اختلال OCD یک وضعیت سلامت روانی است که با افکار یا تمایلات مزاحم و ناخواسته ( وسواس ها) مشخص میشود که منجر به رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی (اجبارها) میشود.
به گزارش خط سلامت، افراد مبتلا به OCD معمولاً برای کاهش اضطراب یا جلوگیری از وقوع یک رویداد ترسناک، به این رفتارها روی میآورند، اما این تسکین معمولاً موقتی است و منجر به چرخهای از افکار وسواسی و اقدامات اجباری میشود. این اختلال تقریباً ۱ تا ۲ درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار میدهد و هرچند علل دقیق آن به طور کامل درک نشده است، تحقیقات نشان میدهند که ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و نورو بیولوژیکی به توسعه آن کمک میکنند.
محمد فاتح تابارا، نویسنده این مطالعه و استادیار روانپزشکی در دانشگاه فیراط، گفت: «این مطالعه به دلیل شناسایی این نکته که اختلال وسواس فکری-عملی با چندین عامل نورو بیولوژیکی مرتبط است، انجام شد، اما مکانیزمهای زیرین آن هنوز به طور عمده مبهم باقی ماندهاند.»
تنظیم ریتمهای شبانهروزی
وی افزود: «غده پینهآل که نقش مهمی در تنظیم ریتمهای شبانهروزی و ترشح ملاتونین دارد، به طور کامل در ارتباط با OCD مورد مطالعه قرار نگرفته است. تحقیقات قبلی تغییرات هورمونی را در شرایطی مانند اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی عمده نشان داده و احتمالاً ارتباطی بین اختلالات مرتبط با ملاتونین و OCD وجود دارد. با این حال، هیچ مطالعه ساختاری بر روی غده پینهآل در بیماران مبتلا به OCD انجام نشده بود.»
تابارا ادامه داد: «با توجه به فعالیت بیش از حد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال، سطوح بالای کورتیزول و ترشح تغییر یافته ملاتونین که در OCD مشاهده شده، به نظر میرسید که تغییرات در حجم غده پینهآل ممکن است در پاتوفیزیولوژی این اختلال نقش داشته باشد. این شکاف در ادبیات علمی موجب علاقه به بررسی این موضوع شد که آیا حجمهای غده پینهآل در بیماران مبتلا به OCD با گروههای کنترل سالم متفاوت است یا خیر.»
برای انجام این مطالعه، تابارا و همکارانش ۲۰ بیمار مبتلا به OCD را از بخش روانپزشکی دانشگاه فیراط و ۲۰ شرکتکننده سالم را استخدام کردند. همه شرکتکنندگان بین ۱۸ تا ۶۵ سال سن داشتند و معیارهای خاصی را برای ورود به مطالعه داشتند. بیماران بر اساس معیارهای ذکر شده در ویرایش پنجم *راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی* (DSM-5) تشخیص داده شدند.
محققان اطمینان حاصل کردند که هیچیک از بیماران دارای شرایط روانپزشکی دیگر، سابقه آسیب شدید سر یا شرایط پزشکی که میتواند بر ساختار مغز تأثیر بگذارد، نباشند. به همین ترتیب، گروه کنترل شامل افرادی بدون اختلالات روانی یا ناهنجاریهای مغزی بود. هر دو گروه تحت اسکنهای تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) با وضوح بالا با استفاده از یک سیستم ۱.۵ تسلا قرار گرفتند تا تصاویر دقیقی از مغز، با تمرکز خاص بر غده پینهآل، به دست آورند.
برای اندازهگیری حجمهای غده پینهآل، محققان از یک ابزار نرمافزاری نیمهخودکار استفاده کردند که به آنها اجازه میداد مرزهای غده را با دقت تعریف کنند. اندازهگیریها توسط یک نورورادیولوژیست که از تشخیصهای شرکتکنندگان بیخبر بود، انجام شد تا تعصب به حداقل برسد. پس از جمعآوری دادهها، محققان از تحلیلهای آماری برای مقایسه حجمهای غده پینهآل بین بیماران OCD و کنترلهای سالم استفاده کردند.
نتایج نشان داد تفاوت معناداری در حجمهای غده پینهآل بین دو گروه وجود دارد. به طور متوسط، حجم غده پینهآل بیماران OCD (۸۴.۶۵ میلیمتر مکعب) کوچکتر از گروه کنترل سالم (۱۰۶.۳۰ میلیمتر مکعب) بود. این یافته تحت تأثیر عوامل جمعیتی مانند سن یا جنسیت قرار نگرفت، زیرا این متغیرها به طور یکنواخت در هر دو گروه توزیع شده بودند.
جالب اینجاست محققان هیچ تفاوت معناداری در حجمهای کلی مغز یا ماده خاکستری و سفید بین دو گروه پیدا نکردند. این نشان میدهد که کاهش اندازه غده پینهآل بخشی از تغییرات وسیعتر در ساختار مغز نیست، بلکه ممکن است خاص خود غده باشد.
تابارا در گفتگو با *PsyPost* گفت: «اینکه حجمهای غده پینهآل در گروه OCD به طور قابل توجهی کوچکتر بود، با وجود اینکه هیچ تفاوت معناداری در حجمهای کلی مغز، ماده سفید یا ماده خاکستری وجود نداشت، غیرمنتظره بود.»
این یافتهها به ارتباط احتمالی بین OCD و غده پینهآل اشاره دارند، به ویژه با توجه به نقش این غده در تنظیم ریتمهای شبانهروزی و تولید ملاتونین. تحقیقات قبلی نشان دادهاند که افراد مبتلا به OCD معمولاً اختلالات خواب و سطوح تغییر یافتهای از هورمونهایی مانند کورتیزول و هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک (ACTH) را تجربه میکنند که هر دو به استرس و چرخه شبانهروزی بدن مرتبط هستند.
علاوه بر این، مطالعات نشان دادهاند که سطوح ملاتونین، که معمولاً در شب برای ترویج خواب بالاتر است، ممکن است در افراد مبتلا به OCD پایینتر باشد. کاهش اندازه غده پینهآل که در این مطالعه مشاهده شد، ممکن است به این تغییرات هورمونی مربوط باشد، اما ماهیت دقیق این رابطه هنوز مشخص نیست.
تابارا توضیح داد: «غده پینهآل مهم است زیرا ریتمهای خواب و بیداری را از طریق تولید ملاتونین، هورمونی که بر ریتمهای شبانهروزی تأثیر میگذارد، تنظیم میکند. این یافته نشان میدهد که عوامل بیولوژیکی، به ویژه آنهایی که به غده پینهآل و تولید ملاتونین مربوط میشوند، ممکن است در OCD نقش داشته باشند. هرچند این مطالعه کوچک است و تحقیقات بیشتری مورد نیاز است، اما نتایج به ارتباط احتمالی بین الگوهای خواب مختل، عدم تعادلهای هورمونی و توسعه OCD اشاره میکند.»
در حالی که این مطالعه شواهدی از تفاوت ساختاری در مغز افراد مبتلا به OCD ارائه میدهد، محدودیتهایی نیز دارد. اولاً، اندازه نمونه نسبتاً کوچک بود و تنها شامل ۲۰ بیمار و ۲۰ کنترل سالم بود. تابارا گفت: «مطالعات آینده با گروههای بزرگتر و متنوعتر برای تأیید نتایج مورد نیاز است.»
محدودیت دیگر این است که محققان سطوح هورمونی را در شرکتکنندگان اندازهگیری نکردند. تابارا خاطرنشان کرد: «در حالی که مطالعه حجم کوچکتر غده پینهآل را در بیماران OCD یافت، تغییرات هورمونی مانند سطوح ملاتونین یا کورتیزول را ارزیابی نکرد، که در درک عملکرد این غده مهم هستند. بدون این اندازهگیریها، دشوار است که تغییرات ساختاری را به فرآیندهای بیولوژیکی مرتبط با OCD پیوند دهیم.»
بررسی چگونگی ارتباط حجم غده پینهآل با الگوهای خواب، سطوح ملاتونین و اختلالات شبانهروزی در بیماران OCD میتواند درک جامعتری از مکانیزمهای بیولوژیکی پشت این اختلال ارائه دهد. در نهایت، این خط تحقیقاتی میتواند به رویکردهای درمانی جدیدی که به سیستم شبانهروزی یا تنظیم ملاتونین هدفگذاری میکنند، منجر شود و گزینههای درمانی جدیدی برای افراد مبتلا به OCD ارائه دهد.
تابارا گفت: «اهداف بلندمدت این خط تحقیقاتی، عمیقتر کردن درک از مکانیزمهای بیولوژیکی زیرین OCD و بررسی نقش غده پینهآل و هورمونهای مرتبط با آن، به ویژه ملاتونین، در پاتوفیزیولوژی این اختلال است. با درک نقش غده پینهآل و تنظیم شبانهروزی در OCD، این تحقیق میتواند به توسعه استراتژیهای درمانی جدید کمک کند. این ممکن است شامل درمانهایی باشد که عدم تعادلهای ملاتونین را برطرف کرده یا به سیستم شبانهروزی هدفگذاری کنند و بهبود خواب و کاهش علائم OCD را امکانپذیر سازند.»
تابارا در پایان گفت: «نکته دیگری که باید تأکید شود، نوآوری این مطالعه است. به عنوان اولین تحقیق که حجم غده پینهآل را در بیماران مبتلا به OCD بررسی میکند، این مطالعه مسیر جدیدی را برای بررسی عوامل بیولوژیکی مؤثر در این اختلال باز میکند. اگرچه اندازه نمونه کوچک است و تحقیقات بیشتری مورد نیاز است، این تحقیق قطعه مهمی از معماهای پیچیده پاتوفیزیولوژی OCD را اضافه میکند.»
وی ادامه داد: «علاوه بر این، در حالی که این مطالعه بر تغییرات ساختاری تمرکز داشت، کارهای آینده باید به ادغام مطالعات عملکردی—مانند اندازهگیری سطوح ملاتونین، الگوهای خواب و اختلالات ریتم شبانهروزی—بپردازند تا درک جامعتری از چگونگی ارتباط ناهنجاریهای غده پینهآل با علائم رفتاری و شناختی مشاهدهشده در OCD فراهم کنند.»
تابارا در پایان اظهار امیدواری کرد که این مطالعه دیگران را به بررسی اجزای نورو بیولوژیکی کمتر بررسی شده در اختلالات روانی ترغیب کند، که ممکن است به بهبود نشانگرهای تشخیصی و درمانهای نوآورانه در آینده منجر شود.
این مطالعه تحت عنوان «کاهش حجم غده پینهآل در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی» توسط مراد آتماچا، سوئلر ییلدیض، محمد فاتح تابارا، محمد گورکان گورک، مصطفی ییلدیریم و حنفی ییلدیریم نوشته شده است.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است