دوران کودکی نقش مهمی در شکل گیری ویژگی های شخصیتی ایفا می کند. سال ها پژوهش نشان داده است نادیده گرفتن نیاز های اساسی کودک توسط پدر و مادر و عدم دریافت عشق، احتمال بروز مشکلات سلامت روان را در دوران بزرگسالی افزایش می دهد.
به گزارش خط سلامت تحقیقات نشان داده است افرادی که در دوران کودکی توجه و محبت کافی را از والدین خود دریافت نمی کنند، معمولا در بزرگسالی با مشکلاتی نظیر: وابستگی بیش از حد، عزت نفس پایین و برخی بیماری های خلقی دست و پنجه نرم می کنند.
دوران کودکی و شکل گیری شخصیت
دوران کودکی و نحوه تعامل پدر و مادر با کودک،نقش مهمی در شکل گیری ویژگی شخصیتی فرد ایفا می کند.
در این مطلب 7 ویژگی که نشان می دهد یک فرد در دوران کودکی محبت و توجه کافی را از پدر و مادر دریافت نکرده است، معرفی می کنیم:
خود سرزنشگری
یکی از رایج ترین ویژگی های افرادی که در دوران کودکی به اندازه کافی مورد تایید قرار نگرفته اند، تمایل به انتقاد بیش از حد از عملکرد خود است.
این را می توان به عدم تأیید در طول سال های شکل گیری آنها ردیابی کرد، که اغلب منجر به این باور درونی می شود که آنها به نوعی ناقص یا ناکافی هستند. چنین افرادی اغلب استانداردهای غیرممکن بالایی را برای خود تعیین می کنند و برای رسیدن به کمال در تمام جنبه های زندگی خود تلاش می کنند.
این انتظار غیر واقعی اغلب منجر به ناامیدی از خود می شود و تمایلات انتقادی آنها را تقویت می کند. فردی که بیش از حد از خود انتقاد می کند، اغلب با دلسوزی به خود دست و پنجه نرم می کند و به سختی می تواند خود را برای شکست ها یا کاستی های درک شده ببخشد.
این می تواند به طرق مختلفی مانند شک و تردید مداوم به خود، قضاوت شدید خود، و جستجوی بی وقفه برای کمال که ناگزیر به فرسودگی شغلی منجر می شود، ظاهر شود.
نیاز به تایید شدن از جانب دیگران
یکی دیگر از نشانههای آشکار رایج در میان کسانی که از دریافت عشق و محبت در دوران کودکی محروم هستند، گرسنگی سیری ناپذیر برای تأیید خارجی است. این ویژگی مستقیماً از خودانتقادی بیامان نشات میگیرد که قبلاً بررسی کردیم.
افراد دارای این ویژگی اغلب به دنبال تایید و تایید دیگران برای جبران نارسایی های درک شده خود هستند. ارزش خود آنها به شدت با نظرات دیگران گره خورده است و می توانند برای کسب تمجید یا اجتناب از انتقاد دست به هر کاری بزنند.
این نیاز دائمی به اعتبارسنجی از سوی دیگران می تواند به وابستگی به نظرات دیگران منجر شود و منجر به فقدان هویت شخصی شود.
همچنین میتواند منجر به رفتار خوشایند مردم شود، که در آن فرد دائماً نیازها و خواستههای خود را قربانی میکند تا دیگران را راضی نگه دارد و تأیید آنها را جلب کند.
مشکل در بیان احساسات
سومین خصیصه ای که اغلب توسط افرادی که در کودکی اعتبار کافی را دریافت نکرده اند نشان می دهد، مشکل در بیان احساسات است. این ناشی از ترس از قضاوت شدن یا پذیرفته نشدن است، که به دلیل عدم اعتبار در زندگی اولیه آنها ریشه دوانده بود.
چنین افرادی تمایل دارند احساسات خود را سرکوب کنند، از ترس اینکه ابراز آنها ممکن است منجر به انتقاد یا طرد شود. آنها ممکن است برای بیان احساسات خود تلاش کنند و اغلب به حفظ آنها متوسل می شوند.
این سرکوب عاطفی می تواند منجر به افزایش استرس، اضطراب و حتی مشکلات جسمی شود.
همچنین می تواند ایجاد روابط عمیق و معنادار را برای این افراد دشوار کند زیرا آنها در تلاش برای بیان صادقانه و آشکار احساسات خود هستند.
موفقیت بیش از حد
چهارمین ویژگی که ما به آن نگاه می کنیم، موفقیت بیش از حد است. افرادی که در دوران کودکی اعتبار کافی دریافت نکرده اند، اغلب تمایل به موفقیت بیش از حد دارند. این اغلب تلاشی برای اثبات ارزش آنها و به دست آوردن اعتباری است که میل دارند.
این می تواند منجر به تلاش بی وقفه برای موفقیت شود که اغلب به ضرر رفاه شخصی آنهاست. علیرغم دستاوردهایشان، ممکن است هنوز احساس عدم تحقق داشته باشند، زیرا ارزش خود به جای رضایت درونی، به اعتبار خارجی وابسته است. چنین افرادی اغلب با تعادل بین کار و زندگی دست و پنجه نرم می کنند و ممکن است به دلیل فشار مداومی که به خود وارد می کنند، فرسودگی شغلی را تجربه کنند.
آنها همچنین ممکن است در پذیرش تعارف یا تشخیص دستاوردهای خود مشکل داشته باشند، زیرا روایت درونی آنها همچنان تلاش های آنها را کوچک می کند.
ترس از طرد شدن
پنجمین ویژگی که معمولاً در افرادی مشاهده میشود که در دوران کودکی خود اعتبار کافی نداشتند، ترس فراگیر از طرد شدن است. این ترس که ریشه در تجربیات اولیه آنها دارد، اغلب زندگی بزرگسالی آنها را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار می دهد.
آنها ممکن است از موقعیتهایی که در آن خطر طرد شدن، منجر به فرصتهای از دست رفته و انزوای خود تحمیلی میشود، اجتناب کنند.
آنها همچنین ممکن است به دلیل ترس از اینکه درخواست بیشتر منجر به طرد شدن شود، تمایل دارند به چیزی کمتر از آنچه استحقاق آن را دارند رضایت دهند.
این ترس از طرد شدن می تواند به صورت اضطراب اجتماعی یا مشکلات در ایجاد روابط نزدیک نیز ظاهر شود. آنها ممکن است از ابراز احساسات یا نیازهای خود خودداری کنند، زیرا نگران هستند که انجام این کار به طرد شدن منجر شود.
سبک دلبستگی ناسالم
ششمین خصیصه ای که در حال بررسی آن هستیم، در مورد سبک های دلبستگی که توسط اعتبارسنجی دوران کودکی شکل گرفته اند صحبت می کند. بزرگ شدن بدون اعتبار کافی اغلب منجر به تلاش برای ایجاد دلبستگی ایمن بزرگسالان می شود.
برخی ممکن است به دلبستگی مضطرب تمایل پیدا کنند، دائماً به دنبال اطمینان و ترس از رها شدن هستند. دیگران ممکن است دلبستگی اجتنابی را اتخاذ کنند و از طرد شدن خود فاصله بگیرند.
این الگوها اغلب منجر به آشفتگی روابط و آشفتگی عاطفی می شود. این سفری است که بسیاری در پی آن هستند، به دنبال ثبات و تعادل در ارتباطات خود هستند، اما با پژواک نیازهای برآورده نشده گذشته خود دست و پنجه نرم می کنند.
تمایل به غفلت از خود
آخرین خصیصه ای که ما در مورد افرادی که در دوران کودکی خود فاقد اعتبار کافی هستند بحث می کنیم، تمایل به خود نادیده گرفتن است. این اغلب به صورت بی توجهی به نیازهای شخصی، چه احساسی و چه فیزیکی، ظاهر می شود.
افرادی که دارای این ویژگی هستند ممکن است از رفاه خود غافل شوند تا بر جلب رضایت دیگران یا دستیابی به موفقیت بیرونی تمرکز کنند. آنها ممکن است نیازهای عاطفی خود را نادیده بگیرند، احساسات خود را سرکوب کنند یا سلامت جسمانی خود را نادیده بگیرند.
این خود نادیده گرفتن از باور درونی آنها ناشی می شود که نیازهایشان مهم یا شایسته توجه نیستند.
این می تواند منجر به مجموعه ای از مسائل از استرس مزمن و فرسودگی شغلی، تا مسائل مربوط به سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب شود. برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.
منبع: تحریریه سرگرمی روز