![چه زمانی به غریزه خود اعتماد کنید و چه زمانی نه؟](https://cdn.khatesalamat.com/thumbnail/9l3UirjbQ8bo/EdZARtDDQWiKpxZlY_IdhE_upYPZSv9EHH3tk0D4RWreabCuDy965partGzErZFG-RYAtpS7rWMnOfrkRMmz4lK4BHGAEW6IEPnLF5s_72nkDRV3vI8ARS_ch6ZR7ZJhYcd9guv0coNF1ZAeQEqvDa-ZdkkBptl9/%D8%AA%D8%B3%D8%AA+%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%AF.jpg)
همه گهگاه ندای احساسات درونی را داشتهاند که منطقیترین استدلالها را تحت تأثیر قرار میدهد.
به گزارش خط سلامت نیروی آن غریزه مبهم آنقدر قانعکننده و متقاعدکننده است که علیرغم بهترین استدلالها، به آن گوش میدهید. به نوعی نمیتوان آن را به توصیف ملموسی تبدیل کرد، این فقط یک احساس بسیار قوی در مورد انتخاب است.
اما سوال اصلی این است که آیا باید به آنها اعتماد کنید؟ آیا این احساسات درونی میتواند به نوعی شما را گمراه کند؟ در تقاطع انتخابهای مختلف زندگی، اغلب بین منطق و غریزه رویارویی وجود دارد.
علم پشت احساسات درونی:
درک احساسات درونی: احساس درونی یا شهود به راحتی قابل درک نیست، آنها ممکن است بدون هیچ پیشبینی، به عنوان احساسات بسیار قوی و غیرقابل توضیح، از ناکجاآباد ظاهر شوند. به نظر میرسد شهود تصادفی است، اما در سطح عمیقتر و ناخودآگاه، حس باور عمیقی را به همراه دارد - دانستن اینکه غریزه تقریباً همیشه درست است.
مغز ما دائماً، آگاهانه و ناخودآگاهانه، اطلاعات را جمعآوری و آنها را در الگوهای خاصی سازماندهی میکند. مغز سعی میکند اطلاعات جدید را در آن الگوهای از قبل تعیین شده قرار دهد و در نهایت منجر به احساس درونی شود.
آنها اغلب به دلیل تجربیات موفق قبلی با آنها مورد اعتماد قرار میگیرند و برای برخی، آنها ابزارهای ارزشمند بقا هستند. در نهایت، شهود در سطح ناخودآگاه بر اساس تشخیص الگو و تجربیات احساسی عمل میکند.
چه زمانی اعتماد کنیم:
بنابراین چه زمانی به غریزه خود اعتماد میکنید و اجازه میدهید آن را بر منطق غلبه کند؟ چه زمانی اجازه میدهید احساسات درونی نیروی هدایتکننده باشند و اقدامات شما را هدایت کنند؟
احساسات درونی را میتوان در موقعیتهایی که تصمیمات سریع مورد نیاز است یا حتی پس از بررسی جوانب مثبت و منفی هر انتخاب، سردرگمی زیادی در تصمیمگیری مناسب وجود دارد، به آنها وابسته بود.
بنابراین شهود میتواند منطق را سرنگون کند، زمانی که به عنوان یک نیروی اجباری شدید ظاهر میشود و مغز در تلاش است تا با استدلال منطقی همراه باشد.
به سراغ احساسات درونی بروید، زمانی که مغز دیگر هیچ استدلالی ندارد یا بیش از حد تحت تأثیر قرار گرفته است تا در مورد همه پیامدهای احتمالی تصمیم بگیرد و آنها را ارزیابی کند.
چه زمانی اعتماد نکنیم:
نه در همه شرایط، باید به احساسات درونی تکیه کرد. شما ممکن است باور زیادی به شهود خود به عنوان یک قطبنمای درونی داشته باشید، اما همیشه بدون خطا نیست.
احساسات درونی مانند قمار هستند و باید در تصمیمات شخصی یا حرفهای پرمخاطره مانند سرمایهگذاری، تغییر شغل یا ازدواج از آنها اجتناب کرد. بهتر است به منطق و تحلیل عینی دادههای موجود تکیه کنیم یا منتظر بمانیم تا ابهام برطرف شود.
غرایز به نوعی توسط ذهن ناخودآگاه شکل میگیرند، بنابراین ذاتاً قدرتمند به نظر میرسند. اما آنها گاهی اوقات فاقد شفافیت هستند و نمیتوانند نقاط کوری را که منطق ممکن است متوجه آن شود، ببینند.
ذهن ناخودآگاه نیز بسیار احساسی است، بنابراین ممکن است یک تأثیرbiased و احساسی در تصمیمات مبتنی بر غریزه وجود داشته باشد.
پیمایش چالشها نیازمند تعادل بین منطق و احساسات درونی است و درک این که چه زمانی باید به چه چیزی گوش دهید.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است