
یک مطالعه جدید با یافتههایی شگفتانگیز نشان داده است که تجربه فرزندپروری میتواند تأثیرات مثبت قابل توجهی بر مغز داشته باشد، بهطوری که از مغز در برابر تغییرات ناشی از پیری محافظت کند و عملکردهای شناختی را بهبود بخشد.
فرزندپروری: مانعی در برابر پیری مغز
به گزارش خط سلامت، بسیاری از والدین ممکن است به دلیل استرس، خستگی و مسئولیتهای فراوان ناشی از تربیت فرزند احساس کنند که فشارهای روانی و جسمانی چندین سال به عمرشان افزوده است. اما پژوهشهای جدید نشان دادهاند که، بهطور شگفتانگیز، فرزندپروری میتواند از پیری مغز جلوگیری کند، بهویژه اگر تعداد فرزندان بیشتر باشد.
محققان با بررسی اسکن مغزی بیش از ۳۸ هزار داوطلب میانسال (بین ۴۰ تا ۷۰ سال) از بانک اطلاعات زیستی بریتانیا (UK Biobank) دریافتند که داشتن تعداد فرزندان بیشتر ارتباط مستقیمی با افزایش اتصال در شبکههای مغزی دارد، بهویژه در بخشهایی که مسئول کنترل حرکت و احساسات بدنی هستند. این در حالی است که با افزایش سن، معمولاً کاهش ارتباطات عصبی در این نواحی مشاهده میشود. بنابراین شاید بتوان گفت که فرزندپروری، بهنوعی، یک مکانیسم دفاعی در برابر تأثیرات منفی پیری محسوب میشود.
نقش فرزندپروری در تغییرات مغزی
بر اساس تحقیقات، مناطقی از مغز که معمولاً با افزایش سن دچار کاهش ارتباطات عملکردی میشوند، در والدینی که فرزندان بیشتری دارند، افزایش اتصال را تجربه میکنند. دکتر آورام هولمز، استاد روانپزشکی در دانشکده پزشکی راتگرز، بیان میکند: «این یافتهها نشان میدهد که تجربه فرزندپروری میتواند پتانسیل ماندگاری بر عملکرد شناختی مغز داشته باشد، هم برای مادران و هم برای پدران.»
این مطالعه جامع شامل اسکن مغزی هزاران زن و مرد بود و نشان داد که اثرات فرزندپروری مانند یک فرایند تجمعی است؛ بهعبارتی دیگر، هرچه تعداد فرزندان بیشتر باشد، این تغییرات مثبت در مغز واضحتر و قویتر میشوند. جالب است که نه تنها بارداری بلکه محیط مراقبتی نیز در این تغییرات تأثیرگذار بوده است.
فرزندپروری به عنوان یک دوره تحولی مهم
نتایج این پژوهش، که در مجله معتبر آکادمی ملی علوم (PNAS) منتشر شد، تأیید میکند که فرزندپروری فراتر از یک نقش موقت، بهعنوان یک دوره تحولی مهم در زندگی به شمار میآید. این دوره فرصتی است تا مغز با انعطافپذیری فوقالعاده، ارتباطات جدیدی ایجاد کند و قابلیتهای شناختی و عملکردی خود را تقویت نماید.
این امر را میتوان مشابه با دورههای کلیدی دیگر زندگی مانند نوجوانی یا پیری دانست که تغییرات اساسی در عملکرد مغز رخ میدهد. فرزندپروری نیز در واقع به همان میزان میتواند تحولی اساسی ایجاد کند و سازگاری قابلتوجهی را در مغز به وجود آورد.
فواید بیشتر؛ تقویت ارتباطات اجتماعی و قدرت بدنی
مطالعات همچنین نشان دادهاند که والدینی که تعداد بیشتری فرزند دارند، ارتباطات اجتماعی قویتری برقرار میکنند. این والدین تمایل بیشتری به برقراری روابط اجتماعی دارند، اعتماد بیشتری نسبت به دیگران پیدا میکنند و تعاملات بیشتری با دوستان و خانواده ایجاد مینمایند.
بهعلاوه، در میان مردان، تعداد بیشتر فرزندان با بهبود قدرت دست ارتباط داشت. قدرت دست بهعنوان شاخص مهمی از سلامت مغز و توانایی ادامه استقلال در زندگی دوران سالمندی شناخته میشود.
فرزندپروری؛ چالش یا فرصتی برای سلامت مغز؟
این یافتهها شاید نگاههای کلیشهای قبلی در مورد استرس و فرسودگی ناشی از فرزندپروری را به چالش بکشد. در حالی که بیشتر افراد فرزندپروری را تنها با سختیها و خستگیها میشناسند، این پژوهش روشن میسازد که تجربه والدین شدن میتواند نقشی کلیدی در تقویت مغز از طریق افزایش فعالیتهای فیزیکی، تعاملات اجتماعی و تحرک شناختی ایفا کند.
علت اثرات مثبت فرزندپروری بر مغز
محققان توضیحات متعددی برای این اثر ارائه کردهاند. یکی از دلایل میتواند فرآیندهای حسی-حرکتی بسیار فعالی باشد که فرزندپروری به همراه دارد؛ بهعنوان مثال، نگه داشتن، تکان دادن یا غذا دادن به کودکان، شبکههای عصبی حسی و حرکتی را فعال نگه میدارد. این فعالیتها میتوانند توسعه شبکههای حسی و حرکتی مغز را بهبود بخشند.
همچنین، والدین به دلیل ارتباطات روزمره با فرزندان خود باید پیوسته نشانههای غیرکلامی را پردازش کنند، که این مورد ممکن است شبکههای شنوایی، بصری و حتی شناختی را تقویت کرده و از افت فعالیت مغزی در سنین بالا جلوگیری کند.
آیا مراقبت از دیگران میتواند جایگزین فرزندپروری شود؟
این مطالعه تأکید نمیکند که تنها والدین شدن عامل محافظت از مغز است، بلکه اهمیت فرآیند مراقبت از دیگران را نشان میدهد. فراتر از والدین بیولوژیک، نقشهای مراقبتی مانند والدین فرزندخوانده، پدربزرگها و مادربزرگها نیز میتوانند تأثیر مشابهی داشته باشند.
دکتر هولمز بیان میکند: «اگر افزایش ارتباطات اجتماعی و حمایت عاطفی که والدین تجربه میکنند بتواند عامل اصلی این اثر باشد، میتوان این فرآیندها را در فعالیتهای اجتماعی دیگر نیز مشاهده کرد.» به همین دلیل، ایجاد تعاملات اجتماعی هدفمند و حمایت از دیگران میتواند بهعنوان عاملی مهم در حفظ سلامت شناختی در دوران سالمندی مورد توجه قرار گیرد.
تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است