هر دو اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و اختلالات خوردن با ویژگیهای مشترکی مانند وسواس و اجبار همراه هستند که روند تشخیص و درمان را پیچیده میکند. تحقیقات نشان داده است که تا ۴۴ درصد از افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی علائم اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) را نیز تجربه میکنند که نشاندهنده ارتباط قوی میان این دو وضعیت است.
به گزارش خط سلامت مدیریت همزمان اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و اختلالات خوردن نیازمند رویکردهای درمانی جامع مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT)، مشاوره تغذیه، و تکنیکهای خودمراقبتی است. تشخیص بهموقع این شرایط و استفاده از درمانهای مؤثر، نقش کلیدی در بهبود کیفیت زندگی افراد دارد. اگر درگیر رفتارهای غذایی ناسالم یا وسواس فکری هستید، کمک گرفتن از متخصصان سلامت روان میتواند گام مهمی برای بازگشت به زندگی سالم باشد.
اختلال وسواس فکری-اجباری چیست؟
اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) یک وضعیت سلامت روان است که با افکار مزاحم و ناخواسته (که به آنها وسواس گفته میشود) مشخص میشود. این وسواسها معمولاً با رفتارهای تکراری (اجبارها) همراه هستند که برای کاهش اضطراب یا پیشگیری از وقوع یک اتفاق ترسناک انجام میشوند.
در گذشته، اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) در دستهبندی اختلالات اضطرابی قرار میگرفت، اما در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) در دستهای جداگانه به همراه اختلالاتی مانند بدشکلی بدنی قرار داده شده است. این تغییر به ماهیت خاص و فراتر از اضطراب در این اختلال اشاره دارد که شامل الگوهای فکری و رفتاری مشخص است.
علائم اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD)
علائم OCD شامل دو بخش اصلی است:
وسواسها: افکار، تصورات یا امیال ناخواسته و مکرر. مثالها شامل ترس از آلودگی، آسیبدیدگی یا بینظمی است.
اجبارها: رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی که فرد احساس میکند مجبور به انجام آنهاست. مثالها شامل شستن بیشازحد دستها، بررسی مکرر یا شمارش است.
این علائم میتوانند زمان زیادی از زندگی روزمره فرد را به خود اختصاص داده و بر عملکرد اجتماعی، تحصیلی یا شغلی او تأثیر بگذارند.
ارتباط بین وسواس فکری-اجباری و اختلالات خوردن
افراد مبتلا به OCD اغلب افکار و رفتارهای تکراری دارند که میتواند در اختلالات خوردن نیز دیده شود. در برخی موارد، شباهت علائم این دو اختلال ممکن است روند تشخیص و درمان را پیچیده کند.
تحقیقات در مورد ارتباط OCD و اختلالات خوردن
مطالعات نشان دادهاند که ارتباط قویای بین این دو اختلال وجود دارد. برای مثال، تا 44٪ از افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی ممکن است علائم اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) را نیز تجربه کنند. این آمار بالا نشاندهنده همپوشانی گسترده بین این اختلالات است.
عوامل ژنتیکی مشابهی برای اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و بیاشتهایی عصبی وجود دارد. تحقیقات نشان دادهاند که مغز افراد مبتلا به این اختلالات از گلوکز به شکل مشابهی استفاده میکند و این امر میتواند رفتارهای مشترکی مانند شستن مکرر دستها یا سختگیریهای غذایی را توضیح دهد.
ویژگیهای مشترک: وسواس، اجبار و رفتارهای غذایی
افراد مبتلا به اختلالات خوردن ممکن است افکار وسواسی در مورد غذا، وزن بدن و تصویر بدنی داشته باشند که شباهت زیادی به وسواسهای OCD دارد. رفتارهای تکراری در OCD، مانند چک کردن مکرر، مشابه رفتارهای آیینی مرتبط با غذا در اختلالات خوردن است.
بروز همزمان اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و اختلالات خوردن
تحقیقات نشان دادهاند که افراد مبتلا به اختلالات خوردن حدود 8 برابر بیشتر از جمعیت عمومی به OCD مبتلا میشوند.
حدود 18٪ از افراد مبتلا به اختلالات خوردن در مقطعی از زندگی خود به OCD دچار شدهاند.
OCD مداوم در بیاشتهایی عصبی (14٪) بیشتر از پرخوری عصبی (9٪) است.
چالشهای تشخیص همزمان وسواس و اختلال خوردن
تشخیص این دو اختلال بهطور همزمان دشوار است، زیرا علائم مشابهی دارند. برای مثال، افراد مبتلا به OCD ممکن است رفتارهای خاصی با غذا داشته باشند، مانند خوردن به ترتیب خاص یا بر اساس مواد اولیه خاص. متخصصان از تاریخچه دقیق و ابزارهای تشخیصی خاص استفاده میکنند تا این اختلالات را تشخیص دهند.
مدیریت وسواس و اختلالات خوردن همزمان
مدیریت موفقیتآمیز این دو اختلال ممکن است شامل درمان روانشناختی، مدیریت دارویی، مشاوره تغذیه، گروههای حمایتی و روشهای خودمراقبتی باشد.
درمان روانشناختی
درمان شناختی-رفتاری (CBT): تمرکز بر تغییر الگوهای منفی افکار و رفتارها.
پیشگیری از مواجهه و پاسخ (ERP): کمک به افراد برای مواجهه با ترسهای خود بدون انجام رفتارهای اجباری.
رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT): تمرکز بر مدیریت احساسات و تمرین ذهنآگاهی.
مدیریت دارویی
مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) معمولاً برای درمان OCD تجویز میشوند. در برخی موارد، داروهای ضدافسردگی یا ضداضطراب نیز ممکن است مورد استفاده قرار گیرند.
مشاوره تغذیه
متخصصان تغذیه میتوانند به افراد کمک کنند تا عادات غذایی متعادلی ایجاد کرده و تصورات نادرست در مورد غذا و تصویر بدنی را شناسایی کنند.
گروههای حمایتی
این گروهها میتوانند فضایی برای به اشتراکگذاری تجربیات و یادگیری مهارتهای مقابلهای فراهم کنند.
نتیجهگیری
ارتباط بین اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و اختلالات خوردن میتواند پیچیدگیهای زیادی ایجاد کند، اما درمانهای مؤثر و حمایت حرفهای میتوانند تأثیر قابلتوجهی بر بهبود این شرایط داشته باشند.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است