
در یکی از شهرهای کوچک شمال غربی کشور، مهتاب به عنوان مادر دو فرزند کوچک، زندگی سختی را پشت سر میگذاشت. پس از ازدواج دوم و ورود به زندگی جدید، مشکلات روانی و اختلالات شدید روحی او، که سالها به صورت پنهان باقی مانده بود، به فاجعهای بیرحمانه منتهی شد.
به گزارش خط سلامت تصمیم او برای پایان دادن به زندگی خود و کودکانش، به شدت تحت تأثیر شرایط روانی پیچیدهای بود که هرگز به درستی شناسایی و درمان نشده بود. این داستان تنها یک تراژدی نیست، بلکه درسی است از بیتوجهی به سلامت روانی در دورههای حساس زندگی.
روز حادثه و واکنش اولیه
روز حادثه، رضا طبق معمول صبح زود از خانه خارج شد تا به محل کارش در سدسازی برود. مهتاب که در روزهای اخیر دچار ناراحتی و اضطراب شده بود، پس از بدرقه همسرش، در خانه تنها ماند. حوالی ساعت ۱۰ صبح، او در حالی که دچار آشفتگی شدیدی شده بود، تصمیمی تلخ گرفت. ابتدا نازنین، دختر ششسالهاش را صدا زد و او را به اتاق خواب برد. بر اساس شواهد، ابتدا او را با بالش خفه کرد و سپس به سراغ نوزادش، پارسا رفت. نوزاد که هیچ مقاومتی نمیتوانست نشان دهد، به همان شکل جان خود را از دست داد.
پس از ارتکاب این جنایت، مهتاب دچار آشفتگی شدیدتری شد. او در حالی که در شوک و ناباوری به سر میبرد، تصمیم گرفت به زندگی خود نیز پایان دهد. با استفاده از یک چاقو، چندین بار به خود ضربه زد اما پیش از آنکه جانش را از دست بدهد، دچار ضعف شد و در همان اتاق بیهوش افتاد.
حوالی ظهر، وقتی رضا به خانه بازگشت، سکوت سنگینی فضای خانه را فرا گرفته بود. وقتی وارد اتاق شد، همسرش را نیمهجان و کودکانش را بیجان یافت. این صحنه، نهتنها برای رضا، بلکه برای تمام اطرافیان غیرقابل درک بود. او بلافاصله با اورژانس تماس گرفت. مهتاب به بیمارستان منتقل شد و پس از چندین ساعت مراقبت، زنده ماند. اما نازنین و پارسا دیگر به زندگی بازنمیگشتند.
تحلیل روانشناختی
پزشکان تأیید کردند مهتاب سالها از یک بیماری روانی رنج میبرده است. بررسیهای اولیه نشان داد او احتمالاً دچار اختلال شخصیت دوقطبی یا افسردگی پس از زایمان بوده است. این نوع بیماریها در صورت عدم درمان مناسب میتوانند منجر به واکنشهای شدید و ناگهانی شوند.
افسردگی پس از زایمان: برخی از مادران پس از زایمان دچار تغییرات هورمونی شدید میشوند که بر خلقوخو و تصمیمگیری آنها تأثیر میگذارد. اگر این وضعیت تحت درمان قرار نگیرد، ممکن است به روانپریشی پس از زایمان منجر شود، که میتواند باعث افکار و رفتارهای خطرناک شود.
اختلال دوقطبی و شوکهای محیطی: به گفته رضا، مسئولیتهای زندگی زناشویی و بارداری ناخواسته، فشار روانی مضاعفی بر مهتاب وارد کرده بود. تغییر ناگهانی نقشهای اجتماعی و مسئولیتهای مادرانه، بدون حمایت کافی، میتواند بحرانهای روحی را تشدید کند.
انزوای اجتماعی و فشارهای خانوادگی: مهتاب، که قبلاً در خانه پدری بدون مسئولیتهای سنگین زندگی میکرد، با ازدواج دومش ناگهان با چالشهای جدیدی روبهرو شد. اگرچه همسرش سعی کرده بود حمایتش کند، اما این حمایت کافی به نظر نمیرسید.
واکنش اطرافیان و تصمیم قضایی
با وجود این فاجعه، رضا و همسر اول مهتاب از شکایت صرفنظر کردند. آنها معتقد بودند که مهتاب در حالت طبیعی چنین کاری انجام نمیداد. این تصمیم، علاوه بر بعد انسانی، میتواند بر نحوه صدور حکم دادگاه تأثیر بگذارد. چنین پروندههایی اغلب نیازمند بررسی دقیق روانپزشکی هستند تا مشخص شود که فرد در زمان وقوع جرم در چه وضعیتی بوده است.
جمعبندی
این پرونده نمونهای دردناک از تأثیر بیماریهای روانی درماننشده بر زندگی خانوادگی است. عدم آگاهی از علائم هشداردهنده و نادیده گرفتن نیازهای درمانی میتواند به فجایعی غیرقابلجبران منجر شود. شاید اگر مهتاب از حمایت روانی و درمان مناسب برخوردار بود، امروز سرنوشت این خانواده به شکل دیگری رقم میخورد. درسی که از این ماجرا میتوان گرفت، ضرورت توجه به سلامت روانی، بهویژه در دوران بارداری و پس از زایمان، است.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است