به گزارش خط سلامت، بنابراین، هوش هیجانی در عمل چگونه است؟ بیایید ده نمونه واقعی از EI در عمل را بررسی کنیم که هر کدام بر اساس شواهد علمی مبتنی هستند.
1. خودآگاهی: بنیاد
مدیری را تصور کنید که احساس می کند در طول یک جلسه به طور فزاینده ای عصبانی و بی حوصله می شود. او به جای این که اجازه دهد این احساسات در کلمات یا اقدامات غیرمولد بجوشد، مکث می کند. او به این فکر می کند که چرا چنین احساسی دارد و متوجه می شود که عصبانیت او ناشی از استرس یک ضرب الاجل قریب الوقوع است، نه از اتفاقی که در خود جلسه رخ می دهد.
این مدیر خودآگاهی را نشان می دهد که بسیاری از کارشناسان آن را بستر هوش هیجانی می دانند . خودآگاهی یعنی داشتن درک روشنی از حالات عاطفی خود و تشخیص اینکه چگونه این احساسات بر افکار و رفتارهای فرد تأثیر می گذارد. افرادی که خودآگاهی بالایی دارند معمولاً در محل کار بهتر عمل می کنند، مهارت های رهبری حیاتی تری را نشان می دهند و به طور کلی رضایت بیشتری از زندگی را گزارش می دهند.
2. همدلی: پا گذاشتن به کفش دیگری
معلمی را تصور کنید که متوجه می شود یکی از مشتاق ترین دانش آموزانش گوشه گیر و جدا شده به نظر می رسد. معلم به جای سرزنش دانش آموز به خاطر عدم شرکت، یک لحظه بعد از کلاس با آنها صحبت می کند. او متوجه شد که دانش آموز با برخی مسائل پیچیده خانوادگی در خانه دست و پنجه نرم می کند.
پاسخ این معلم همدلی، یکی دیگر از جنبه های ضروری هوش هیجانی را نشان می دهد . همدلی به ما این امکان را می دهد که احساسات دیگران را درک کنیم و در آن سهیم باشیم. این ما را به ارتباطات بهتری تبدیل می کند و به ما کمک می کند تا ارتباطات عمیق تر و معنادارتری ایجاد کنیم. همدلی با نتایج بهتر و رضایت بیشتر برای بیماران و دانشآموزان در زمینههایی مانند مراقبتهای بهداشتی و آموزش مرتبط است، جایی که روابط بین فردی در اولویت است.
3. تنظیم عاطفی: پاسخ در مقابل واکنش
کارمندی را در نظر بگیرید که در مورد کارش در یک پروژه اخیر انتقادات جدی دریافت می کند. او به جای اینکه حالت تدافعی به خود بگیرد یا به طور کامل خاموش شود، چند نفس عمیق می کشد و پیشنهادات خاصی در مورد چگونگی بهبود دفعه بعد می خواهد.
این کارمند تنظیم عاطفی را نشان می دهد که احساسات ما را مدیریت و به درستی بیان می کند. افرادی که مهارتهای تنظیم هیجانی قوی دارند، میتوانند از موقعیتهای چالشبرانگیز عقبنشینی کنند و به جای واکنش ساده، متفکرانه پاسخ دهند. آنها معمولا استرس کمتری را تجربه می کنند، سلامت روانی بهتری را گزارش می دهند و از نظر تحصیلی و حرفه ای بهتر عمل می کنند.
4. گوش دادن فعال: شنیدن آنچه گفته شده و ناگفته است
تصور کنید که یک رهبر تیم یک جلسه استراتژی را تسهیل می کند. او بر روی هر یک از سخنرانان تمرکز میکند، سؤالات روشنتری میپرسد و نکات کلیدی را مجدداً بیان میکند تا مطمئن شود که او واقعاً چه میگوید – و چه چیزی ممکن است به طور کامل نگوید. او تنها زمانی افکار خود را ارائه می دهد که مطمئن شود هر دیدگاهی را درک می کند.
این رهبر در حال تمرین گوش دادن فعال است که یک مهارت مهم هوش هیجانی است. گوش دادن فعال به معنای چیزی بیش از شنیدن کلمات است. نشانه های کلامی و غیرکلامی را می گیرد، درک ما را بررسی می کند و متفکرانه پاسخ می دهد. وقتی فعالانه گوش می دهیم، کیفیت روابط و اثربخشی ارتباط خود را به طرز چشمگیری بهبود می بخشیم.
5. حل تعارض: یافتن برد-برد
موقعیتی را تصور کنید که در آن دو کارمند در مورد نحوه برخورد با یک پروژه مشتری مهم اختلاف نظر دارند. صداها بلند می شود و ناامیدی در حال افزایش است. یک مدیر نه برای تحمیل تصمیم، بلکه برای تسهیل یک بحث سازنده وارد عمل می شود. او آنها را در بیان کامل نظرات خود راهنمایی می کند، شایستگی های هر دو طرف را می یابد و به آنها کمک می کند تا به راه حلی برسند که هر دو نگرانی اصلی آنها را یکپارچه کند.
این مدیر در حال الگوبرداری از حل تعارض با هوش هیجانی است . درگیری در هر محیط کاری اجتناب ناپذیر است، اما افرادی که EI بالایی دارند می توانند با ظرافت و مهارت در این آب های متلاطم حرکت کنند. آنها از گفتگوهای دشوار ابایی ندارند، بلکه به عنوان همکار و نه دشمن با آنها برخورد می کنند. مطالعات نشان می دهد که این رویکرد منجر به روابط مثبت، نوآوری و عملکرد تیمی می شود.
6. سازگاری: حرکت با جریان
یک کارمند قدیمی را در نظر بگیرید که میداند شرکتش به طور قابل توجهی در حال سازماندهی مجدد است. در حالی که بسیاری از همکارانش مقاوم و ترسناک هستند، اوتغییر را در آغوش می کشد . او برای درک استدلال پشت جهت جدید کار می کند و به دنبال فرصت ها در ساختار جدید می گردد.
این کارمند از نظر سازگاری نمرات بالایی کسب می کند، یکی از مؤلفه های هوش هیجانی که اغلب نادیده گرفته می شود. افراد سازگار می توانند طرز فکر و رفتار خود را با شرایط متغیر تنظیم کنند. آنها حتی در مواقع آشفتگی کنجکاو و فعال باقی می مانند. در محیط کاری سریع و در حال تکامل امروزی، سازگاری به طور فزاینده ای با موفقیت فردی و سازمانی مرتبط است.
7. خودانگیختگی: از درون هدایت می شود
دانش آموزی را تصور کنید که فقط برای کسب یک نمره ناامید کننده، خود را برای آماده شدن برای یک امتحان مهم می ریزد. او پس از پردازش ناامیدی اولیه خود، جلسه ای با استاد خود برای بررسی آزمون تعیین می کند. او یادداشتهای خود را بررسی میکند تا تشخیص دهد کجا اشتباه کرده است و یک برنامه مطالعه دقیق ایجاد میکند تا مطمئن شود که بر مطالب تسلط دارد.
این دانش آموز خودانگیزه، بخشی جدایی ناپذیر از هوش هیجانی است. افراد با انگیزه می توانند اهداف معنی داری را تعیین کنند و با سرسختی آنها را دنبال کنند، حتی در مواجهه با مشکلات. انگیزه آنها به جای اینکه به پاداش ها یا فشارهای خارجی وابسته باشند، از درون می آید. تحقیقات به طور مداوم سطوح بالاتر خودانگیختگی را با عملکرد تحصیلی بهتر و موفقیت شغلی مرتبط می کند.
8. مهارت های اجتماعی: هنر ارتباط
یک استخدام جدید در یک استارتاپ شلوغ را تصور کنید. علیرغم طوفان چهره ها و اطلاعات جدید، او به این نکته اشاره می کند که نام و نقش همه اعضای تیم خود را یاد بگیرد. او در مورد سبک کاری آنها و اینکه چگونه می تواند به بهترین شکل از آنها حمایت کند می پرسد. او برخی از پیشینه و علایق خود را به اشتراک می گذارد. در عرض چند هفته، او تبدیل به یک همکار و مورد اعتماد می شود.
این کارمند جدید استعدادی برای ایجاد روابط دارد که یک نشانگر کلیدی هوش هیجانی است . او اهمیت هر تعامل، هر چقدر هم کوتاه باشد، را در تقویت اعتماد و رابطه درک می کند. افرادی که مهارت های اجتماعی قوی دارند اغلب به عنوان داشتن راه با مردم توصیف می شوند. آنها تمایل دارند شبکه های گسترده و متنوعی بسازند، فرصت های بیشتری برای خود ایجاد کنند و با سرعت بیشتری به موقعیت های رهبری برسند.
9. بیان عاطفی: اشتراک گذاری با دقت
تصور کنید که یکی از اعضای تیم به طور فزاینده ای در مورد عقب افتادن پروژه از برنامه زمان بندی شده استرس دارد. او به جای اینکه ناامیدی خود را تا زمانی که منفجر شود در بطری بطری ببندد، با آرامش و به وضوح نگرانی های خود را به سرپرست خود در جلسه بعدی یک به یک آنها بیان می کند. او با چند راه حل بالقوه و یک درخواست پشتیبانی آماده می شود.
این عضو تیم بیان عاطفی سالم را نشان می دهد که جزء حیاتی هوش هیجانی است. افراد دارای بیان عاطفی می توانند احساسات خود را به روشی معتبر و در عین حال مناسب با موقعیت بیان کنند. آنها احساسات دشوار را سرکوب یا نادیده نمی گیرند، بلکه از آنها به عنوان اطلاعات ضروری استفاده می کنند. تحقیقات نشان می دهد که این بیان متعادل با سلامت روانی و جسمی بهتر و روابط رضایت بخش تر ارتباط دارد.
10. مدیریت استرس : خنک ماندن تحت فشار
مدیری را در نظر بگیرید که در شلوغ ترین زمان سال با یک سری ضرب الاجل های فشرده مواجه است. با وجود مخاطرات زیاد و ساعات طولانی، او متمرکز و خوشبین است. او بیرحمانه اولویتبندی میکند، تا جایی که ممکن است به او تفویض اختیار میکند و به طور منظم برای شارژ کردن استراحت میکند. او تیم خود را تشویق می کند که همین کار را انجام دهد.
این مدیر بر هنر مدیریت استرس تسلط کامل دارد که نشانه هوش هیجانی بالاست. او میداند که مقدار معینی از استرس میتواند عملکرد را افزایش دهد، اما بیش از حد میتواند منجر به فرسودگی شغلی و خرابی شود. افرادی که مهارت های مدیریت استرس خوبی دارند، زرادخانه ای از استراتژی های مقابله ای سالم دارند. آنها می توانند دیدگاه خود را تحت فشار حفظ کنند و اثرات منفی استرس بر خود و دیگران را کاهش دهند.
نکته های کلیدی
- هوش هیجانی (EI) به توانایی شناخت، درک و مدیریت احساسات خود و درک احساسات دیگران اشاره دارد.
- تحقیقات نشان می دهد که EI اغلب موفقیت و نتایج زندگی را بهتر از معیارهای سنتی هوش مانند IQ پیش بینی می کند.
- خودآگاهی، پایه و اساس EI، شامل درک واضح حالات عاطفی و نحوه تأثیر آنها بر افکار و رفتار است.
- همدلی به ما این امکان را می دهد که احساسات دیگران را درک کرده و به اشتراک بگذاریم و باعث می شود ارتباطات بهتری داشته باشیم و روابط را ایجاد کنیم.
- تنظیم هیجانی مدیریت و بیان مناسب احساسات است که منجر به استرس کمتر و عملکرد بهتر می شود.
- گوش دادن فعال به معنای تمرکز کامل، درک و پاسخ متفکرانه به آنچه که شخص به صورت کلامی و غیرکلامی می گوید، می باشد.
- حل تعارض با هوشمندی عاطفی به اختلافات به صورت مشترک نزدیک می شود و به دنبال راه حل های برد-برد است.
- سازگاری، جنبه ای که اغلب نادیده گرفته می شود EI، توانایی تنظیم طرز فکر و رفتار خود با شرایط متغیر است.
- خودانگیختگی، بخشی جدایی ناپذیر از EI، توانایی تعیین اهداف معنادار و پیگیری آنها با قاطعیت، حتی در مواجهه با موانع است.
- مهارتهای اجتماعی قوی، یک نشانگر کلیدی EI، افراد را قادر میسازد تا ارتباط برقرار کنند، اعتماد را تقویت کنند و فرصتهایی را از طریق روابط ایجاد کنند.
- بیان عاطفی سالم شامل انتقال احساسات به طور واقعی و مناسب با سلامت روان و روابط بهتر است.
- مدیریت موثر استرس، مشخصه بارز EI بالا، شامل استفاده از راهبردهای مقابله ای سالم برای حفظ تمرکز و کاهش اثرات منفی استرس است.
- هوش عاطفی فقط یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه مجموعه ای از مهارت های عملی است که قابل مشاهده، درک و توسعه است.
- همانطور که تحقیقات در مورد EI به رشد خود ادامه می دهد، پتانسیل آن برای تغییر مثبت افراد، روابط و سازمان ها نیز افزایش می یابد.
نتیجه گیری
این ده مثال تصویر واضحی از هوش هیجانی در عمل ترسیم می کنند. ما میبینیم که چگونه خودآگاهی پایهها را میسازد، همدلی پلهایی را ایجاد میکند، و تنظیم عاطفی ما را در وضعیت یکنواخت نگه میدارد. ما شنوندگان فعال را تماشا می کنیم که بهترین ها را در دیگران به تصویر می کشند. حلکنندههای تعارض، برد-برد گریزان را پیدا میکنند، و ذهنهای سازگار، فرصت را در موانع میبینند.
در حالی که این نمونه ها از تحقیقات استخراج شده اند، قدرت آنها در عملی بودن عمیق آنها نهفته است. هوش هیجانی یک مفهوم انتزاعی یا یک ویژگی ذاتی نیست. این مجموعه ای از مهارت هایی است که می توان مشاهده کرد، درک کرد، توسعه داد و بهبود بخشید. همانطور که علم EI گسترش می یابد، پتانسیل آن برای تغییر زندگی، روابط و نهادهای ما برای بهتر شدن بیشتر می شود.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است