت میمانند. اما امروزه روانشناسان هر چه بیشتر به این نتیجه رسیدهاند که شخصیت ما ممکن است تغییر کند.
ابعاد مختلف شخصیت انسان
روانشناسان میگویند شخصیت از پنج ویژگی تشکیل شده است: برونگرایی یا اجتماعیبودن؛ وظیفهشناسی یا منظم و منضبطبودن؛ سازگاری یا خونگرمی و همدلی؛ تجربهپذیری یا پذیرابودن در برابر ایدهها و فعالیتهای تازه؛ و روانرنجوری یا افسردگی یا اضطراب.
کسانی که در چهار صفتِ اول امتیازِ بیشتر و در آخری امتیازِ کمتری داشته باشند شادترند.
سه ماه به خودم فرصت دادم
سرشناسترین متخصص حوزۀ تغییر شخصیت بِرِنت رابرتز است، استاد روانشناسی دانشگاه ایلینوی، واحد اوربانا پژوهشی منتشر کرده که نشان میدهد شخصیت به مرور زمان و به روشهای متعددی تغییرپذیر است، و درضمن این دیدگاهِ ویلیام جیمزِ روانشناس را هم زیر سؤال میبرد که در سال ۱۸۸۷ گفته بود خصلتهای ما «همچون گچ سفت میشوند». ولی هنوز هم روانشناسهای دیگر گاهی به رابرتز میگویند چنین چیزی را قبول ندارند.
رابرتز به من میگوید در آدمها میلی ریشهدار وجود دارد که شخصیت را تغییرناپذیر بدانند. چنین باوری دنیای تان را بهنحو دلپذیری آسان میکند، چون بهاینترتیب دیگر مجبور نیستید مسئولیت آنچه را که هستید به عهده بگیرید.
دکار رابرتز می گوید: خیلی هم ذوق نکنید؛ معمولش این است که شخصیت در سراسر عمر تقریباً ثابت میماند، مخصوصاً آن بخشی که به ارتباط فرد با دیگران مربوط است. اگر در دانشگاه خونگرمتر از همۀ دوستانتان باشید، احتمالاً در سیوچندسالگی هم از همهشان خوشروتر هستید. بااینحال خلقوخوی ما بهطور طبیعی در گذر سالها عوض میشود.
اصل پختگی در مسیر تغییر شخصیت
ما در نوجوانی کمی و در بیستوچندسالگی تا حد زیادی عوض میشویم، و این تغییرات همینطور تا پیری ادامه دارند. بهطور کلی، هرچه سن افراد بیشتر میشود، روانرنجوریشان کمتر و سازگاری و وظیفهشناسیشان بیشتر میشود، روندی که گاهی به آن «اصل پختگی» میگویند.
پژوهشهای طولی نشان میدهند نوجوانان سهلانگار و کجخلق ممکن است به بزرگسالانی معاشرتی و قانونمند تبدیل شوند. پژوهشی که بر روی متولدانِ اواسط دهۀ ۱۹۳۰ در اسکاتلند انجام شد به هیچ همبستگیای بین وظیفهشناسیِ شرکتکنندگان در ۱۴سالگی و ۷۷سالگی دست نیافت.
البته باید اذعان کرد که روششناسی این پژوهش ایرادهایی داشت. پژوهش بعدی که توسط رودیکا دامیان، استاد روانشناسی دانشگاه هیوستون، و همکارانش انجام شد شخصیتِ گروهی از دانشآموزان دبیرستانی آمریکایی را یک بار در سال ۱۹۶۰ و بار دیگر ۵۰ سال پس از آن ارزیابی کرد. دامیان و همکارانش متوجه شدند که ۹۸ درصد شرکتکنندگان دستکم یکی از صفات شخصیتی خود را تغییر دادهاند.
حتی علایق کاریِ ما هم از شخصیت مان پایدارترند، هرچند که شغلمان میتواند ما را متحول کند: در پژوهشی مشخص شد افرادی که شغل پُرتَنشی داشتهاند طیِ پنج سال درونگراتر و روانرنجورتر شدهاند.
با کمی تمرین میتوانید شخصیت خودتان را به سمتوسوی مثبتتری هدایت کنید. پژوهشهای متعددی دریافتهاند که اگر فرد مانند کسانی رفتار کند که میخواهد شبیهشان شود، میتواند شخصیتش را بهشکلی قابلتوجه، و گاه فقط طی چند هفته، تغییر دهد.
دانشآموزانی که برای انجام تکالیفشان بیشتر تلاش میکنند وظیفهشناستر میشوند. رابرتز و همکارانش، در فراتحلیلی متشکل از ۲۰۷ پژوهش که در سال ۲۰۱۷ انجام شد، پی بردند که بهبود روانرنجوری طی یک ماه رواندرمانی معادل نیمی از اُفت معمول آن در طول عمر هر فرد است.
حتی تغییری هرچند ناچیز مثل استفاده از جورچینها میتواند مؤثر باشد: در پژوهشی مشخص شد شهروندان سالمندی که بازیهای فکری انجام دادهاند و جدول و سودوکو حل کردهاند راحتتر از قبل با تجربههای جدید روبهرو میشوند. بیشترِ مطالعاتی که دربارۀ تغییر شخصیت انجام شدهاند فقط چند ماه یا یک سال افراد را ردگیری کردهاند، بااینحال به نظر میرسد که تغییراتشان حداقل به همان مدت پایدار مانده است.
انسان ها خواهان چه ویژگی هایی هستند؟
وقتی پژوهشگران از افراد میپرسند خواهان چه خصلتهایی هستند معمولاً جواب این است: خصلتهایی که به موفقیت بینجامند، یعنی برونگرایی و وظیفهشناسیِ بیشتر، و روانرنجوریِ کمتر. رابرتز وقتی که فهمید میخواهم آدم سازگارتری باشم خیلی تعجب کرد. گفت خیلیها فکر میکنند زیادی سازگارند. خیال میکنند بیعرضه و توسریخور شدهاند.
هادسون، استاد روانشناسی دانشگاه متدیست جنوبی، در مقالهای در سال ۲۰۱۹، برای دانشجویانی که میخواستند خصلتهایشان را تغییر بدهند فهرستی از چندین «مرحلۀ دشوار» تهیه کردند. مثلاً یکی از این مراحل برای کسی که میخواست برونگراتر شود «معرفیکردن خود به آدمهای تازه» بود.
هادسون متوجه شد کسانی که همۀ مراحل دشوار را پشت سر میگذارند، طی دورۀ ۱۵هفتهایِ پژوهش، متوجه تغییراتی در شخصیت خود میشوند. هادسون می گوید:«گویا راهبردِ جعلش کن تا بسازیاش برای تغییر شخصیت هم کاربرد دارد».
پژوهشگران تا دهۀ ۱۹۵۰ به همهفنحریف بودنِ انسانها اذعان نکردند، به اینکه ما میتوانیم چهرۀ تازهای از خود رو کنیم و قبلیها را به خاک بسپاریم. رابرت اِزرا پارکِ جامعهشناس در سال ۱۹۵۰ نوشت «همۀ آدمها همیشه و همهجا، کمابیش خودآگاهانه، نقش بازی میکنند. ما در همین نقشهاست که یکدیگر را میشناسیم، و در همین نقشهاست که خودمان را میشناسیم».
تقریباً در همان زمان، روانشناسی به نام جرج کِلی اقدام به تجویز «نقشها»ی معینی کرد تا بیماران بازیشان کنند. مثلاً آدمهای خجالتی و دستوپاچلفتی میبایست به کلوبهای شبانه میرفتند و با آدمها معاشرت میکردند.
دیدگاه جرج کلی در رابطه با تغییر شخصیت انسان
دیدگاه جرج کِلی به تغییر دیدگاهی حماسی بود؛ او در برههای نوشت همۀ ما حال و روز بهتری خواهیم داشت، اگر عزممان را جزم کنیم و چیزی غیر از آنچه هستیم باشیم . برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.
منبع: ترجمان