
بسیاری از مردان همچنان از دریافت خدمات رواندرمانی به دلایل مختلف امتناع میکنند. این در حالی است که آمارها نشاندهنده مشکلات روانی جدی در میان مردان هستند. سالانه شمار زیادی از مردان به افسردگی مبتلا میشوند، و نرخ خودکشی در میان مردان در تمامی سنین، حتی بیشتر از زنان گزارش شده است. اما مسئلهای که باید به آن توجه داشت این است که تشخیص رسمی افسردگی در مردان بسیار کمتر از زنان انجام میشود. این آمار، نه به معنای عدم وجود افسردگی در مردان، بلکه به دلیل الگوها و رفتارهای متفاوت افسردگی در مردان است که باعث میشود بسیاری حتی به دنبال دریافت کمک نباشند.
به گزارش خط سلامت مردان اغلب به شکلهایی نظیر عصبانیت شدید، تحریکپذیری، مصرف بیرویه الکل، رفتارهای پرخطر و احساس خستگی و بیحوصلگی، علائم افسردگی خود را بروز میدهند. این ویژگیها اغلب کمتر به عنوان علائم افسردگی شناسایی میشوند و باعث میشود مردان از خدمات سلامت روان فاصله بگیرند.
علاوه بر این، آمارها نشان میدهند که مردان دو و نیم برابر بیشتر از زنان در اثر مصرف مواد الکلی جان خود را از دست میدهند و دو تا سه برابر بیشتر درگیر اعتیاد به مواد مخدر میشوند. این موضوع نگرانیهایی را درباره سبک زندگی و نحوه مقابله مردان با مشکلات روانی و اجتماعی ایجاد کرده است.
چرا مردان از خدمات رواندرمانی استفاده نمیکنند؟
عوامل مختلفی در عدم بهرهگیری مردان از این خدمات نقش دارند که در ادامه به شش عامل اصلی اشاره خواهیم کرد:
۱. الگوهای مردانگی غالب
بسیاری از مردان به دلیل آموزههای فرهنگی و اجتماعی، خود را مجبور به حفظ استقلال، قدرت و کنترل میبینند. این الگوها مانع از آن میشوند که مردان احساس ضعف یا نیاز به کمک را بپذیرند.
۲. کمبود اطلاعات کافی
کمبود آگاهی روانشناختی در میان مردان موجب میشود که نه تنها علائم مشکلات روحی را در خود تشخیص ندهند، بلکه برای حل این مشکلات نیز به اقدامات لازم دست نزنند.
۳. ترس از انگ اجتماعی
باورهای منفی و انگهایی که همچنان درباره اختلالات روانی و نیاز به درمان در جامعه وجود دارند، باعث میشوند که مردان از ترس قضاوت دیگران، درخواست کمک نکنند. این مسئله به ویژه زمانی که افشای احساسات مطرح میشود، چالشبرانگیزتر است.
۴. افسردگی غیرمعمول در مردان
افسردگی در مردان اغلب با علائمی غیرمتعارف مانند خشم، پرخاشگری و اختلال در رفتار همراه است که در معیارهای تشخیصی فعلی به اندازه کافی لحاظ نشدهاند. این موضوع هم باعث کمتوجهی به مشکلات روحی مردان میشود.
۵. سوگیریهای متخصصان
متأسفانه، برخی متخصصان سلامت روان نیز با سوگیریهای غیرمنعطف و کلیشهای در مورد رفتارهای مردانه برخورد میکنند، که این امر میتواند بر کیفیت ارتباط درمانی تأثیر منفی بگذارد.
۶. نبود فضای مرد-محور
کمبود مراکز و خدماتی که به طور خاص برای مردان طراحی شده باشند، باعث میشود بسیاری از آنها احساس راحتی یا اعتماد به نفس کافی برای مراجعه به رواندرمانگر نداشته باشند.
چالش مردان حاشیهنشین
افراد متعلق به اقلیتهای مذهبی، قومی یا فرهنگی به میزان بیشتری با این موانع روبرو هستند. برای این مردان، مشکلات مضاعفی نظیر تبعیضهای سیستمی و نژادی مانع از آن میشود که یک ارتباط درمانی مؤثر با متخصصان سلامت روان داشته باشند. مردان حاشیهنشین گاهی حتی نمیتوانند فردی را پیدا کنند که مشکلات خاص آنها را درک کند و بتوانند به او اعتماد کنند.
راهکارهایی برای بهبود وضعیت
برای افزایش دسترسی مردان به خدمات سلامت روان، گامهای متعددی باید برداشته شود. تغییر الگوهای فرهنگی و اجتماعی به سمت تشویق مردان به آسیبپذیری و فراهم کردن فضایی برای ابراز احساسات میتواند یک شروع خوب باشد. همچنین، طراحی خدمات مرد-محور و آموزش متخصصان به منظور کاهش سوگیریها و درک بهتر رفتارهای مردانه، از دیگر گامهای مهم است.
در نهایت، جامعه باید فرهنگ حمایتی ایجاد کند که در آن مشاوره و رواندرمانی به عنوان ابزاری برای رشد و بهبود، نه نشانه ضعف، مدنظر قرار گیرد. مردانی که به سلامت روان خود اهمیت میدهند، میتوانند به نقشهای اجتماعی و خانوادگی خود نیز عملکرد بهتری ارائه دهند و زندگی سالمتر و پربارتری داشته باشند.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است