چرا در بحث‌ها گرفتار می‌شویم و چگونه از آن اجتناب کنیم؟

خط سلامت:بسیاری از ما تجربه کرده‌ایم که در بحث‌ها و مکالمات تحریک‌آمیز گرفتار می‌شویم، حتی زمانی که می‌دانیم این دقیقا همان چیزی است که طرف مقابل می‌خواهد. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟

چرا در بحث‌ها گرفتار می‌شویم و چگونه از آن اجتناب کنیم؟

گاهی اوقات واکنش‌های ما به این گونه تحریکات غیرارادی است و در مواقع استرس ، ما به الگوهای آشنا می‌افتیم. شناخت محرک‌های عاطفی و آگاهی از واکنش‌های خود می‌تواند کمک کند که در موقعیت‌های مشابه، از این تله‌ها دوری کنیم. شناخت محرک‌ های عاطفی به ما کمک می‌کند وقتی واقعاً مهم است، درگیر شویم.

به گزارش خط سلامت می‌دانیم که درگیر شدن دقیقاً همان چیزی است که آنها می‌خواهند. علیرغم تشخیص بازی ، بسیاری از ما مشتاقانه در آن شرکت می‌کنیم.

چرا طعمه را می‌گیریم؟

تحریک‌کنندگان کمتر از آنچه فکر می‌کنند مهم هستند. برخی از افراد از نفاق لذت می‌برند. برخی از ویژگی‌های شخصیتی ، به ویژه آنهایی که با اختلالات شخصیتی خوشه B (مانند اختلالات شخصیتی خودشیفته، مرزی، نمایشی و ضد اجتماعی) مرتبط هستند، با تمایل به ایجاد درگیری مرتبط هستند. افرادی که این ویژگی‌ها را دارند، ممکن است برای کنترل، تأیید یا سرگرمی، بحث و جدل را تحریک کنند.

وقتی از آنها پرسیده می‌شود، "وقتی در محل کار حوصله‌ام سر می‌رود، مسائل بحث‌برانگیز را مطرح می‌کنم فقط برای اینکه بتوانم دیگران را در حال بحث ببینم"، حدود ۵ تا ۱۰ درصد از پاسخ دهندگان سطح خاصی از توافق را گزارش می‌دهند. این در کشورهای مختلف، محل‌های کار و گروه‌های جمعیتی صادق است. برای زیرمجموعه کوچک اما معناداری از افراد، تحریک نوعی سرگرمی یا دستکاری است.

اما بیایید زیاد روی آنها تمرکز نکنیم. بیایید روی واکنش‌های خودمان به آنها تمرکز کنیم. اگر بدانیم کسی ما را طعمه می‌کند، چرا واکنش نشان می‌دهیم؟

دو احتمال وجود دارد:

    ما نمی‌توانیم جلوی خودمان را بگیریم. عوامل روانشناختی و اجتماعی پاسخ‌های خودکار را تحریک می‌کنند و قصد آگاهانه ما برای نادیده گرفتن آنها را نادیده می‌گیرند. این واکنش‌های خودکار بخشی از داستان هستند، اما اهمیت آنها اغلب بیش از حد تخمین زده می‌شود.

    ما می‌خواهیم درگیر شویم، حتی اگر آن را درک نکنیم. ما تمایل داریم به الگوهای آشنا، به ویژه تحت استرس، بیفتیم. درگیری، هر چقدر هم که خسته‌کننده باشد، می‌تواند به طرز عجیبی اطمینان‌بخش باشد.

کشیدن محرک‌های عاطفی

گاهی اوقات، واکنش به تحریک، غیرارادی به نظر می‌رسد. کار آنا فروید در مورد مکانیسم‌های دفاعی به توضیح چرایی آن کمک می‌کند. یک اظهار نظر تحریک‌آمیز می‌تواند فرافکنی (دیدن ناامنی‌های خودمان در کلمات آنها)، واکنش وارونه (بحث شدید برای سرکوب ناراحتی درونی) یا جابجایی (تغییر مسیر ناامیدی به یک هدف آسان) را تحریک کند.

از دیدگاه عصب‌شناسی، تحریک، آمیگدال، سیستم هشدار عاطفی مغز را تحریک می‌کند. وقتی احساس می‌کنیم مورد حمله قرار گرفته‌ایم، حتی اگر حمله فیزیکی نباشد، مغز ما به حالت جنگ یا گریز پیش‌فرض می‌شود. حتی اگر "تهدید" فقط یک عقیده باشد که با آن مخالفیم، واکنش‌های فیزیولوژیکی مشابهی به تهدیدهای درک شده برای هویت، باورها یا جایگاه اجتماعی خود داریم.

درگیری همچنین یک ساختار واضح ارائه می‌دهد: شرور در مقابل قهرمان، ظالم در مقابل مظلوم، درست در مقابل غلط. این چارچوب دوتایی رضایت‌بخش است زیرا پیچیدگی را ساده می‌کند و حس کنترل و درک ما از جایگاه خود در درگیری را تقویت می‌کند.

انعطاف‌پذیری شناختی و احساسات مثبت

استرس تمرکز ما را محدود می‌کند و ما را در تفکر سفت و سخت و آشنا - به ویژه در درگیری - قفل می‌کند. نظریه گسترش و ساخت (Fredrickson, 1998) توضیح می‌دهد که چرا: احساسات مثبت انعطاف‌پذیری شناختی را گسترش می‌دهند، در حالی که استرس و خشم دیدگاه ما را کوچک می‌کنند.

برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
ارسال نظر

خط سلامت
فیلم ها
  • خط سلامت: عشق و حسادت با هم مرتبط هستند زیرا یک هورمون مشترک در این دو احساس نقش دارد. عشق احساسی است که به هورمون…

گزارش ویژه
پادکست
  • 00:00
    00:00
اتاق درمان