کودکی در عین حال که شیرین ترین دوره زندگی است اما می تواند با آسیب ها و اتفاقات ناخوشایند به تلخ ترین دوره تبدیل شود که آثار روحی و روانی آن تا پایان عمر باقی بماند.
به گزارش خط سلامت افرادی که در دوران کودکی خود آسیب ها و زخم های روانی را تجربه کرده اند در بزرگسالی دست به رفتارهای خاصی می زنند.
کودکی و زخم های روانی
کودکی اگر با اتفاقات و حوادث ناگوار همراه شود آثار مخربی بر روان می گذارد که معمولا با گذشت زمان خوب یا حل نمی شود و به رفتارهای افراد در بزرگسالی شکل می دهند.
این آسیبهای عمیق میتوانند نحوه تعامل با دنیای اطراف را شکل دهند و به طور نامحسوسی تصمیمها، واکنشها و روابط را هدایت کنند. افراد حامل این زخم ها معمولاً الگوهای رفتاری خاص زیر را از خود نشان می دهند.
جبران بیش از حد
یکی از رایج ترین رفتارهایی که در بزرگسالان حامل زخم های دوران کودکی دیده می شود، جبران بیش از حد است. این کار معمولاً یک مکانیسم دفاعی است، راهی برای جبران لحظه هایی که در کودکی احساس ناکافی یا کمبود وجود داشته است.
به عنوان مثال، شخصی که اغلب در کودکی مورد انتقاد قرار می گرفت، بیش از حد کمال گرا می شود و دائماً در هر کاری که انجام می دهد برای برتری تلاش می کند.
مشکل در اعتماد کردن به دیگران
مشکل در اعتماد کردن به دیگران یکی دیگر از الگوهای رفتاری رایج در میان بزرگسالانی است که زخمهای دوران کودکی را به همراه دارند.
ترس از رها شدن
ترس از رها شدن یکی دیگر از ویژگی های رایج در میان بزرگسالانی است که زخم های دوران کودکی را به همراه دارند. این ترس اغلب از تجارب غفلت یا از دست دادن در طول سال های شکل گیری ناشی می شود.
کسانی که در کودکی رها شده یا مورد بی توجهی قرار گرفته اند، اغلب سبک دلبستگی «مضطرب» را در خود ایجاد می کنند. آن ها در روابط خود بیش از حد چسبیده یا نیازمند می شوند، دائماً به دنبال اطمینان هستند و از تنها ماندن می ترسند.
با آگاهی و کمک حرفه ای روان شناس می توان سبک های دلبستگی سالم تری را ایجاد کرد و بر این ترس غلبه کرد.
هوشیاری بیش از حد
رفتار دیگری که اغلب توسط بزرگسالانی که زخمهای دوران کودکی را حمل میکنند نشان میدهند، هوشیاری بیش از حد است. بزرگ شدن در یک محیط ناپایدار یا ناامن باعث می شود کودک همیشه هوشیار باشد و همیشه مراقب خطر باشد. این حالت افزایش یافته آگاهی تا بزرگسالی ادامه می یابد و در نتیجه فردی همیشه در حالت آماده باش باشد.
این مسئله می تواند به طرق مختلف آشکار شود مانند حساسیت بیش از حد به انتقاد درک شده، پیش بینی مداوم نتایج منفی، یا نگرانی بیش از حد در مورد ایمنی و امنیت.
در حالی که هوشیاری بیش از حد یک استراتژی بقا در دوران کودکی پر هرج و مرج است ، اما در بزرگسالی خسته کننده و اضطراب آور است.
مشکل در بیان احساسات
بزرگسالانی که زخم های دوران کودکی را حمل می کنند اغلب در بیان احساسات خود مشکل دارند.
اگر در دوران کودکی به دلیل نشان دادن برخی احساسات مورد تنبیه یا تمسخر قرار میگرفتند، یا در محیطی بزرگ میشدند که در آن احساسات آشکارا مورد بحث قرار نمیگرفت، یاد گرفته اند که احساسات خود را سرکوب کنند. این مسئله منجر به عادت به کاهش احساسات در بزرگسالی می شود که در نهایت منجر به استرس، اضطراب و حتی مشکلات جسمی می شود.
درک این الگوها و یادگیری روشهای سالمتر برای بیان و مدیریت احساسات ، کلید درمان و داشتن یک زندگی متعادلتر است. برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است.