مدارهای لذت در مغز نوجوانان نیز در بیش از حد کار می کنند و مصرف مواد مخدر و الکل را حتی بیشتر با ارزش تر و فریبنده تر می کنند.
ژنتیک چگونه در اعتیاد نقش دارد؟
به گزارش خط سلامت قویترین سیگنالهای ژنی که در اختلالات مختلف به مناطقی در ژنوم که به کنترل تنظیم سیگنالدهی دوپامین مربوط میشوند، منطبق است، نشان میدهد تنوع ژنتیکی در تنظیم سیگنالدهی دوپامین، به جای خود سیگنالدهی دوپامین، مرکزی برای خطر اعتیاد است .
چه چیزی یک فرد را در برابر اعتیاد آسیب پذیر می کند؟
محیط، ژنتیک، پیشینه خانوادگی، ویژگی های شخصیتی و استرس همگی می توانند در وهله اول فرد را بیشتر به مصرف مواد مخدر یا نوشیدن الکل وادار کنند.
آزمایش با مواد مختلف به طور خودکار منجر به اعتیاد نمی شود.اعتیاد به مواد مخدر باعث می شود فرد علیرغم آگاهی از پیامدهای منفی مصرف مواد؛ همچنین به سوء مصرف مواد ادامه دهد.
اعتیاد به مواد مخدر باعث می شود فرایند تصمیم گیری فرد مختل شود؛ بگونه ای که فرد، بدون تفکر منطقی، صرفا برای ارضای فوری نیازش دست به هر کاری می زند.
آسیبپذیری ژنتیکی در افراد معتاد
در پاسخ به این سوال که چرا فقط بعضی از افراد معتاد می شوند؛ باید گفت: شواهد نشان میدهد عامل ژنتیک در بروز اعتیاد به مواد مخدر نقش دارد.
مجموعه ای از تحقیقات متمرکز بر دو قلوها و کسانی که به فرزندخواندگی پذیرفته شدهاند، نشان می دهد عامل ژنتیک یا اصطلاحا وراثت، نیمی از آسیبپذیر فرد در برابر اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به الکل را توضیح می دهد.
خوددرمانی از دلایل اعتیاد
برای برخی افراد اعتیاد به مواد مخدر روشی فوری برای فرار از درد و رنج است.
برخی افراد به دنبال بروز هرگونه چالشی در زندگی، به جای حل مساله به دنبال فرار از مشکلات هستند. اعتیاد به مواد مخدر و سوء مصرف الکل به خوبی اجتناب فرد از رنج و ناتوانی در حل مشکلات را نشان می دهد.
الکل که یک ماده کندساز است باعث میشود فرد برای مدتی آرام شود و نگرانیهایش را فراموش کند. مصرف مداوم الکل، اضطراب و کجخلقی را به همراه میآورد.
بنابراین، فرد به جای اینکه برای پیدا کردن حس خوب الکل بنوشد، صرفا برای رسیدن به حالت عادی نوشیدن را ادامه می دهد.
اختلال در بینش در افراد معتاد
اعتیاد به مواد مخدر باعث بروز اختلال در خودآگاهی فرد میشود. این وضعیت خود را به شکل انکار شدت اعتیاد و نیاز به درمان نشان میدهد به طور مثال، تنها درصد کمی از افراد دائمالخمر به مشکل خود اعتراف میکنند.
این یکی از دلایلی است که نشان میدهد چرا بعضی از افراد حتی وقتی متوجه میشوند اعتیاد زندگی شان را بر باد داده باز هم به مصرف آن ادامه میدهند. تحقیقات نشان میدهد مراقبه یکی از رویکردهای مهم برای بهبود آگاهی و کنترل بازدارنده است.
رابطه ی توام با عشق و تنفر با مواد و اعتیاد
فرد در اثر مصرف مزمن مواد نمیتواند بین نقش مواد به عنوان پاداش و لذت واقعی آن تفکیک قائل شود. اعتیاد به مواد مخدر لزوما با لذت مصرف همراه نیست. بنابراین، حتی بعد از اینکه مواد دیگر لذتی برای فرد به همراه نمیآورد، فرد معتاد همچنان میل شدیدی به مصرف دارد.
استرس بر اثر اعتیاد
میان استرس مزمن و انگیزه برای سوء مصرف مواد پیوند محکمی وجود دارد. برای مثال، تحقیقات نشان میدهد تجارب منفی در کودکی، مانند خشونت فیزیکی و جنسی، نادیده گرفته شدن، خشونت خانگی و مشکلات خانوادگی خطر اعتیاد به مواد مخدر را افزایش می دهد.
فردی که از استرس شدید عاطفی رنج میبرد، کنترل تصمیم گیری را از دست می دهد این امر منجر به پریشانی عاطفی و درنتیجه مصرف مواد میشود.
اعتیاد به مصرف مواد مخدر فرایند تصمیم گیری را مختل میسازد؛ به طوری که فرد بیش از اندازه برای لذت مواد ارزش قائل میشود، خطرات آن را اندک میشمارد و نمیتواند از اشتباهات گذشته درس بگیرد.
بنابراین، بهتر است به اعتیاد به چشم یک بیماری مزمن، مانند بیماری قلبی یا دیابت، بنگریم نه فساد اخلاقی؛ یعنی اکثر افرادی که با اعتیاد به مواد مخدر دست و پنجه نرم می کنند، به درمان بلندمدت نیاز دارند.
در روند درمان اعتیاد به مواد مخدر، مصرف مجدد صرفا از موانع قابل پیش بینی است و به معنی شکست درمان نیست. برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.