14 نوع خودشیفتگی و آنچه درباره آنها باید بدانید

خط سلامت: اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) اغلب با احساس خود بزرگ بینی و فقدان همدلی همراه است. با این حال، خودشیفتگی می‌تواند به روش‌های مختلفی ظاهر شود و چندین نوع غیررسمی خودشیفتگی وجود دارد که ویژگی‌ها و رفتارهای مختلف را در این اختلال توصیف می‌کند.

14 نوع خودشیفتگی و آنچه درباره آنها باید بدانید

اختلال شخصیت خودشیفته (خودشیفتگی ) یکی از 10 اختلال شخصیت قابل تشخیص است و با یک تصویر بزرگ از خود و عدم همدلی تعریف می شود. 

به گزارش خط سلامت از آنجایی که افراد خودشیفته نمی توانند ارزش خود را در درون خود بیابند، بیش از حد بر نحوه دیده شدن، درک و برخورد دیگران با خود متمرکز هستند. 

اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) چیست؟

خودشیفته ها برای اینکه احساسی کنند خاص یا مهم هستند، به توجه و تحسین بیرونی تکیه می کنند. آنها می توانند فروپاشی خودشیفتگی را تجربه کنند، حالت تدافعی پیدا کنند، واکنش منفی نشان دهند و حتی زمانی که منبع خودشیفتگی خود را دریافت نمی کنند، رفتار مخربی داشته باشند .

هنگامی که این اتفاق می افتد، نفس آنها به سرعت از بین می رود و ناامنی ها و شرم شخصی آنها آشکار می شود. از این به عنوان آسیب خودشیفتگی یاد می شود که اغلب منجر به واکنش های تدافعی و تهاجمی یا خشم خودشیفته می شود . این مکانیسم های دفاعی می توانند مانع شکل گیری و حفظ روابط سالم و نزدیک شوند.

طبق DSM-5، فردی که خودشیفتگی دارد باید حداقل پنج مورد از موارد زیر را نشان دهد:

بزرگ نمایی

استحقاق

عدم همدلی

مشغولیت با خیالات موفقیت

نیاز بیش از حد به تحسین

رفتارهای متکبرانه

حس برتری

استثمار دیگران

14 نوع خودشیفتگی

از آنجا که خودشیفتگی در یک طیف رخ می دهد، ممکن است به روش های مختلفی بروز کند. دو نوع اصلی خودشیفتگی وجود دارد: بزرگ و آسیب پذیر. علاوه بر انواع اصلی NPD، انواع فرعی غیر رسمی بسیاری از خودشیفتگی وجود دارد.

دو نفر با تشخیص خودشیفتگی ممکن است تظاهرات متفاوتی داشته باشند. در حالی که خودشیفتگی یک تشخیص رسمی DSM-5 است، انواع خاص‌تر خودشیفته‌ها اشکال غیررسمی و محاوره‌ای برای شناسایی انواع رایج خودشیفته‌ها هستند.

در زیر 14 نوع رایج خودشیفته ها آورده شده است:

خودشیفتگی آشکار

خودشیفته‌های آشکار نمونه اولیه از خودشیفته‌ها هستند. آنها بزرگواری نشان می دهند، در موفقیت های خود اغراق می کنند و در فعالیت هایی شرکت می کنند که برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران طراحی شده اند. منیت بیش از حد متورم آنها را به این باور می رساند که واقعاً از دیگران خاص تر و شایسته تر هستند. علاوه بر این، آنها قادر به تصدیق هر گونه عیب یا کاستی در خود نیستند، اگرچه ممکن است سریعاً آنها را در دیگران نشان دهند.

خودشیفتگی آشکار معمولاً با شخصیتی برونگرا همراه است که برای جلب توجه و ساختن مخاطب برای لاف زدن آنها استفاده می شود. خودشیفته های آشکار از جذابیت و کاریزمای خود برای متقاعد کردن دیگران به عظمت خود استفاده می کنند. با این حال، ناتوانی آنها در احساس همدلی منجر به روابط سطحی می شود که گرما یا طول عمر واقعی ندارند.

خودشیفتگی پنهان

خودشیفته‌های پنهان ، که به‌عنوان خودشیفته‌های آسیب‌پذیر نیز شناخته می‌شوند ، با وجود تجربه شکنندگی عاطفی شدید، حسادت مزمن و مشکل در انتقاد، معمولاً خجالتی، محتاط، خودخوار و نگران به نظر می‌رسند. خودشیفتگان پنهان تمایل دارند دائماً خود را با شادی، دارایی و روابط شخص دیگری مقایسه و قضاوت کنند. به همین دلیل، آنها اغلب اوقات خود را تنها می گذرانند و ممکن است سطوح بالاتری از خودکشی را نسبت به سایرین مبتلا به خودشیفتگی تجربه کنند.

خودشیفتگی بیش از حد هوشیار

هوشیاری بیش از حد نشان دهنده نیاز به مراقبت مداوم برای تهدیدات است. همراه کردن این ویژگی با خودشیفتگی منجر به این می‌شود که فردی همیشه مراقب نشانه‌هایی از انتقاد یا تحقیر دیگران باشد. خودشیفته های بیش از حد هوشیار از طرد شدن تا حد زیادی می ترسند و در رفتارهای بی ضرر دیگران، توهین و توهین می بینند.

خودشیفته‌های بیش‌هوشیار نمی‌توانند در اطراف دیگران آرام بگیرند، زیرا به نشانه‌هایی از احتمال بی‌احترامی یا تحقیر گوش می‌دهند. برای این نوع خودشیفته ها، معاشرت کردن بسیار دردناک است. در حالی که احساس می کنند مستحق توجه و تحسین دیگران هستند، نمی توانند خطرات طرد شدن یا رها شدن را که در محیط های اجتماعی ایجاد می کند، کنترل کنند.

خودشیفتگی بزرگ

خودشیفته‌های بزرگ الگوهای برتری، خودنمایی و عدم توجه به وقت دیگران را نشان می‌دهند. در حالی که این ویژگی ها در میان بسیاری از افراد مبتلا به خودشیفتگی رایج است، اما در میان خودشیفته های بزرگ بیشتر اغراق می شود. این نوع خودشیفته ها ممکن است نسبت به آنهایی که خودشیفتگی استاندارد دارند، قاطع تر، برونگراتر و استثمارگرتر باشند.

از آنجایی که خودشیفته‌های بزرگ به توانایی‌ها و هوش خود بسیار باور دارند، تمایل دارند نسبت به متخصصان و مافوق‌هایشان بی‌اعتمادی شدید نشان دهند. 5 در عوض، آنها به سوی کسانی که تحسین فراوانی را برای آنها به ارمغان می آورند، جذب می شوند. آنها ممکن است از این برای تغذیه باورهای نادرست یا اغراق آمیز در مورد اهمیت، هدف، توانایی ها یا هویت خود استفاده کنند (همچنین به عنوان هذیان عظمت شناخته می شود.

خودشیفتگی نمایشی

خودشیفتگی نمایشگاه‌گرا به خودشیفته‌هایی اطلاق می‌شود که باید در مرکز توجه باشند یا به عنوان زندگی مهمانی دیده شوند. آنها هوس تحسین دیگران را دارند و برای مورد توجه قرار گرفتن تمام تلاش خود را می کنند. آنها همچنین می خواهند در جمع افرادی به همان اندازه که خودشان فکر می کنند شگفت انگیز باشند، گرفتار شوند.

اغلب، خودشیفته‌های نمایشگاه‌گرا به دیگران می‌گویند چگونه لبخند بزنند، چه بپوشند، و چه بگویند یا نگویند/نکنند. آنها می خواهند خط داستانی و هر شخصیت داستان را کنترل کنند. علاوه بر این، آنها کاملاً معتقدند که دیگران آنها را آنگونه که خودشان می بینند خاص و شایسته می دانند. آن‌ها برنده‌ترین مهمانی‌ها، بمب‌افکن‌های عکس، و جلب‌کنندگان توبه‌نشده هستند.

خودشیفتگی جنسی

خودشیفته های جنسی افرادی هستند که رضایت و نیازهای جنسی خود را در اولویت قرار می دهند. عدم همدلی با شرکای جنسی خود؛ نشان دادن یک حس متورم از احترام جنسی؛ انتظار تحسین مکرر برای عملکرد جنسی خود را داشته باشید. و احساس حق داشتن رابطه جنسی در زمان و مکانی که می خواهند داشته باشند. 

در حالی که رابطه جنسی با یک خودشیفته در ابتدا عاشقانه و پرشور است - در واقع، اغلب به این صورت است که آنها شریک زندگی خود را جلب می کنند - معمولاً یک طرفه، معامله گر و حتی بالقوه تهاجمی می شود. با وجود اینکه به نظر می رسد برای صمیمیت فیزیکی ارزش قائل هستند و اعتماد به نفس فراوانی در عملکرد جنسی خود نشان می دهند، خودشیفته های جنسی ممکن است یک اختلال صمیمیت داشته باشند که مشخصه آن دشواری در ارائه و دریافت نزدیکی عاطفی است.

خودشیفتگی انتقام جویانه

خودشیفته های کینه توز نسبت به اختلاف نظرها، تعیین حد و مرزها، طرد شدن، و انتقادهای ادراک شده حساس هستند. آنها این تجربیات را شخصی می‌گیرند و به شدت از آنها صدمه می‌بینند (اگرچه این را نمی‌پذیرند.) به نوبه خود، ممکن است با حملات و وحشت نسبت به شخصی که از نظر آنها غیرمنطقی است، پاسخ دهند.

رفتار خودشیفته انتقام جویانه ممکن است شامل خرابکاری در شغل یا شهرت یک نفر، پاسخ دادن با خشم خودشیفته، باج گیری، یا صحبت کردن پشت سر کسی باشد. خودشیفتگان کینه توز معمولاً در نظرشان نسبت به فردی که به آنها صدمه زده است، بی‌تحرک هستند، حتی اگر عذرخواهی دریافت کرده باشند یا متوجه شده باشند که چیزی که آنها را ناراحت کرده است هرگز اتفاق نیفتاده است.

خودشیفتگی بدخیم

خودشیفتگی بدخیم یک اصطلاح محاوره ای است که برای توصیف آنهایی که علائم خودشیفتگی و اختلال شخصیت ضد اجتماعی را نشان می دهند استفاده می شود . در مجموع، این اختلالات به صورت تکبر، نیاز به قدرت و به رسمیت شناختن، فقدان همدلی، تمایل به استفاده یا استثمار دیگران و تجربه لذت از بدرفتاری با دیگران ظاهر می شوند. خودشیفته‌های بدخیم تمایل دارند نسبت به افراد مبتلا به خودشیفتگی معمولی، اختلالات، مشکلات در روابط و پاسخ‌های بدتر به درمان را گزارش کنند.

خودشیفتگی آنتاگونیستی

افرادی که شخصیت متضاد را با ویژگی های خودشیفتگی ادغام می کنند، شخصیتی به شدت غیرجذاب برای دیگران به نمایش می گذارند. آنها فاقد جذابیت سایر انواع خودشیفتگی هستند و در عوض ویژگی های نامطلوب تر مانند استحقاق، تکبر، عدم همدلی و بی توجهی به رفاه دیگران را نشان می دهند. شخصیت متضاد آنها باعث می شود که بسیار تدافعی باشند، بدترین چیزها را در نظرات دیگران فرض کنند و به هر گونه حقارت واقعی یا خیالی با خشم پاسخ دهند.

خودشیفتگی جسمانی

خودشیفتگان جسمانی از درک خود از بدن فیزیکی خود احساس برتری، استحقاق و ارزش خود را می گیرند. آنها از چهره و فضای فیزیکی اطراف خود برای بیان ویژگی های خودشیفتگی خود استفاده می کنند.

در حالی که خودشیفته‌های جسمی با اعتماد به زیبایی، قدرت و تناسب اندام خود ظاهر می‌شوند، تمایل دارند به ظاهر خود وسواس داشته باشند و از ظاهر دیگران انتقاد کنند و این امر نشان دهنده عدم امنیت و عزت نفس پایین است. خودشیفته های جسمی ممکن است به ارزش شخصی و برتری جنسی نیز دست یابند. با این حال، رابطه جنسی لازم نیست - همانطور که در مورد خودشیفته های جنسی وجود دارد - برای اینکه خودشیفته جسمی ارزش خود را ایجاد کند.

خودشیفتگی مغزی

خودشیفته‌های مغزی ، که به عنوان خودشیفته‌های فکری نیز شناخته می‌شوند، افرادی هستند که منبع خودشیفتگی خود را با تلقی شدن به عنوان فردی باهوش، مطالعه و متخصص انجام می‌دهند. این خودشیفته‌ها تمایل دارند خودمحور باشند، از هوش خود علیه دیگران استفاده کنند، به دانش خود افتخار کنند، دیگران را بیش از حد اصلاح کنند، و توانایی‌های فکری دیگران را کم‌اهمیت جلوه دهند. در حالی که خودشیفته‌های روشنفکر عموماً باهوش هستند، اغلب به گونه‌ای ظاهر می‌شوند که گویی تحصیلکرده‌تر از آنچه واقعا هستند هستند. این کار برای پوشاندن ناامنی های اساسی و عدم بینش انجام می شود.

 خودشیفتگی جمعی

خودشیفتگان جمعی کسانی هستند که دارای ادراک بزرگ و متورم از خود در یک محیط جمعی هستند. آنها بر این باورند که پتانسیل و توانایی فوق العاده ای دارند و اغلب خود را بهترین شنوندگان، کمک کنندگان، معاشرت کنندگان و افراد خیریه روی کره زمین می دانند. در واقع، آنها نسبتاً ریاکار هستند، زیرا بیشتر تمرکز آنها بر رفع نیازهای درونی خود است.

خودشیفتگی سالم

در حالی که ممکن است به نظر بی‌سابقه به نظر برسد، ایجاد خودشیفتگی سالم می‌تواند مزایای خود را داشته باشد. داشتن یک احساس قوی از خود ارزشمندی که در واقعیت ریشه دارد، کلید اصلی بودن یک بزرگسال سالم، شاد و با اعتماد به نفس است.  خودشیفته سالم می تواند نیازهای خود را بپذیرد و اولویت بندی کند و در این مورد احساس گناه نکند. آنها ممکن است موفقیت های خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، اما این کار را فقط برای جلب تحسین دیگران انجام نمی دهند.

خودشیفته های سالم اعتماد به نفس دارند و انعطاف پذیری و پشتکار نشان می دهند. آنها برای جذب دوستان و شرکای بالقوه به کاریزما، بزرگ نمایی یا رفتارهای معاملاتی تکیه نمی کنند. اعتماد به نفس، مرزهای سالم، تعهد به رشد خود، و ارزش قائل شدن به نیازهای خود و دیگران در کنار هم قرار می گیرند تا آنها را به فردی تبدیل کنند که دیگران دوست دارند بشناسند.

چگونه با یک خودشیفته رفتار کنیم؟

برخورد با یک خودشیفته می تواند چالش برانگیز و خسته کننده باشد. با این حال، با تمرین، می تواند قابل تحمل تر شود. اجتناب از رویارویی، تعیین حد و مرز، آموزش خود، مراقبت از خود، یا حتی قطع رابطه با یک خودشیفته، همه راه‌های سالمی برای مقابله با یک خودشیفته هستند. این اقدامات زمانی آسان‌تر است که از محدودیت‌های رابطه با یک خودشیفته آگاه باشید و آن را درک کنید.

در اینجا چند راه برای مقابله با یک خودشیفته وجود دارد:

از رویارویی بپرهیزید: خودشیفته‌ها واکنش‌های شدید و تهاجمی نسبت به انتقاد دارند. در صورت امکان، انتخاب نبردها و اجتناب از رویارویی می تواند به کاهش رنج شما کمک کند.

حد و مرزها را تعیین کنید: هنگام تعیین مرزهای سالم در مورد انواع رفتارها در مقابل رفتارهایی که مناسب نیستند، به یاد داشته باشید که محکم و واضح باشید. رفتار غیرقابل قبول را به وضوح نام ببرید ("درباره من پشت سرم صحبت نکنید") و این ادعا را هر چند بار که لازم است تکرار کنید.

خود را آموزش دهید: یادگیری در مورد خودشیفتگی و تأثیر آن می تواند به شما کمک کند تا تجربه خود را درک کنید، اعتبار خود را پیدا کنید، احساس قدرت کنید و رفتار فرد خودشیفته را زمینه سازی کنید.

آنچه را که آنها می گویند شخصی نگیرید: ممکن است درونی کردن آنچه یک خودشیفته می گوید وسوسه انگیز باشد، اما ممکن است منجر به الگوهای ناسالم خودانتقادی شود . به خود یادآوری کنید که نظرات یک خودشیفته فقط قضاوت است (و نه لزوماً واقعیت).

به دنبال حمایت باشید: اطراف خود با دیگرانی که می توانند تجربه شما را تایید کنند، راه مهمی برای دریافت حمایت عاطفی است که ممکن است به آن نیاز داشته باشید. فقط مراقب باشید که چه اطلاعاتی در مورد رفتار خودشیفته به اشتراک می گذارید تا از درگیری بیشتر جلوگیری کنید.

از تقویت رفتار خودشیفتگی خودداری کنید: مراقب باشید رفتارهای ناخواسته (مانند بزرگ نمایی یا ستایش طلبی) را تقویت نکنید. یعنی با لبخند زدن یا موافقت از نشان دادن دوست داشتنی بودن آن صفات خودداری کنید.

مراقبت از خود را تمرین کنید: افراد خودشیفته ممکن است احساس بی توجهی، بی اولویتی و مهم بودن را در شما ایجاد کنند. برای مبارزه با این اثرات، تمرین مراقبت از خود را در نظر بگیرید - سعی کنید یادداشت برداری ، ورزش، یا انجام فعالیت های دلپذیر را انجام دهید.

آیا یک خودشیفته می تواند تغییر کند؟

بسیاری بر این باورند که چون خودشیفتگی یک اختلال شخصیت است، یک خودشیفته هرگز تغییر نخواهد کرد. در واقع، اگر یک فرد مبتلا به خودشیفتگی مایل به شروع درمان باشد، ممکن است بتواند راه‌هایی برای همدلی بهتر با دیگران و کار بر روی رفتارهای خودشیفته خود بیاموزد.

بسیاری از خودشیفته‌ها به دنبال درمان نیستند، زیرا شکاف‌های خودآگاهی آن‌ها معمولاً به آن‌ها اجازه نمی‌دهد تا زمینه‌های خودسازی را تشخیص دهند. اگر یک خودشیفته نسبت به درمان مقاوم باشد یا معتقد باشد که رفتار خودشیفته او موجه است، بعید است که تغییر کند. با این حال، بسیاری از افراد خودشیفته در نهایت برای علائم دیگر، مانند اضطراب یا افسردگی، وارد درمان می شوند، که سپس در را برای ویژگی های خودشیفته باز می کند تا در نهایت درمان شوند.

برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
ارسال نظر

خط سلامت
فیلم ها
  • خط سلامت: عشق و حسادت با هم مرتبط هستند زیرا یک هورمون مشترک در این دو احساس نقش دارد. عشق احساسی است که به هورمون…

گزارش ویژه
پادکست
  • 00:00
    00:00
اتاق درمان